ببین امین جان.. یادم اومد یه مطلبی رو بهت بگم.. یادت باشه که ما ها نباید هرچیزی رو بر اساس سبک بازی ترجمه کنیم. اگه ما قرار باشه که اینکارو بکنیم که دیگه نیاز به ترجمه نیست. اینجوری می شه، هر کسی که یه سبک از بازی رو می بینه که طرف چه کاری انجام می ده، یه ترجمه براش ارئه می ده. کاری که رو پاکتا می کنن. مثلا خیلی ها می دونن که پاتک چه نوع بازی هستش.. چون می بینن که تروریستی و غیرتروریستیه.. می گن مثلا " جنگ تروریست ها و غیر تروریست ها" و اصلا هم به عنوان انگلیسیش توجه نمی کنن. حالا تو می تونی غیر اینو صابت کنی ؟
و یا شاید مثلا کارگردانا فیلمی می سازن که زیاد به عنوانش ربطی نداره و یا فهمیدنش خیلی سخته پس بگیم که باید الا و بلا هر چیزی مثل عنوانش باشه..
حالا یه مثال دیگه...
Metal Gear رو گفتم "جنگ افزار فلزی" ولی واسه خارجی ها دقیقا مفهوم "قطعه فلزی" رو داره و تا بازی نکنی شاید اصلا نتونی پی ببری که این قطعه ی فلزی چیه... وقتی بازی رو تموم می کنی می فهمی که آهان قطعه ی فلزی به اون ماشین های مکانیکی دو پا گفته می شد.. ولی عنوان هنوز همون عنوانه. بعضی وقتا لازمه عنوان مرموز بمونه... من بازم خودم بر این عقیده ام که بشه "افزار فلزی" تا یه مقدار مرموز بمونه.
پس همه چیز به بازی کردن نیست و نباید خیلی سخت گرفت.
حالا یه چیز دیگه... فرض کن یه بازی ساختن به نام "شیر".. در نگاه اول شاید فکر کنی که شیر جنگل باشه و شاید هم نه... شاید مثلا یه بطری شیره که دو تا پا داره و غیره و شاید هم موضوع یه شیر آب باشه... پس لازم بوده که سازنده بازی بیاد حتما بگه شیر جنگل چون بازی در مورد شیر جنگله ؟ خب نه مسلما اینطور نیست. درسته ؟
آره درسته.. حالا چرا ضربت ؟ از دیکشنری نگاه کردی ؟ بابیلون ترجمه کرده "ضربت ياتماس خفه کننده" که اصلا یه همچین معنی نمی ده. شاید اینجا به معنی "هر چیزی که باعث خفگی بشه"...
stronghold
noun [C]
1. an area where there is a lot of support for a particular attitude, way of life, political party etc.:
اینجا به معنی پایگاه یا محل تمرکز (پیروان عیده یا آیینی بخصوص)
• Kentucky is a traditional Democratic stronghold.
2. an area that is strongly defended by a military group:
اینجا به معنی دژ نظامی
• a rebel stronghold
و این عنوان که یکی از بازی های PS3 هستش. نمی دونم واسه کنسول های دیگه هم هست یا نه.
stranglehold
noun [C]
1. [usually singular] complete control over a situation, organization etc. [+ on]:
اینجا به معنی کنترل (اوضاع و شرایط)
• a four-decade stranglehold on power:
4 دهه کنترل بر روی قدرت و دولت
• It's the story of three young black men who break the stranglehold of the inner city.
داستان 3 مرد سیاه پوست که کنترل درونی اوضاع شهر رو از بین می برند.
2. a strong hold around someone's neck that is meant to stop them from breathing
اینم تو کشتی معنی می شه: گردن گیری
من بهترین اسمی که برای این بازی انتخاب می کنم "حراست" هستش به معنای کنترل و مراقبت.
بقیه عنوانایی رو که دادی بعدا ترجمه می کنم.