[align=center][/align]
هيندن بورگ Hindenburg
هيندن بورگ Hindenburg بزرگ ترين كشتي پرنده اي است كه تا به حال ساخته شده است. اين كشتي عظيم پرنده داراي ۸۰۰ متر طول از نوك دماغه تا پر ه هاي حجيم دم بود. در آن زمان اوج تجمل و رفاه در مسافرت هاي هوايي بوده و ۲۶۵۶ مسافر را از آلمان به نيويورك و ريودوژانيرو در برزيل حمل كرده بود. اما Hindenburg در عرض ۳۷ ثانيه يك سوم خدمه و مسافرانش را آتش زد و تماشاچيان حادثه را گريان باقي گذارد و به كلي نابود كرد.
اما چه چيزي اين فاجعه را سبب شد. آيا اين حادثه بر اثر اهمال خدمه اتفاق افتاد و يا خراب كاري بود و يا همان طور كه هيتلر گفت: «اين يك بلاي آسماني بود»؟
اولين دريجيبل drigible (بالني كه كنترل حركت آن در افق توسط موتور انجام مي شود) در سال ۱۸۵۲ ميلادي در فرانسه ساخته شد. گر چه ديگر كشورهاي دنيا در آن زمان انواع مختلفي از اين بالون ها را ساختند اما آلمان ها در زمان اوج اقتدار خود در زمان سال هاي پيش از جنگ جهاني دوم سريعاً به عنوان پيشرفته ترين كشور در زمينه فناوري هاي سبك تر از هوا شناخته مي شدند. كنت فرديناندفون زپلين count ferdinand von zeppelin، كه يك تاجر آلماني بود، يك ناوگان تجربي از drigible ساخت. نوع پرنده هايي كه zeppelinساخت، دوك مانند با ساختار داخلي از جنس فولاد سخت (ساختاري كه ديگر امروزه كاربرد ندارد) بودند. داخل پرنده محفظه هايي پر از هوا وجود داشتند به عنوان catwalk كه از هوا پر شده بودند و به خاطر اين كه هوا در آن جا بايد به طور مساوي در دو طرف تقسيم مي شده تا خدمه بتوانند براي دادن سرويس از آن گذر كنند به اين نام ناميده مي شده است. (catwalk يعني راه رفتن گربه كه مركز ثقل آن دقيقاً بر روي محور طولي در مركز بدن كشيده شده گربه است) زير اين محفظه ها يك گوندولا Gondola (نوعي قايق كه در ونيز مورد استفاده قرار مي گرفته است و مي گيرد) قرار داشت كه خدمه و مسافران در آن جاي مي گرفتند. در سال ۱۹۹۱ هواپيماي zeooelin با نام Lz-10 (كه به نام شوابن schwaben نيز شناخته مي شود) ساخته شد كه مسافر حمل مي كرد و قادر بود طي ۲۱۸ پرواز۱۵۵۳، مسافر را جا به جا كند. پس از آن zeppelin در ساخت اين نوع پرنده ها بسيار مشهور گرديد به گونه اي كه نام zeppelin برابر با drigible ها بود. گازي كه به آنها قابليت حركت مي داد، يعني هيدروژن، بسيار قابل اشتعال بود و حتي يك بمب كوچك هم در صورت اصابت به zeppelin مي توانست آن را در عرض چند دقيقه كاملاً نابود كند. پس از جنگ (جنگ جهاني اول) دوباره آلمان شروع به ساخت پرنده هاي بسيار بزرگ كرد. پرنده هايي كه در طول جنگ جهاني اول قابليت نظامي خوبي از خود نشان دادند. به گونه اي كه در چند كشور اروپايي به كمك نيروهاي آلماني شتافتند. ۵۰ بار به لندن يورش بردند و نزديك ۲۰۰ تن مواد منفجره بر اين شهر فرو ريختند. اما با پايان جنگ اكثر آنها توسط نيروهاي دفاعي انگليسي نابود شده بودند، به عنوان بازپرداخت غرامت خسارات جنگ، آنها zr-3Los Angks را براي نيروي دريايي آمريكا ساختند. در سال ۱۹۲۸ كمپاني zeppelin بزرگ ترين drigible جهان را با نام Graf zeppelin ساخت. اين پرنده عظيم الجثه ۷۷۶ فوت از نوك تا انتها