تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 13 از 36 اولاول ... 39101112131415161723 ... آخرآخر
نمايش نتايج 121 به 130 از 352

نام تاپيک: سوالات ادبی

  1. #121
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    ایل قشقایی یکی از ایلات هم ترک زبان ایران است :مرکز اصلی این ایل فارس است . قشقایی ها در وره ها مختلف بتدریج به این سرزمین کوچیده و در آن ساکن شدهاند . حاج میرزا حسن فسایی در کتاب فارسنامه ناصری مینویسد : قشقایی ها طایفه ای ا ترکان خلج بوده اند که از عراق عجم و ساوه به فارس کوچیده اند . قسمتی از این مهاجران در بلوک قونقری ( شهرستان آباده) ساکن و ده نشین شده اند که هنوز هم به ترکی سخن میگویند و بنام خلج نامیده میشوند . گروهی دیگر به زندگی کوچنشینی ادامه میدهند و به دو بخش خلج و قشقایی تقسیم میشوند . چون مهاجرت اینان به فارس حالت گریز و فرار داشته است ، به ( قاج قایی ) به معنی گریخته و فراری معروف شده اند . بعدها این واژه به قاش قا یی و قشقایی تبدیل میشود برخی عقیده دارند که قشقایی از قشقه به مع ی چال و علامت سفیدی نقش شده است که بر روی پیشانی اسبان آنان وجود داشته است و نشانه قبیله آنان بوده است .

    پاره ای از مورخان مسکن اصلی ایل قشقایی را آذربایجان و تبریز میدانند ترانه های فولکوریک قشقایی ها هم ین نظر را تایید میکند .

    زبان قشقائيها تركي آميخته به فارسي است و همة آنها فارسي را خوب مي‌دانند و به آن و به آساني سخن مي‌گويند

  2. #122
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    ایل قشقایی ، کی ز بزرگترین ایلات ایران در همسایگی ایلات خمسه در استان فارس سکونت دارند سواحل جنوبی استان به شکل حاشیه ای به طول حدود 250 کیلومتر و عرض 30 تا بیش از 50 کیلومتر قلمرو گرمسیری ( قشلاق ) آنهاست قلمرو سردسیری ( ییلاق ) بیشتر در شمال استان و از نظر وسعت به مراتب کوچکتر از قلمرو گرمسیری و در حدود نصف آن است مناطق سردسیری بر خلاف قلمرو گرمسیری که همه یکپارچه و به هم متصل میباشند بیشتر پراکنده اند.

    در محدوده فوق قشقایی ها و س نه ایل ت خمسه سکونت دارند . (3)



    افرادی که در تاریخ ایل قشقایی مطالع تی داش ه اند نوشته اند که ایل قشقایی قبل از دوره ص ویه از قفقازیه شمال ایران کنئنی نقل مکان دادند و سپس در زمان شاه عباس ( 998_1038) آنها را به فارس کوچاندند ، هر چند که طایفه فارسی مدان قبل از قشقایی ها در نطقه ا امت داشته اند و نامی از آنها برده شده (4) .

    در کتاب باورد تا ابیورد به نقل از مجمع تواریخ آورده شده است که : جد بزرگ قشقایی ها را میر( قاضی شاه لو قشقایی ) میدا ند و میگویند که نامبرده جمعی از ترکان قشقایی را بدور خود ج ع نموده بر آنها ریاست میکرد ، فرزند زاده امیر قاضی به نام ( جانی آقا قشقایی ) بوده که از سا ب منسبان دربار شاه عباس محسوب میگردد . (5)

    و (پیمان) در مطالعات خود درباره قشقایی ها آورده است : در زمان سلطان محمد غزنوی در سال 396 (ه ق ) گروهی از ایلات خلج در خراسان و حوالی مرو ساکن بوده اند ، بعدها به علت بد رفتاری لشکریان محمود گروهی از ترکان ( از جمله خلجها) به کرمان میروند و از آنجا به سبب تعقیب ماموران سلطان محمود به اصفهان و از آنجا به آذر بایجان میروند ، پس از آذربایجان به عراق آمده و به همراه عراقیها (ترکان ساکن دراین نواحی که مستقیما آمده بودند) اغلب اضطرارا به دامنه های جنوبی سلسله جبال زاگرس کوچ میکنند بدین ترتیب میتوان گفت اولین رسته های ترکان جنوب عراقیها و خلجها هستند که حدود یک هزار سال پیش از جیهون گذشته وارد ایران شدند و پس از نقل مکان و مهاجرت های متعدد به فارس آمدند و ایلات قشقایی ترک زبان را ت کیل دادند (6)

