سوال بسیار خوبی پرسیدید و اساسا همین سوالات هست که انسان رو در برابر این مساله اینقد متحیر کرده، از یک طرف تاثیر ماده و داروها رو بر روی اختیار میبینیم و از طرف دیگه معتقدیم اختیار فراتر از این تاثیرات هست، و این من هستم که مسول انتخابات خودم هستم نه ماده یا دارو ... البته در مورد اون مثالی که زدید خیلی وقتا بعد از انجام عمل و هنگامی که فرد به خودش میاد میگه اون لحظه حال خودم نبودم، یعنی به نوعی خودش رو در اون لحظه مجبور میدونه ...
اون چیزی که باعث میشه مساله اراده اینقد پیچیده باشه یکی وجود همین احساس روشن و غیر قابل انکار ما هست در زمان مواجهه با دو راهی های زندگی و تصمیم گیری ... و دیگری گسستی که ما در هنگام مواجه با شرایط مختلف در خودمون احساس میکنیم، یعنی اینکه مثلا اگر شما سنگی رو به شیشه بزنید بین برخورد سنگ (علت) و شکستن شیشه (معلول) هیچ گسست و فاصله نیست، برخورد سنگ مساوی هست با شکستن شیشه ... اما ما چنین چیزی رو هنگام مواجهه با برخوردهای مختلف در خودمون نمیبینیم، مثلا اگر کسی بمن فحش بده (علت) من در خودم به وضوح میبینم که مجبور نیستم حتما و بلافاصله یک واکنش خاص انجام بدم بلکه نوعی گسست رو در خودم احساس میکنم، یعنی توانایی انتخاب های مختلف از جمله بی تفاوت رد شدن ...