فاصله داشت. اين پرنده كه براي استفاده در خطوط مسافرتي روي اقيانوس آتلانتيك بين آلمان و آمريكا ساخته شده بود،قادر بود با سرعت ۸۰ مايل بر ساعت زمان مسافرت را به دوسوم ميزان قبلي كاهش دهد. بدنه آن از مواد سفت و ضخيم ساخته شده بود و در آن انواع امكانات رفاهي وجود داشت. Graf zeppelin آن قدر موفق بود كه شركت zeppelin تصميم به ساخت پرنده جديدي گرفت. پرنده اي كه بزرگ تر و سريع تر بود و مسافر بيشتري حمل مي كرد و داراي امكانات رفاهي بيشتري بود. نام اين پرنده از يكي از قهرمان هاي آن سال هاي آلمان برگرفته شده بود. نام صدراعظم آنها در سال ۱۹۲۵ يعني هيندن بورگ Hindenburg . اين پرنده جديد نه تنها از Graf zeppelin درازتر بود، بلكه ۳۵ فوت پهن تر هم بود و اين به معناي حجم تقريباً دو برابر آن نسبت به Graf zeppelin بود. حجمي كه تقريباً برابر با هفت ميليون و ۶۰ هزار فوت مربع مي شد و البته دليل خاصي براي اين حجم زياد تر وجود داشت. طراحان Hindenburg تصميم بر آن گرفته بودند كه به جاي گاز هيدروژن از گاز ديگري براي پر كردن پرنده خود استفاده كنند. گاز هليوم. هليوم بر عكس هيدورژن، به راحتي نمي سوزد و اين مي توانست پرنده ما را امن تر كند. اما هليوم به اندازه هيدروژن نيروي بالا برنده نداشت. به همين دليل حجم نسبتاً زياد پرنده يكي از نيازهاي اساسي آن بود. اما Hindenburg هرگز از گاز هليوم استفاده نكرد. چون كه در آن زمان توليد گاز هليوم بسيار كار سختي بود و تنها در انحصار آمريكا قرار داشت و آمريكايي ها هم كه تجربه جنگ اول را در مورد استفاده آلمان ها از كشتي هاي فضايي در عمليات نظامي از آسمان ها ديده بودند و مي ديدند كه قدرت آسمان در دستان مردي قدرت طلب و جنگ طلب همچون هيتلر است از ارايه فناوري توليد هليوم به آسمان ها خود داري كردند بنابراين شركت zeppelin دوباره كشتي پرنده خود را به گونه اي طراحي كرد كه بتواند در آن گاز هيدورژن استفاده كند گرچه امروزه اين طرح براي ما غريبه به نظر مي رسد اما در آن زمان اين طرح موجي از تكنولوژي آينده را مي مانست. در آن زمان گذر از آتلانتيك توسط هر پرنده اي تجارت پرخطري به شمار مي رفت. هواپيما ها فقط مي توانستند مسافت هاي كوتاه را با بار مشخص و ناچيزي و سوخت گيري هاي متعدد و پي درپي انجام دهند. براي خيلي ها zeppelin پرنده طبيعي خطوط پروازي آتلانتيك بود. شركت zeppelin طوري برنامه ريزي كرده بود كه Hindenburg اولين مدل از ناوگان هواپيمايي اي بشود كه در آسمان ها رفت وآمد مي كرد. حتي امروزه هم Hindenburg به عنوان بزرگ ترين پرنده اي كه تا به حال به پرواز درآمده است،شناخته مي شود. Hindenburg تا انتها باقي مي ماند و كوه واشنگتن washingtan را كوچك تر مي نماياند. اين پرنده مي توانست ۱۱۲ تن بار حمل كند و اين جداي از وزن خود بود. ميزان باري كه در آن زمان واقعاً غيرقابل باور بود. مسافران مي توانستند از كابين هايي با دوش هاي مجزا استفاده ببرند. سالن هاي غذا خوري بهترين غذاها را سرو مي كردند،در كنار اينها، از آن جا كه هيدروژن موجود در كشتي هوايي به آتش حساسيت داشت، اتاق هاي مخصوصي كه عايق آتش و حرارت بودند به صورت مخصوص براي استعمال دخانيات در نظر گرفته شده بودند.
