تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 131 از 934 اولاول ... 3181121127128129130131132133134135141181231631 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,301 به 1,310 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #1301
    داره خودمونی میشه Enter_The_Love's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    هر كجا هستم باشم، به درك
    پست ها
    191

    پيش فرض

    عشق یک جوشش کور است
    و پیوندی از سر نابینایی،

    دوست داشتن پیوندی خودآگاه
    واز روی بصیرت روشن و زلال.


    عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و
    هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است،
    دوست داشتن از روح طلوع می کند و
    تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد.


    عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست،
    و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر میگذارد
    دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند.


    عشق طوفانی ومتلاطم است،
    دوست داشتن آرام و استوار و پروقار وسرشاراز نجابت.


    عشق جنون است
    و جنون چیزی جز خرابی
    و پریشانی "فهمیدن و اندیشیدن "نیست،
    دوست داشتن ،دراوج،از سر حد عقل فراتر میرود
    و فهمیدن و اندیشیدن رااززمین میکند
    و باخود به قله ی بلند اشراق میبرد.


    عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند،
    دوست داشتن زیبایی های دلخواه را
    در دوست می بیند و می یابد.


    عشق یک فریب بزرگ و قوی است ،
    دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی،
    بی انتها و مطلق.


    عشق در دریا غرق شدن است،
    دوست داشتن در دریا شنا کردن.


    عشق بینایی را میگیرد،
    دوست داشتن بینایی میدهد.


    عشق خشن است و شدید و ناپایدار،
    دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار.


    عشق همواره با شک آلوده است،
    دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر.


    ازعشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر میشویم،
    از دوست داشتن هرچه بیشتر ،تشنه تر.


    عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق میکشاند،
    دوست داشتن جاذبه ای در دوست ،
    که دوست را به دوست می برد.


    عشق تملک معشوق است،
    دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست.


    عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند،
    دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد
    ومیخواهد که همه ی دل ها آنچه را او از دوست
    در خود دارد ،داشته باشند.


    در عشق رقیب منفور است،
    در دوست داشتن است که:
    “هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”
    که حسد شاخصه ی عشق است
    عشق معشوق را طعمه ی خویش میبیند
    و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
    و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و
    معشوق نیز منفور میگردد


    دوست داشتن ایمان است و
    ایمان یک روح مطلق است
    یک ابدیت بی مرز است
    از جنس این عالم نیست.”


    دکتر شریعتی (هبوط در کویر)

  2. این کاربر از Enter_The_Love بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #1302
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض

    عشق یعنی دو کبوتر پرواز عشق یعنی دو قناری آواز عشق یعنی دو نگه یک برخورد عالمی حرف ولی در ایجاز عشق یعنی سخن دل گفتن به اشارت به کنایت به مجاز عشق یعنی تو مرا میرانی من به صد حوصله می آیم باز بی تو من کهنگی یک پایان با تو من تازگی صد آغاز

  4. #1303
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    فهمید دارم حسرتی، داغی، غمــیفهـمید
    از حجــم اقیــانوس دردم شبنــــــمی فهمید
    می گفت یک جــایی دلم دنبال آهویی است
    فــال مــرا فــهمی نفــهمی مبهــمی فـهـمید
    این کـولی زیبــا دو مــاه از ســـال می آمد
    وقـتی کــه می آمد تمــام کــوچه می فهمید
    اوداشـت هفـــده سـال- یا کمــتر- نمی دانم
    مـی شد از آن رخسـار زرد گنــدمی فهمید
    امسـال هــم وقتـی که آمد شهــر غـوغا شد
    امسـال هــم وقتـی کــه آمـد عالــمی فهمید:
    مـو فالـگیرم... اومدم فالت بگــیرم.... هـا
    فهــمـید دارم اضـطرابی ، ماتـمـی فهــمید
    دستــم به دستـش دادم و از تب ،تب سردم
    بی آنکـه هـذیان بشـنود از مـن کمی فهمید
    بخـتت بلـنده... ها گلو! چشمون دشمن کور
    راز تــونـه گـفــتـم پریـنــو آدمــی فـهـمید
    هی گـفت از هـر در سخـن، از آب و آیینه
    از مهـره مار و طلسم و هر چه می فهمید
    بـا اینهـمـه او کــولی خــوبی نخــواهـد شـد
    هـرچـند از باران چشـمـم نـم نـمی فهمـید
    مــی خـــوانــد از آیـیـــنه راز مــاه را امـا
    یک عمـــر من آواره اش بودم، نمی فهمید

  5. #1304
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    همرنگ دریا شدم

    تا نگاهی آبی تر کنم

    به دنیایت

    ستاره شدم

    تا برقی باشم در چشمانت

    پروانه شدم

    تا در اوج بی کسی

    همدرد و غمخوارت باشم

    اما تو با خونسردی!!!

