نه حريفي تا با او غم دل گويم
نه اميدي در خاطر كه تو را جوبم
***
گفتم این شعر اخر هم بزاریم بهد شرمون رو کم کنیم
هنوز از سقفه دلم، داره بارون مي چکه
هنوز از سقفه دلم، داره بارون مي چکه
واثه درياي غمم خيلي، قلبم کوچيکه
واثه درياي غمم خيلي، قلبم کوچيکه
همجا سبزو من، چرا خاکستريم
تو کتابم ولي حيف، صفحهٌ آخريم
کفترا رفتنو من، کفتر يريريم
به همين دلم خوشه، که تو ناباوريم
همه جا سبزو من، چرا خاکستريم
تو کتابم ولي حيف، صفحهٌ آخريم
کفترا رفتنو من، کفتر يريريم
به همين دلم خوشه، که تو ناباوريم
همه جا بهاريه، چرا من خزونيم
همه با قصه ها قهرن چرا من جون جونيم
هنوز از زخمه دلم، داره بارون مي چکه
هنوز از سقفه دلم، داره بارون مي چکه
واثه درياي غمم خيلي، قلبم کوچيکه
واثه درياي غمم خيلي، قلبم کوچيکه