حرف تو که می شود
من
چقدر ناشیانه,
ادعای بی تفاوتی می کنم ..!
حرف تو که می شود
من
چقدر ناشیانه,
ادعای بی تفاوتی می کنم ..!
غــزل چشــم هــایت قافیه دار نیسـت
امــا وقتی میخــوانمــشان
ردیفـــ ترین زن دنیــا میشــوم
دنیــای شاعرانه ایســت
تو را داشــــتن
خـوابـم می آید ولـــی، بــی خـوابـــم ...
نمـی دانــم چـرا، تــــرس از چـیـزی شاید،
فـــرامـــوشـــی ...
شاید مـی تـــرسم از اینکــــه، بـخـوابــم و اگر صبـــح بــاز بیـدار شــدم،
حرف هایی که نــگاهــت با نــگاهــم زد را، دیـــگر به یـــــاد نـیـاورم ...
نه یک نخ
نه یک پاکت
یک عمر هم که ســـیگار بکشم فایده ندارد !
تا خودم نسوزم
دلم آرام نمی شود
می گویــند عشق آن است کــه به او نرســـی
و مــــن می دانـ ــــم چـــــرا ؛
زیـــرا در روزگــار مــن
کسی نیســـت کــه زنـــانه عــاشق شــود
و مـــردانــه بایســـ ــتد !
عذر خواهی ات کاری را دوا نمیکند
پشیمانی دیگر سودی ندارد
دلی که روزی فقط برای تو میتپید له شد
گوش میکنم به حرف های همیشگی...عوض نخواهد شد...کم نخواهد شد از سفره ی غمگینی ما........خانواده ی من.......چه قدر.....چه قدر.....وقت نمیدانم...!!!چند بار یکدیگر را خواهیم دید...؟؟؟!!!خواهیم خندید به شادی هی کوچکمان.....!!بحث خواهیم کرد...فریاد خواهیم کشید ولی اندکی آن طرف تر....دیگر یکدیگر را نخواهیم دید....
این روز ها همه چیز را با استامینوفن هضم میکنم...اقتصاد...سیاست....خانو اده و اعضای ان....برای همین است که هیچ چیزی رو هیچ کس حس نمیکند...و هیچ کس باور نمی کنند دردم را...سرم درد میکند...چشمانم اشکی ندارند تا مدرک التیام نیافتن زخمم باشند....
دلم که برایت تنگ میشود... رو میکنم به کاکتوس کنار تاقچه....
کاکتوس به نظرم شکل توست...
- بامزه و وحشتناک-
با همان تیغ ها کمی احساساتم را
می خراشد...
ولی من میخندم...
آخر مادرم میگوید
شاید این ماه کاکتوست گل بدهد...
sarina1111
براي خیــــــــــانـــت هــــزار راه هــســــت
اما هـيــچ کــــدام به انـــدازه تــــظـــاهـــر به دوست داشتن
کــــثــــيــــف نـيـســـت
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)