[align=center][/align]
يك سفر يك طرفه در طول آتلانتيك ۴۰۰ دلار قيمت داشت. پروازها در سال ۱۹۳۶ با انجام ۶ پرواز به ريودوژانيرو، ۱۰ پرواز به نيويورك با ميزان نهايي حمل ۲۳۶۵ مسافر شروع شدند. در سال ۱۹۳۷ يك پرنده فرانكفورت را به مقصد آمريكاي شمالي با ۹۷ مسافر ترك گفت و اين اولين پرواز آنها در اين چنين فصلي از سال بود. تاريخ دقيق اين پرواز سوم ماه مي ۱۹۳۷ بود. سفر به آرامي و نرمي ادامه مي يافت و در ساعت ۱۱:۴۰ پيش از ظهر، در ششم ماه مي كشتي هوايي در حال گذر از بوستون Boston آمريكا بود. فرود آمدن در پايگاه هوايي Lakehurst به دليل شرايط بد جوي به تاخير افتاد و كاپيتان كشتي هوايي، فرمانده Max Pruss، تصميم استثنايي ديدار هوايي از ساختمان ها و مناطق معروف نيويورك از قبيل، ساختمان Empire Estate، Bronx، هارلم Harlem، پارك مركزي، The Battery، ميدان تايمز Times، مجسمه آزادي و ورزشگاه Ebbets (جايي كه مسابقه اي بين Dodgers و Pittsbury Pirates در حال برگزاري بود.)
در ساعت ۴ بعدازظهر Hindensburg به Lakehurst رسيد، اما هوا همچنان نگران كننده بود. فرمانده Pruss تصميم گرفت كه كشتي هوايي را به جنوب شرقي ببرد تا هنگامي كه وضعيت هوا مشخص شود. سپس به شمال به پارك Asbury رفته و سپس دوباره به Lakehurst باز گردد و فرود آيد. در ساعت ۶:۱۲، E-Rosendahl افسر فرمانده پايگاه هوايي Lakehurst پيامي به اين عنوان به Hinden Sburg ارسال كرد:«اوضاع اكنون براي فرود آمدن مناسب به نظر مي رسد» ۱۱ دقيقه بعد پيام قوي تري در ادامه ارسال شد. «توصيه مي كنم همين حالا فرود آييد.» حداكثر يك ساعت بعد در ساعت ۰۰:۷ پس از ظهر Hindenburg شروع به فرود آمدن كرد. كشتي هوايي با زاويه بسيار تندي به چپ متمايل شد و به زمين رسيد.zeppelin به گونه اي طراحي شده بود كه در مواقع حساس توسط دماغه خود نجات مي يافت. دماغه اي كه به صورت دكلي هلالي شكل بود و به همين دليل هميشه در بالا قرار مي گرفت Hindenburg هنگامي كه به ۷۰۰ فوتي دكلي بر روي زمين رسيد، موتورهايش به صورت برعكس شروع به كار كردند، تا كشتي هوايي را ثابت نگه دارند، طناب ها به زمين انداخته شدند تا به خدمه روي زمين اين امكان را بدهند كه كشتي هوايي را متوقف كنند.
