تو بگردان دور تا ما مردوار
دور گردون زیر پای آریم پست
مشتری را خرقه از سر برکشیم
زهره را تا حشر گردانیم مست
پس چو عطار از جهت بیرون شویم
بی جهت در رقص آییم از الست
تو بگردان دور تا ما مردوار
دور گردون زیر پای آریم پست
مشتری را خرقه از سر برکشیم
زهره را تا حشر گردانیم مست
پس چو عطار از جهت بیرون شویم
بی جهت در رقص آییم از الست
تا نهان سازم از تو بار دگر
راز این پریشان را
می کشم بر نگاه ناز آلود
نرم وسنگین جاب مژگان را
ای مرقع پوش در خمار شو
با مغان مردانه اندر کار شو
چند ازین ناموس و تزویر و نفاق
توبه کن زین هر سه و دین دار شو
پرنده
وقتي به وطن رسيد
ديگر پرنده اي نديد
هواي وطن را
غرق غربت ديد
صداي آوازي بر خواست
آواز هزار نبود
هزاره خسته بود
هزاره تنها بود
زاغ،
حكمفرما بود
جغد
وزير و بالا دست
*********************
چلچله
مست مست
مي گفت:
اميدي هست
*********************
پرنده
آشنا نبود
با برف و بوران و دود
بهار بود و درختان
همه برف اندود
*********************
پرنده
نمي دانست
كه پرنده زنداني
راز ترانه را
از ياد خواهد برد
و ترانه مرگش را
باد خواهد برد
پرنده خواهد مرد
*********************
پشت ميله قفس
عشق بي معناست
پرنده بي فرداست
ستاره بي نور است
پرنده چون كور است
*********************
پرنده
دلش مي گيرد
بي عشق
وطن مي ميرد.
کوچیک اقا جلال هم هستیم
پایان به زودی البوم رپ افتخاری با فلاکت میاد بیرون!!!
دریا که تو را به خویشتن خواند
نعرهزن و جان فشان فرو شو
چون نیست بجز فرو شدن روی
صد سال به یک زمان فرو شو
چون جمله فرو شدند اینجا
تو نیز درین میان فرو شو
چطوری پسر؟
وانگه شراب عشق را
پيمانه شو پيمانه شو
هم خويش را بيگانه كن
هم خانه را ويرانه كن
الحمد االه.میزگرونیم!!
شما چطوری؟
نقدها را بود آیا که عیاری گیرند
تا همه صومعه داران پی کاری گیرند
مصلحت دید من آن است که یاران همه کار
بگذارند و خم طره یاری گیرند
خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقی
گر فلکشان بگذارد که قراری گیرند
ممنون عزیز
ديگه نيستي اوني كه واسش مي مردم يه روزي
پشيمونم كه چرا دل به تو دادم يه روزي
تو مثل يه موج ساحل , من تو رو دريا مي ديدم
تو يه كلبه ي محقر , من تو رو خدا مي ديدم
مطرب بساز پرده که کس بی اجل نمرد
وان کو نه این ترانه سراید خطا کند
ما را که درد عشق و بلای خمار کشت
یا وصل دوست یا می صافی دوا کند
جان رفت در سر می و حافظ به عشق سوخت
عیسی دمی کجاست که احیای ما کند
دردي است غير مردن آن را دوا نباشد
پس من چگونه گويم کاين درد را دوا کن
در خواب دوش پيري در کوي عشق ديدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوي ما کن
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)