هوای حوصله ابریست....!
می کشد چشم تو ما را به خمار ای ساقی
سکوت و میشکنیم ما
بفهمن هنوز هستیم
با فریادت نشون میدی
که از هیچی نمیترسی
داره آروم جون میده
نسلی که مرگ و فهمیده
نمیدونم چرا اما
آزادی بوی خون میده
نه بسته ام به کس دل
نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج
رها رها رها من
ستاره ها نهفته
در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست
هوای گریه با من
هوای گریه با من....
اخاف منک و ارجوا و استغیث و ادنو *
که هم کمند بلایی و هم کلید نجاتی
( * از دوري و هجران تو خوف دارم و به وصالت اميدوارم و بر درگاهت به پناه آمده ام و اميد آورده ام)
بی طالعی نگر که من و یار چون دو چشم
همسایه ایم و خانه هم را ندیده ایم!
گفتمش بیا عاشقم هنوز
خنده کرد و گفت: در غمت بسوز
هرچه می کشم ای یاران از جفای اوست
گریه های من ای یاران از برای اوست
در فراق او عاشقان خسته جان شدم
این ترانه را چگونه سر کنم که بی زبان شدم
می شود بهار، عاشقان، جاودان از او
پس دگر مپرس چرا بدون او، چُنان خزان شدم
رفته ای کنون چون جوانی ام
طی شد اینچنین زندگانیم
درد من از او ای یاران اشتیاق اوست
ناله های من ای یاران از برای اوست
![]()
اکنون که نامرادی ما عین کام توست
گر خو کنیم با دل ناکام خوشتر است.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)