    و نگارنده فارسنامه ناصری منشا طایفه اینانلو ها را که گروهی از آنان قشقایی هستند و بیشتر آن از خمسه های فارس هستند را از ترکستان میداند که با مغل به ایران آمدند .(7)

    اما انچه مسلم و مبرهن است تیره های مختلف قشقایی به یکباره وارد فارس نشدند و بلکه دسته های مختلف آن به تدریج مهاجرت کرده اند و به هم پیوسته اند و نیرومند شده اند .(

    در فارسنامه ناصری آمده است که در سال 1234 برای اولین بار قشقایی ها دارای ایلخان شدند و پیش از این ایل بیگی مرسوم بود (9) و اولین ایلخان همان جانی خان بود که بعدها فرزندش دختر والی فارس را به عقد خود در آورد (10)

    کریستوفر ساکس د رکتاب خود آورده است که انگلیسی ها رسما از قوام الملک والی فارس خواستند که ایلخان قشقایی را تعویض نماید (11)

    سردار عشایر قشقایی با روی کار آم ن رضا خان به نمایندگی شورای ملی رسید و به سال 1311 خورشیدی به همرا ه پسرش به زندان افکنده شد و به سال 1312 خورشیدی در زندان کشته شد (12)فارس و جنگ بین الملل جلد 2 ص 38

    مورخان و سیاحانی که به دیدار این ایل آمده اند طالبی در مورد این ایل نوشته اند که ر مواردی اشتباه نموده اند ،

    عبدا... شهبازی مورخ در مورد قسمتهایی از کتاب :

    پي‌ير ابرلينگ، کوچ‌نشينان قشقايي فارس، ترجمه فرهاد طيبي‌پور، تهران: شيرازه، چاپ اوّل، 1383،

    ( Pierre Oberling, The Qashqai Nomads of Fars, The Hague: Mouton, 1974)

    میگوید:"متن انگليسي کتاب فوق را در سال 1354 خوانده و در همان زمان فصل حوادث پس از جنگ جهاني دوّم آن را به عنوان کار دانشجويي ترجمه کردم. کتاب غيردقيقي است و منابع آن به‌طور عمده مصاحبه با برخي شخصيت‌هاي ايل قشقايي است که به اغراق‌گويي و عدم دقت و تعصبات خانوادگي شهره‌اند.

    با وجودي که ظاهراً مترجم محترم خود قشقايي است (بر اساس نام ايشان حدس مي‌زنم) ولي بي‌هيچ توضيح در زيرنويس برخي نوشته‌هاي غلط ابرلينگ را به فارسي برگردانده است. تصوّر مي‌کنم در اين‌گونه موارد بايد توضيحي با امضاي مترجم يا ناشر ترجمه فارسي در زيرنويس بر کتاب افزوده مي‌شد. مثلاً، ابرلينگ نام طايفه «قره چي» را «قره چاهي» نوشته و معني آن را «چاه تاريک». (ص 285) در زبان ترکي، «چي» به معني «رودخانه» است و «قره» به معني «سياه». بارتولد واژه‌هاي «آق» (سفيد) و «قره» (سياه) در ترکي قديم را نوعي تأکيد بر بزرگي و اهميت مي‌داند و تصوّر من نيز همين ا ت. بنابراين، مثلاً، «قره چي» در واقع به معني «رودخانه بزرگ» است نه «رودخانه سياه». همين‌طور است نام‌هاي «قره‌قويونلو» و «آق‌قويونلو» که در واقع به معني «صاحبان گوسفندان بسيار» است نه «صاحبان گوسفندان سياه» يا «صاحبان گوسفندان سفيد.» (متأسفانه کتاب‌هاي بارتولد در دسترسم نيست که ارجاع بدهم.)