    خوب جوابم را دادی

    چه غریبه آشنایی

  6. #1305
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    می ترسم از صدا که صدا عاشقت بشود
    این سوت کوچه گرد رها عاشقت بشود

    گفتم به باد بگویم تو را ...نه...ترسیدم
    این گرد باد سر به هوا عاشقت بشود

    پوشیده ای سفید،کجا سبز من؟ نکند
    نار و ترنج باغ صفا عاشقت بشود

    بگذار دل به دل غنچه ها ولی نگذار
    پروانه های خانه ما عاشقت بشود

    حالا تو گوش کن به غمم شهربانو تا
    در قصه هام شاه و گدا عاشقت بشود

    بالا نگاه نکن آفتاب لایق نیست
    می تراينم آن بلند بلا عاشقت بشود

    مال منی تو،چنان مال من که می ترسم
    حتی خدا نکرده خدا عاشقت بشود

    خورشید قصه ی مادر بزرگ یادت هست؟
    خورشیدمی تو ،ماه چرا عاشقت بشود

    وقتی نشسته اینهمه خاکی به پای غمت
    باز این گدای بی سر و پا عاشقت بشود؟

    عمری است گوش به زنگم، چرا؟...که نگذارم
    حتی درنگ ثانیه ها عاشقت بشود

  7. #1306
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض


    پشت پنجره ، به تو نگاه می کنم
    چه بی معنی و تلخ :
    گاهی که دست تکان می دهی ،
    باران خیست می کند
    قد گاهی که در آغوشم تاب می خوری
    من صبورانه لبخند می زنم
    شاید هنوز باشی اما. . .

  8. #1307
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    درد عشقي كشيدم كه مپرس
    زهر هجري چشيده ام كه مپرس
    گشته ام در جهان و آخر كار
    دلبري بر گزيده ام كه مپرس
    آن چنان در هواي خاك درش
    ميرود آب ديده ام كه مپرس
    من به گوش خود از دهانش دوش
    سخناني شنيده ام كه مپرس
    سوي من لب چه ميگزي كه مگوي
    لب لهلي گزيده ام كه مپرس
    بي تو در كلبه گدائي خويش
    رنج هائي كشيده ام كه مپرس
    همچو حافظ غريب در ره عشق
    به مقامي رسيده ام كه مپرس

  9. #1308
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    نام شعر:
    (حكايتي كه با نكته دان كنند)

    گفتم كي ام دهان و لبت كامران كنند
    گفتا به چشم هر چه تو گوئي چنان كنند
    گفتم خراج مصر طلب ميكند لبت
    گفتا در اين معامله كمتر زيان كنند
    گفتم به نقطه ي دهنت خود كه برد راه
    گفت اين حكايتي ست كه با نكته دان كنند
    گفتم صنم پرست مشو با صمد نشين
    گفتا به كوي عشق هم اين و هم آن كنند
    گفتم هواي ميكده غم ميبرد ز دل
    گفتا خوش آن كساني كه دلي را شادمان كنند
    گفتم شراب و خرقه نه آئين مذهب است
    گفت اين عمل به مذهب پير مغان كنند
    گفتم ز لعل نوش لبان پير را چه سود
    گفتا به بوسه ي شكرينش جوان كنند
    گفتم كه خواجه كي به سر حجله ميرود
    گفت آن زمان كه مشتري و مه قران كنند
    گفتم دعاي دولت تو ورد حافظ است
    گفت اين دعا ملايك هفت آسمان كنند
    شعر از حافظ

  10. #1309
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تمامی ثروت من

    باد است

    اسب ِ خواب ها و خیال ها .

    که مهربان

    جهان را می نوازد

    به آوای خوش

    چنان من

    که نام تو را

  11. #1310
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تو هم شبیه دیگران هستی

    شیفته پرواز

    اما هیچ کس شبیه تو نیست

    آن ها هیچ کدام

    بال ندارند ...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •