من فکر میکنم تمرین در هر کاری موثر ترین راه برای یادگیری هست ..
چندین بار خراب کردن و از دو باره ساختن بهترین راه هست .
من فکر میکنم تمرین در هر کاری موثر ترین راه برای یادگیری هست ..
چندین بار خراب کردن و از دو باره ساختن بهترین راه هست .
ریلکسیشن باعث میشه اضطراب درون فرد تخلیه بشه اما به شرطی که مستمر انجام بشه مثلا بمدت یکماه هر روز دوبار انجام بشه در اینصورت میزان اضطراب کم میشه.
حساسیت زدایی یکی از روشهای رفتادرمانیه که به دو صورت واقعی و تخیلی انجام میشه.در روش واقعی میزان اضطراب در شرایط مختلف طبقه بندی میشه و فرد از آسون ترین حالت خودش را در شرایط قرار میده و به مرور زمان شرایط سخت تر رو امتحان میکنه مثل کاری که شما انجام دادین.
ولی در روش تخیلی این کارها در ذهن فرد انجام میشه و طبق تحقیقات همان نتایج موقعیت واقعی رو داره.
نتیجه نظرسنجی خیلی برام جالبه.
من فکر می کنم افراد اجتماع گریز معمولا بیشتر از بقیه افراد به محیط های مجازی(مثل اینجا) تمایل دارن و به همین خاطر اگر افراد شرکت کننده در این نظر سنجی به طور تصادفی از کل جامعه انتخاب بشن، درصد خیلی کمتری گزینه سوم رو انتخاب می کنن.
حالا دوستان برای شروع چه کارهایی رو پیشنهاد می کنند ؟ ( در رابطه با جنس مخالف که در پست های قبل گفتم ؟!)
البته من به راحتی با جنس مخالف ارتبط برقرار میکنم جزءیه نفر که نمیدونم چرا
حتی وقتی که ز کنارم رد میشه تمام تنم میلرزه
من تنها امیدم خداست..شبها گریه میکنم و از خدا شفا می خوام.ولی بعضی وقتها هم فکرشو میکنم که شاید قسمت ما افراد اینه که اینجوری باشیم......نمی دونم خیلی برام سخته.نزدیک دو ساله که اینجوری شدم خدا می دونه که چه سختیهایی نکشیدم...من از وقتی که رفتم دانشگاه البته یه شهر دور از خانواده ام اینجوری شدم....همش از این شهر لعنتی شروع شد...قبل از اون من اینجوری نبودم خیلی ادم ارومی بودم و همیشه مراقبه و تو کار چی کونگ و ریلکستیشن بودم......رفتم پیش روانپزشک بعدش 1 سالو چند ماهی دارو خوردم یکم خوب شدم ولی نه خوب ..ادامه دادم به داروها ولی تا این مدت دیدم که نتیجه نمیگیرم یه ساله که پول به دکتر میدم و خوب نشدم ولش کردم و رفتم پیش روانشناس البته بیشتر به توصیه روانشناس دارو رو ترک کردم...روانشناسم 2 ماه پیشش رفتم و باهام کار کرد و حرف زد اما اونم افاقه نکرد اخرشم گفت که باید تو مهمونیها بری و غرقه سازی کنی منم میرم ولی هیچ تاثیری نداره و الانم بدتر شدم..و بهم گفت بهت توصیه نمیکنم دارو بخوری چون اول جوینیته و از این جور حرفا.خلاصه ایشونم جوابم کرد.....الانم دیگه تحمل ندارم.دارم دیونه میشم به هر دری زدم حل نشد...مخصوصا این سرخ شدنو که امانمو بریده...زدم به سیم اخر....باور کنید از خودم خسته ام می خوام خودمو بزنم...یه مهمونمون میاد از استرس و ترس سرخی و گرگرفتگی و تنگی نفس و نگرانی تا دم مرگ میرم...فکرای بدی به سرم زده .نمی دونم چیکار کنم خدایا......
تو رو خدا واسم دعا کنید.میخوام زار زار گریه کنم..
فقط اینو میگم که من یکی ,دارم دیونه میشم میخوام برم روی یه کوه فقط فریاد بکشم فقط فریاد بکشم...می خوام بگم که دوساله من اینجوری شدم و 1 سالو و نیمشو فقط دارو خوردم یکم خوب شدم ولی دیگه افاقه نکرد می خوام بگم رفتم پیش روانشناس و داروها رو قطع کردم بعد دو ماه ایشونم جوابم کرد و گفت برو غرقه سازی کن.میخوام بگم اونی که یه زمونی تو همه ی مهمونیها و تو همه ی جمع ها بود و اصلا براش مهم نبود کی هست و نیست من بودم ..می خوام بگم از بس تو نت گشتم دنبال راه نجاتش دیونه شدم..میخوام بگم وقتی مهمونمون میاد من تا دم مرگ استرس و ترس دارم از سرخی و گرگرفتگی...میخوام بگم من دیگه تحمل ندارم دیگه طاقت ندارم.دیگه دارم میبرم.دیگه دارم خودمو میبازم.میخوام بگم که نه پدر ومادر و نه هیچکی منو درک نمیکنن و فکر میکنن خجالتیم.قضیه رو نمیدونن.میخوام بگم اگه بهشون بگم به همه میگن که پسرمون این مشکلو داره و همه به چشم یه روانی نگاه میکنن(تجربه شو داشتم حرف پیششون نمی مونه فورا به همه ی اقوام میگن)..می خوام زار زار گریه کنم .....از دست دنیا گله کنم...و دیگه رفه زحمت کنم.
عزيزم اصلا نگران نباش من 100 درجه از تو بهتر بودم العان انقدر پررو شدم كه نگو و نپرس اين بيماري در صورتي كه درست بهش رسيدگي بشه درمان 100% و قطعي داره
قبلا چه دارو هاي مصرف ميكردي؟چند سالتون هست؟و اينكه مجرد هستين يا متاهل؟اينا رو جواب بدين تا بهتر بتونم كمكتون كنم
موفق باشي دوست عزيز
من یه مقدار خجالتی هستم کسی هست بتونه کمک کنه؟
میزان خجالتی بودن من 5 از 10
البته نه اینکه فکر کنی کلا آدم ضد اجتماعی هستم نه فقط میخوام مثل دوستانم کاملا اجتماعی باشم .
اگه راه حل موثر سراغ دارید دریغ نکنید.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)