    ابرلينگ اسامي طوايف قشقايي را به شرح زير بيان کرده است: عمله، دره شوري، فارسيمدان، کشکولي بزرگ، شش‌بلوکي، کشکولي کوچک، قره چاهي [قره چي]، صفي خاني، نمدي.

    طوايف کشکولي بزرگ و کوچک و قره چي يکي هستند و ايل کشکولي نام دارند. طوايف کوچک و کم‌شمار صفي خاني و نمدي امروزه جزو ايل عمله هستند. ابرلينگ اشاره نکرده که ايل عمله، به معناي يکي از ايلات پنجگانه قشقايي، اتحاديه‌اي است از طوايف متعدد کوچک که در سال‌هاي پس از شهريور 1320 و دوران اقتدار ناصر خان و خسرو خان قشقايي منسجم شد و اطلاق نام «عمله» بر اين طوايف رسميت يافت. تا پيش از اين زمان، بزرگ- ايل قشقايي مشتمل بر ايلات پرشمار کشکولي، دره‌شوري، شش‌بلوکي و فارسيمدان بود و قريب به چهل طايفه کوچک. رساله‌ خطي منتشرنشده‌اي در دست است با عنوان «شرح حال ايلات قشقايي» که به دوران حکومت اکبر ميرزا صارم‎ الدوله بر فارس تعلق دارد و براي او نوشته شده؛ يعني قدمت آن به اواخر دوره احمد شاه مي‌رسد. در اين رساله، به‌نقل از حمزه خان و پسرش ميرزا عبدالله خان کشکولي (مرحوم مهندس عبدالله کشکولي، متوفي بهار 1378)، اسامي و تعداد افراد 43 طايفه قشقايي و نام کلانتر هر طايفه ذکر شده است. طايفه عمله يکي از اين 43 طايفه است و طوايفي که پس از شهريور 1320 جزو ايل عمله به‌شمار مي‌رفتند، و اين عنوان امروزه رايج شده است، به عنوان طوايف مستقل ذکر شده‌اند. در رساله فوق درباره ايل عمله چنين آمده است: «نوکران ايلخاني، در تحت‌نظر خودشان، قشلاق خنج و افرز، ييلاق سميرم.» در جاي ديگر شمار طوايف قشقايي در زمان حکومت فرمانفرما، يعني سال‌هاي جنگ اوّل جهاني، ذکر شده و چنين آمده است: «طايفه عمله و نوکرباب که متعلق به خوانين است، خانوار يکهزار و هفتصد، سوار چهارصد، تفنگچي ششصد نفر.» طبق رساله فوق، در گذشته دور ايل قشقايي مشتمل بر 63 طايفه کوچک بوده که اسامي آن‌ها نيز ذکر شده است.

    مطالب رساله فوق مؤيد نظر اينجانب در کتاب مقدمه‌اي بر شناخت ايلات و عشاير (تهران: نشر ني، 1369) است که قشقايي را اتحاديه‌اي از ايلات و طوايف ترک زبان تعريف کرده بودم که بر اساس اقتدار خوانين به‌تدريج انسجام يافته است. طوايف کوچک در طوايف بزرگ مستحيل شدند و اين فرايند به تشکيل چهار ايل بزرگ فارسيمدان، دره شوري، کشکولي و شش‌بلوکي انجاميد. در دوران اقتدار صولت‌الدوله، که رؤساي برخي از اين ايلات، مانند محمدعلي خان کشکولي، بسيار مقتدر و ثروتمند بودند و از او تمکين نمي‌کردند، تلاش براي جذب طوايف کوچک به ايل عمله و پرتوان کردن بازوي نظامي ايلخاني آغاز شد. در سال‌هاي پس از شهريور 1320 نيز، که ناصر خان و خسرو خان قشقايي، براي مانور در مقابل حکومت مرکزي به نيروي نظامي پرشمار نياز داشتند، فرايند جذب طوايف کوچک به ايل عمله تداوم يافت و در نتيجه ساختار ايل قشقايي به پنج ايل بزرگ (عمله، فارسيمدان، دره شوري، شش‌بلوکي و کشکولي) تقسيم شد.

    ابرلينگ مدعي است که به سران ايل قشقايي لقب «ايلخاني مملکت فارس» اعطا شده بود (ص 16). اين نيز اشتباه است. رؤساي ايل قشقايي بسته به نوع حکمي که از حکمران وقت فارس دريافت مي‌کردند ايلخان تمامي قشقايي، در مواردي ايلخان برخي از ايلات قشقايي و در مواردي ايلخان ايل قشقايي و ايل ديگر بودند. مثلاً، در سال 1310 ق.، يعني در اواخر حکومت ناصرالدين‌شاه، حاجي نصرالله خان قشقايي از سوي رکن‌الدوله (حاکم فارس) به عنوان ايلخان ايلات قشقايي و عرب منصوب شد و با اين سمت به جنگ با شورشيان ايلات بهارلو و عرب رفت. ولي در دوران متأخر قاجاريه سران ايلات کشکولي (محمدعلي خان و حيدرعلي خان) و دره شوري (اياز کيخا) مستقل از صولت‌الدوله (ايلخان) بودند و مستقيماً از حکمران فارس حکم مي‌گرفتند. در فارس ايلات و طوايف متعدد غير ترک زندگي مي‌کردند و «ايلخان قشقايي» رئيس ايلات و طوايف غير ترک ساکن فارس نبود هر چند در مواردي، بسته به نظر حکومت، دامنه اقتدار او ساير ايلات را نيز در برمي‌گرفت. مثلاً، ايلات لر ممسني و کهگيلويه، طوايف کوه‌نشين کوهمره سُرخي و جروق، و ايلات خمسه به‌طور سنتي تابع ايل قشقايي نبودند و رؤساي آن‌ها مستقيماً از سوي حکومت فارس منصوب مي‌شدند. ولي در سال‌هاي پس از شهريور 1320 ناصر خان و خسرو خان قشقايي داعيه رياست تمامي ايلات و طوايف فارس، و در واقع حکومت بر کل منطقه فارس، را داشتند؛ به اين دليل در نزاع با عشاير غير قشقايي قرار گرفتند و کار به جايي کشيد که در 5 شهريور 1325 محمد خان ضرغامي، رئيس ايل باصري، را در شهر شيراز دستگير و مدتي او را زنداني کردند"(13)



    نگاهی به طوایف ایل قشقایی: r />


    طایفه دره شوری:

    نام درشوری از نام محل ییلاقی آنها ( دره شور ) گرفته شده است اینان پس از ورود به فارس در این ناحیه سکونت کرده اند دره شور از محل ( سمیرم ) امروزه جز مراکز ییلاقی این طایفه است .

    خانهای طایفه دره شوری در سالهای اخیر به زراعت و باغداری توجه زیادی کرده اند .

    و گروههای زیادی از آنها به زندگی یکجا نشینی پرداخته اند . طایفه دره شری یکی از طوایف پر جمعیت ایل قشقایی است و ردم آن به داشتن و پرورش اسب معروفیت دارند .(14)

    طایفه فارسی مدان:

    طایفه فارسی مدان از قدیمیترین طوایف ایل قشقایی است که قبل از دیگر طوایف ترک زبان به فارس آمده اند و چون فارسی نمیدانستند ، واژه (فارسی مدان ) به آنها اطلاق گردیده است . طایفه فارسی مدان سابقا (در ) پادنا ییلاق و در اطراف کوه گیسگان قشلاق میکردند _ بعد اراضی سرمشهد و سپس منطقه ( دایین) به آن اضافه شد . امروزه گروههایی از طایفه فارسی مدان در حوالی اراک ( عراق ) و تهران زندگی میکنند و پاره ای از آنها هنوز به عراق معروفند . به نظر میرسد بعدها به فارس کوچیده اند . فارسی مدانها به علت قدرت مرکزی و نفوذ و اعتبار و مدیریت کلانتران خود ، با وجود رقابتها و اختلافات خویشاوندی کمتر دستخوش تجزیه و جدایی قرار گرفته اند .(15)

    طایفه کشکولی بزرگ:

    طایفه کشکولی در گذشته از سه تیره تشکیل میشد که به همراه سایر تیره های قشقایی ییلاق _ قشلاق میکردند . ییلاق آنها قسمتی از شمال سمیرم و ( دیز جان ) بوده است زمستان را به مناطق جنوبی فیروزآباد کوچ می کردند بعدها قشلاق آنها به ماهور میلانی تغییر کرد .

