تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1300 از 2734 اولاول ... 30080012001250129012961297129812991300130113021303130413101350140018002300 ... آخرآخر
نمايش نتايج 12,991 به 13,000 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #12991
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    هي بايد ضجه بزني برويد كنار
    من چه كار كنم ؟
    ادامه ي زندگيم از دست خدا افتاد
    و هزار تكه شد
    مثل ليوانهاي نشكن فرانسوي .....
    بهار تمام شد
    در امتداد یک خط مورب سفید

  2. #12992
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    می خور که فلک بهر هلاک من و تو

    قصدی دارد به جان پاک من و تو


    در سبزه نشین و می روشن میخور

    کاین سبزه بسی دمد به خاک من و تو
    ...

  3. #12993
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    ولی
    شما کنار بوته های زرد ذرت باشید
    آب را در کوزه بریزید
    کوزه را کنار تنها بوته ی گل سرخ
    بگذارید
    ما
    شما را هنوز به خاطر آن گل سرخ
    دوست داریم

  4. #12994
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    مي رفتم در كوچه باغ بزرگ طبيعت
    با كوله باري سنگين
    ميرفتم
    با يادها, يادگارها
    با مرگ صد بهار و هزاران پاييز
    مي رفتم تا دفن كنم
    با اشكي بدرود بگويم همه را
    آنگاه آسوده زندگي آغاز كنم
    در عمق جنگل گوري كندم
    در ديارگاه
    آنجا كه ميعاد عاشقانه كوه و درياست
    گور مي كندم اما
    انگار
    مژه ام مي كاويد كه چنين سخت مهيا مي شد
    و شايد هنوز مي ترسيدم
    دفن يادگارها هرگز سهل نيست
    سرانجام دفن كردم همه را
    حالا ديگر در كوچه باغ بزرگ طبيعت
    من بودم و نقاش ازلي
    كه به شادي از رهاييم
    شكوهي ميداد آسمان را با ابر
    حتي خورشيد را گردانيد تا حرم آنرا از من دور كند
    به خيال آرامم كرد
    آنگاه آهسته در گوشم گفت:
    بي نيازي؟
    خوشبخت؟
    گفتم :نه
    عشق مي خواهم
    نا اميد بيرونم كرد از بهشت!

  5. #12995
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تصويرها در آينه‌‌ها نعره مي‌كشند:
    ـ ما را زچارچوب طلايي رها كنيد
    ما در جهان خويشتن آزاد بوده‌ايم
    ديوارهاي كوركهن ناله مي‌كنند:
    ـ ما را چرا به خاك اسارت نشانده‌ايد؟
    ما خشت‌‌ها به خامي خود شاد بوده‌ايم.
    تك‌تك ستارگان، همه با چشم‌هاي تر،
    دامان باد را به تضرع گرفته‌اند:
    كاي باد! ما ز روز ازل اين نبوده‌ايم،
    ما اشك‌هايي از پي فرياد بوده‌ايم!
    غافل كه باد نيز عنان شكيب خويش،
    ديريست كز نهيب غم از دست داده است
    گويد كه ما به گوش جهان، باد بوده‌ايم
    من باد نيستم، اما هميشه تشنه فرياد بوده‌ام

  6. #12996
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    موج محبت ، مرا
    بی دریغ تا بی کرانه های امید سوق میدهد
    هر گز به مرگ نمی اندیشم
    وقتی که مکتوب نگاهت را مرور میکنم
    ذهنم در هوای خنک اندک نسیمی پیچ میخورد
    وقتی در کوچه تنهایی باران عشق می بارد
    در سکوت نمناک در مدت زمانی کمتر از
    پژمردن یک شاخه گل می توانم حتی ،محبتها را بشمارم
    وقتی خورشید فروزان پشت ابرها بغض می کند.
    تمام سنگینی آسمان را بر دلم حس می کنم..
    ...

  7. #12997
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    ما متولد شده ایم
    برای یگانه بودن
    دنیا را سرشار از خوبی ها می بینیم
    وهیچ گاه اسیر روزمرگی نخواهیم شد
    چون در نگاه ما:
    خورشید از غروب طلوع میکند

  8. #12998
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    دستم به آرزوى محالت نمى رسد،
    پاى حقيقتى به خيالت نمى رسد
    غير خودت چه تحفه رهاوردت آورم؟
    تقديمف جمله اى به جمالت نمى رسد
    حوّا شدم، چو سيب تعارف نمودييم
    غافل از اينكه شوقف وبالت نمى رسد
    دوشيزه اى به راهف تو گسترده دامنش
    شد پير زال و گَردف وصالت نمى رسد
    اى پلّه پلّه داده مرا ارتفاعف عشق،
    جايى رسيده ام كه مجالت نمى رسد
    چون حفرمتف حريمف توام ناشكسته بفه،
    شهناز را مخواه، حلالت نمى رسد!
    ...

  9. #12999
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    ديوار نيستم، اما اسير پنجه بيداد بوده‌ام
    نقشي درون اينه سرد نيستم،
    اما هر آنچه هستم، بي‌درد نيستم:
    اينان به ناله، آتش درد نهفته را
    خاموش مي‌كنند و فراموش مي‌كنند
    اما من
    آن ستاره دورم كه آب‌‌ها
    خونابه‌هاي چشم مرا نوش مي‌كنند

  10. #13000
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    دورشدم
    دور شدي
    هرچه بودي
    ياد شدي
    ورنه بتي
    عين مني
    دوست منم
    دوست تويي
    مشعل دست داده تويي
    گرچه نيي
    من تو شوم
    تو من شوي
    من نه منم
    نه من منم
    نه ساحرم
    نه ساحريم
    عاشق گم گشته منم
    من نه بتم
    نه او بتي
    نه ما بتيم
    ما همگي مي شكنيم
    بت شكنيم
    بت شده اي
    بت شده ام !
    بت شده ايد ؟
    مي شكنيم
    ما همگي
    بت شكنيم
    ...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •