سخن عشق تو بي آن که بر آيد به زبانم
رنگ رخساره خبر مي دهد از حال نهانم
گاه گويم که بنالم ز پريشاني حالم
گاه گويم که عيان است چه حاجت به بيانم
گر چنانست که روزي من مسکين گدا را
به در غير ببيني ز در خويش برانم
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
انشالله.
چه میکنی با پرده نقره ای؟