    دره شوریها هم این منطقه را که دارای مراتع وسیع و چراگاههای مناسبی برای دامهاست ، قشلاق خود قرار میدهند . کمی بعد از جانب کلانتر طایفه محل ییلاقی آنها به همای جان و کمهر که از لرهای ممسنی خریداری میشود تغییر میکند(16)

    طایفه کشکولی کوچک:

    این طایفه قبلا تیره ای بود بنام اخپلو که بعدها تیره های دیگری از جمله تیره کرمانی به او اضافه میگردد و گسترش پیدا میکند و ابتدا بنام کشکولی کرمانی و بعد تحت عنوان کشکولی کوچک نامیده میشود .. این نامگذاری بخاطر آن است که سران طایفه های کشکولی بزرگ و کوچک و قراچه ای همه از یک خانواده بودند که تجزیه میشوند و رییس طایفه کشکولی کرمانی به هنگام آمارگیری طوایف برای اخذ مالیات نام طایفه خود را کشکولی کوچک معرفی میکند. (17)

    طایفه شش بلوکی :

    شش بلوکیها اغلب از تیره های بسیار قدیمی و از همان ترکان عراقی یعنی مهاجران اولیه هستند . این طایفه از پرجمعیت ترین طوایف قشقایی است که در پرو ش و نگهداری دام مهارت فراوان دارند .(1

    طایفه عمله :

    جز نیروی محافظ خان و عوامل اجرایی و اداری او به شمار میروند و مستقیما تحت نظر خان اداره میشود . تیره های مختلف طایفه عمله تحت سرپرستی کدخدایی است که مستقیما از خان دستور میگیرد . با وجود این پاره ای از تیره های بزرگ تحت سرپرستی کلانترها هستند که پایگاه آ نها از کلانترهای سایر تیره ها پایینتر نیست(19)

    از طایفه های مختلف ایل قشقایی حدود 40درصد همچنان بطور کوچ نشینی و نیمه کوچ نشینی زندگی میکنند و بقیه اسکان یافته اند . از تعداد و ترکیب دقیق جمعیت ایل قشقایی اطلاع ت مستن و دقیقی در دست نیست ، مشکلی که در برآورد جمعیت این ایل وجود دارد همان است که درباره کل جمعیت عشایری ایران وجود دارد . زیرا اغلب آمارگیریها بر اساس معیارهای متعددی صورت گرفته است و نمیتوان آن را پذیرفت و مورد مقایسه قرار داد تا نوسانات و تغییراتی که در ساخت اجتماعی ایل قسقایی پدید آمده مورد بررسی قرار داده شود .(20)

    تیره ها در ایل قشقایی /> <br /> همانگونه که پیشتر اوردیم هر طایفه ای دارای تعدادی تیره می باشد(21) :

    طایفه
    تعداد تیره

    دره شوری
    51 تیره

    فارسی مدان:
    25 تیره

    کشکولی بزرگ
    47 تیره

    کشکولی کوچک
    14تیره

    شش بلوکی
    20 تیره

    عمله
    47 تیره


    اساس نامگزاری تیره ها:

    1)بر اساس نامیا فامیل یا بزرگتر ها یا کدخدایان مثل قاسم لو از نام قاسم و بهمن بیگلو از نام بهمن .

    2) بر اساس تعدادتیره ها یا بنکو ها مثل دو قوزلو که از 9 تیره کوچکتر تشکیل شده.

    3)بر اساس حرفه و کار مثل عاشق لر که در موسیقی و آهنگر که در حرفه خود استاد بودند.

    4)بر اساس اصل و نسب مثل :داود لو که از فرزندان داود و جهانگیر لو که از اولاد جهانگیر .

