اگر نه درخم چوگان او رود سر من ******************** ز سر چه گویم و سر خود چه کار باز آید
اگر نه درخم چوگان او رود سر من ******************** ز سر چه گویم و سر خود چه کار باز آید
در غمش هر شب به گردون پیک آهم میرسد
صبرکن، ای دل! شبی آخر به ما هم میرسد
شام تاریک غمش را گر سحر کردم چه سود؟
کز پس آن نوبت روز سیاهم میرسد
صبر کن گر سوختی ای دل! ز آزار رقیب
کاین حدیث جانگداز آخر به شاهم میرسد
گر گنه کردم، عطا از شاه خوبان دور نیست
روزی آخر مژدهی عفو گناهم میرسد
بهار
دل افسرده من
پشت پا خورده من
شب بي مهتابم
روز بي آفتابم
اي در بسته شده
از همه خسته شده...
هشیار کسی باشد گز عشق بپرهیزد
این طبع که من دارم با عقل نیامیزد
دور است سر آب ازین بادیه ای دل
تا غول بیابان نفریبد به سرابت
تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل
باری به غلط صرف شد ایام شبابت
تقصير من نبود
که با اين همه ...
با اين همه اميد قبولي
در امتحان سادهْ تو رد شدم
اصلاً نه تو ، نه من!
تقصير هيچ کس نيست
از خوبي تو بود
که من
بد شدم!
ميگن دنياست حيرونه
ميگم نه دل پريشونه
وقتي که پشتت خاليه
يا تکيه گات پوشاليه
حتمي زمينت ميزنن
اميدتم خياليه
وقتي که پشتت خاليه
يا تکيه گات پوشاليه
حتمي زمينت ميزنن
اميدتم خياليه
سلام
هيچ صيقل نكو نداند كرد
آهني را كه بد گهر باشد
سعدي
سلام دوستان
دلبرم شاهد و طفلست و به بازي روزي
بكشد زارم و در شرع نباشد گنهش
...
شراب خانگیم بس می مغانه بیار
حریف باده رسید ای رفیق توبه وداع
خدای را به میام شست و شوی خرقه کنید
که من نمیشنوم بوی خیر از این اوضاع
هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)