در اين لحظه كشتي هوايي در ارتفاع ۲۷۵ پايي معلق بود و ساعت ۲۵:۷ بود. در اين هنگام فاجعه تاريخي روي داد. آتش از كشتي هوايي زبانه كشيد شعله هاي آتش، ابتدا از دم آن قابل رويت بودند. طي تنها چند ثانيه آتش به هيدروژن رسيد و هيدروژن شروع به زبانه كشيدن كرد و ستون عظيمي از دود و آتش به هوا برخاست. در حالي كه هيدروژن قسمت عقبي كشتي هوايي شروع به سوختن كرد،Hindenburg تعادل خود را از دست داد و به زمين افتاد به صورتي كه نوك آن رو به بالا بود فقط پس از ۳۷ ثانيه از اولين زباله هاي آتش اسكلت و بدنه كشتي هوايي بر روي زمين قابل رويت بود. مسافران از پنجره ها به بيرون مي پريدند و براي امنيت بيشتر شروع به دويدن مي كردند. پسري كه در ميان آتش ها گرفتار شده بود به دليل انفجار تانكر آب بالاي سر خود، زندگي را دوباره به دست آورد. از ۹۷ نفري كه در هواپيما بودند در حدود شصت و اندي توانستند به صورت معجزه آسايي نجات پيدا كنند كه فرمانده Pruss هم يكي از آنان بود. در مورد انفجار بحث و نظرات بسياري مطرح است. نظري كه مورد توافق دو دولت وقت آمريكا و آلمان بود اين بود كه بر اثر نيروي الكتريسته استاتيكي كه در يكي از تانك ها جرقه ايجاد كرده بود انفجار ايجاد شده بود. به خصوص دولت آمريكا بر اين نظريه پافشاري مي كرد تا از تنش هاي بين المللي جلوگيري كند.
يكي ديگر از نظريه هاي مربوط به Addison Boin رييس اسبق مطالعات برنامه هيدروژن ناسا بود كه علت اين انفجار را هيدروژن نمي دانست. هيدروژن هنگام سوختن چندان قابل رويت نيست اما شاهدان آتش پر دود و مهيبي را گزارش داده بودند. او علت اين امر را احتمالاً مربوط به ماده اي كه عايق كردن سالن بزرگ كشتي هوايي توسط آن انجام شده بود، مي دانست. اما نظريه ديگري كه توسط بعضي از مسافراني كه نجات يافتند از جمله فرمانده Pruss مطرح شد، خرابكاري بود. Hindenburg فقط يك كشتي هوايي نبود بلكه سمبل و نشانه قدرت آسمان ها هم بود. طوري كه هيتلر شخصاً به اين پروژه نظر مثبت داشت. اين كشتي هواپيمايي سمبل آلمان ها براي بازي هاي المپيك تابستاني ۱۹۳۶ برلين هم بود. در قسمت انتهايي آن دو علامت صليب شكسته ناز ي ها نقش بسته بود. حتي قبل از عزيمت كشتي به نيويورك بعضي احتمال حملات تروريستي را داده بودند.
طبعاً اگر خرابكاري در كار بوده است، يكي از مسافران بايد عامل باشد. در اين صورت اين مسافر مي بايست يك بمب ساعتي را در راهروهاي داخلي تعبيه مي كرد برخي از مسافران گمان مي بردند كه خرابكاري مي توانسته كار Joseph sphah يكي از مسافران نجات يافته باشد. او براي سر زدن به سگ خود چندين بار به قسمت بار رفته بود و در اين زمان مي توانسته است بمبي را در كشتي هوايي كار بگذارد.
برخي هم Erich spehl يكي از خدمه را كه در ميان آتش سوخته است، عامل خراب كاري معرفي كرده اند. فردي كه تمايلات ضدنازي داشته است. هيچ كدام از اين نظريه ها هرگز ثابت نشده اند ولي چيزي كه ثابت شده است اين است كه اين انفجار آغازي بر دوران افول و شكست zeppelin بود. به گونه اي كه بعدها فقط يكي از پرنده هاي ناوگاني كه Hindenburg سرآغاز آنها بود به نام Graf zeppelin II ساخته شد.
منبع: همشهری