    5)بر اساس وابستگی به شخص بخصوص مثل : بهرام کیخالو وابسته به بهرام و همت علی کیخالو ، وابسته به همت علی .

    6)بر اساس منشاء قومی مثل : لَک ، بازمانده ای از لکهای غرب ایران و لر از جانشین لرهای اولیه .

    7)بر اساس تکیه بر محل جغرافیایی مثل: موصلو از موصل عراق

    بر اساس اولین مرکز تمرکز مثل : دره شوری ها در دره شور یا چگینی ها در چگین پیشگوه لرستان .

    9) بر اساس نام سران یا پادشاهان که از طوایف مزبور بودند ، مثل ندر لو وابسته به نادر شاه و قجر لو از قاجارها

  3. #123
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    برخي عادتها و آداب و رسوم:

    قشقائيها مردماني سرخوش و دلشادند. به جشن، پا كوبي و رقص بسيار علاقمندند و از اندوه و سوگواري گريزان. در تمام سال تنها در ده روز آغاز محرم سوگواري مي‌كنند. در جشن‌ها و عروسيها رقص چوبي(گروهي) زنان و مردان قشقائي بسيار زيبا و جالب است. در اين جشن‌ها زنان و مردان هر يك دو دستمال در دست مي گيرند و پيرامون يك دايره بزرگ مي ايستند و با آهنگ كرنا و دهل دستمالها را تكان مي دهند و با حركات موزون پيش مي روند در رقص «دَرْمَرو» يا چوب بازي نيز، مردان دوتا دو تا و به نوبت با چوبهاي كوتاه و بلندي كه در دست دارند به آهنگ ساز و دهل با يكديگر مي‌رقصند مبارزه مي‌كنند. از اين رقصها در مراسم عروسي قشقائيها به تفصيل سخن خواهيم گفت.

    قشقائيها به نوشيدن چاي علاقة بسياري دارند و فرزندان خود را از كودكي به نوشيدن آن عادت مي‌دهند. چاي از خوراكهاي عمومي قشقائي است. قشقائيها به كشيدن قليان بسيار علاقه‌مندند تنها مردان طايفه دره شوري به جاي قليان از چپق استفاده مي‌كنند.

    مردم ايل فرمان‌گزار و مطيع دستور خانها هستند و هيچ قانوني را بالاتر از فرمان خان خود نمي‌دانند. هر گاه يكي از خانها يا كلانترها بميرد غوغاي عجيبي در ايل و طايفة او برپا مي شود. قشقائيها در مرگ عزيزان و فرزندان خود كمتر از مرگ خان يا كلانتر خود متأثر مي شوند. گورستانهاي قشقائي در سر راه كوچ ايل فرار گرفته تا هنگام كوچ بتوانند براي مردگان خود فاتحه اي بخوانند.

    به سبب علاقه اي كه به خانهاي خود دارند براي آنها آرامگاههاي باشكوه و استوار مي سازند كه ساليان دراز پابرجا مي ماند و هر سال هنگام كوچ قبر آنها را زيارت مي نمايند.

    آرامگاه عده اي از سران ايل قشقائي بويژه خانهاي طايفة كشكولي در دامنة با صفاي شاهدايِ اردكان با سنگ و شيرواني به سبك مزار حافظ ساخته شده و نظر بيننده را به خود جلب مي‌كند.

    بيشتر قشقائيها مردماني بلند قامت و خوش صورت و دلاورند. چهرة آنها گندم‌گون چشمانشان سياه يا ميشي و مويشان مشكي است. در ميان طايفة فارسيمدان و درة شوري گروهي سفيد پوست با موي زرد يا بور نيز ديده مي شوند. زنان قشقائي هرگز آرايش نمي‌كنند. تنها فرق زنان با دختران «چتر زلف» زنهاست. هنگام عروسي براي آرايش عروس اين چتر زلف را درست مي‌كنند. مردان قشقائي هميشه صورت خود را مي تراشند و به سبيل گذاشتن چندان گرايش ندارند.

