سلام دوستان
حالا که انقدر سوتی هاتون باحاله گفتیم ماهم یه سوتی بدیم
نه ببخشید یعنی یه سوتی رو تعریف کنیم
یه بار با بچه ها نشسته بودیم اشتیم درمورد gf و اینجور چیزا بحث میکردیم
بعد یدفعه از شانس خوشگل ما یه دختره باکلاس خوشتیپ و ... اومد رد شد یه نگاه مستم کرد به ما و رفت
ولی مطمئن نیستم نگاه کدوممون کرد
خلاصه رفت تو یه سربالایی حدود 100 متر بالل تر واساد.
یه ده دیقه ای همینطوری عرض خیابونو میرفت اینور و اونور
بعد منم اومدم کلاس بزارم جلو بروبچ یه نیگا به ساعتم انداختم گفتم خوب دیگه وقتشه من برم منتظرمه
بچه ها یه نگاهی کردن بهم گفتن ای کلک کی منتظرته؟
گفتم چقدر خنگین بابا اون دیگه که الان اومد از اینجا رد شد
منتظر منه
بعد دیدم هرکی به یه کاری مشغول شد و خلاصه همه روشون رو کردن اونور منم دیدم اوضاع داره خراب میشه
گفتم پس من برم
یکی از بچه ها اومد گفت کجا
گفتم مگه نشنیدی

دیدم یکی از بچه ها زیر لب بهم گفت این آبجیشه!!
بنظر شما تو این موقعیت شما اگه بودین چیکار میکردین
منم اومدم درستش کنم نگا کردم دیدم یکی دیگه نزدیکشه گفتم بابا منظورم اون مانتو سفیدس
بعد خلاصه همه فهمیدن دارم چرت و پرت میگم زدن زیر خنده بعد خودش گفت اشکال نداره اینبار میبخشمت
بعد از پس فردا فهمیدم اونم اون یکی آبجیش بوده
ببخشید اگه یکم لوس بود