    تمام قشقائيها شيعة جعفري هستند و به آداب و رسوم خود علاقه‌مندند. شايد بيش از پنج درصد آنان نماز نخوانند. يا اصلاً نماز را ندانند ولي به عرف و عادات خود سخت معتقدند. زبان قشقائيها تركي آميخته به فارسي است و همة آنها فارسي را خوب مي‌دانند و به آن و به آساني سخن مي‌گويند.(23)

  4. #124
    آخر فروم باز nightmare's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,148

    پيش فرض

    برای مطالعه ادامه مطالبی که همکار انجمن قرار دادن اینجا رو ببینید :

    --http://ghashgha.blogfa.com/post-8.aspx--

    تا بعد ...

  5. #125
    آخر فروم باز Mohammad_4688's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    استان هرمزگان
    پست ها
    1,166

    پيش فرض در خواست کمک!

    با سلام
    دوستان من دارم در مورد کارایی; اثر بخشی و بهره بری در یک سازمان و تاثیراتی که روی هم می گذارند تحقیق می کنم دوستان و اساتید محترم اگه منبعی رو سراغ دارند خواهش می کنم معرفی کنند

  6. #126
    داره خودمونی میشه simran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    103

    پيش فرض

    عزیزا کاسه ی چشمم برایت
    میان هر دو چشمم جای پایت
    از آن ترسم که غافل پا گذاری
    نشیند خار مژگانم به پایت

    نمیدونم مال خیامه یا بابا طاهر
    ببخشید. چند تا اشکال جزئی داشت.صحیحش اینه:

    عزیزم کاسه ی چشمم سرایت
    میان هر دو چشمم جای پایت
    از آن ترسم که ناغافل نهی پای
    نشیند خار مژگانم به پایت
    مال باباطاهره

  7. #127
    داره خودمونی میشه sepideh khanom's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    خیلی دور، خیلی نزدیک
    پست ها
    125

    پيش فرض شباهت و تفاوت این دو بیت(کمک فوری)

    از شهیدان نگاهت ناله هرگز برنخاست
    گوییا با سرمه دادند آب شمشیر تو را
    (شاعر هندی)
    و


    لب به آواز گشودم به لبم مهر زدند
    چشم آمد به سخن سرمه به خوردش دادند
    (قیصر امین پور)
    Last edited by sepideh khanom; 09-11-2007 at 15:00.

  8. #128
    داره خودمونی میشه sepideh khanom's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    خیلی دور، خیلی نزدیک
    پست ها
    125

    پيش فرض

    خوب خودم متوجه شدم !
    نکته شعر تو سرمه هستش
    سرمه اگه خورده بشه خاصیت خفگی داره و بعضی اوقات صدا رو تو گلو خفه میکنه
    و تا چند ساعت یا چند روز هیچ صدایی از گلو خارج نمیشه

  9. #129
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض

    ممنون
    جالب بود
    بازم از این دست بیت ها بگذار

  10. #130
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض

    به این نوع شعر ها نمی توان گفت که شبیه هستند در اصل تکمیل کننده هستند و شاید تصدیق کننده

    هر دو از رنج و ستم دنیا گفته اند


    از شهیدان نگاهت ناله هرگز برنخاست
    گوییا با سرمه دادند آب شمشیر تو را
    (شاعر هندی)
    و


    لب به آواز گشودم به لبم مهر زدند
    چشم آمد به سخن سرمه به خوردش دادند
    (قیصر امین پور)



    مثل اینست که چشم را برای اینکه اشک نریزد سر مه می بندند مثل وقتی که برای درد ها ی جسمی دارو تجویز میکنند
    شاعر می خواد بگه:
    تو که درد زمانه امانی برایت نگذاشته ، انگار دنیا برای نشنیدن اشک هایت و غم هایت سرمه به چشمانت ریخته اند تا نبارد
    و قیصر عزیز برای تکمیل کردن این شعر میگوید:

    لب را باز کردم مهر زدند بر لبانم((شقاوت دنیا )) و(( از شدت پستی دنیا باز روحم طاقت نیاوردو چشمانم به حرف در آمد)) که سرمه به چشمانم زدند
    مثل اینکه سرمه اشک را خشک میند

    امید وارم که تونسته باشم کمکی کرده باشم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •