سریال ساختمان پزشکان

[Slim_shady]

همین الان تو تله تکست شبکه 3 مصاحبه نازنین/فرناز رهنما رو خوندم
اون می گفت سکانسهایی رو تو تیمرستان گرفتن که اگه سریال زودتر پخش می شد با توجه به اون تصمیم می گرفتن ادامه بدن یا نه بعد از اون اتفاق این سکانسا رو حذف کردن
من اینطور برداشت کردم که اون موقع فرناز رهنما هم مثل نیما نقش اول سریال می شد
اگه این اتفاق می افتاد یک مکان جدید مثل خود ساختمان یا پاسگاه پلیس یه دیونه خونم اضافه می شد
خیلیم باحال تر بود

[nar nia]

رمز و راز های مادری شقایق دهقان

شقایق دهقان و محراب قاسم‌خانی یک زوج هنری منحصر به فرد هستند. زوجی که بیشتر، آن‌ها را در کارهای طنز می‌شناسیم و به همین خاطر تصور آن‌ها در یک خانواده با یک بچه کوچک، و تمام دردسرهای تلخ و شیرین یک پدر و مادر جدی بودن، کار مشکلی است.


شقایق دهقان و محراب قاسم‌خانی یک زوج هنری منحصر به فرد هستند. زوجی که بیشتر، آن‌ها را در کارهای طنز می‌شناسیم و به همین خاطر تصور آن‌ها در یک خانواده با یک بچه کوچک، و تمام دردسرهای تلخ و شیرین یک پدر و مادر جدی بودن، کار مشکلی است. نویان، پسر آن‌ها، با یک خانواده کاملا هنری در ارتباط است. پدر و مادرش، شقایق و محراب و عمو و زن‌عمویش پیمان و بهاره رهنما. بچه‌ای که در چنین خانواده‌ای بزرگ شده باشد بچه خاصی می‌شود. این روزها شقایق دهقان را در سريال ساختمان پزشکان زیاد می‌بینیم. به بهانه این سريال سراغ شقایق و پسرش رفته‌ایم و درباره این ویژگی‌های خاص با او صحبت کرده‌ایم.

نویسندگی را به خاطر مادر بودن کنار گذاشته‌ام
* مادر بودن و بازیگری همزمان چطور می‌گذرد؟
به هر حال مادر بودن باعث می‌شود تمرکز من یک مقداری گرفته شود. مثلا قبل از این‌که نویان به دنیا بیاید، من کارهای نویسندگی هم قبول می‌کردم، ولی الان واقعا نمی‌توانم. به خصوص که کار نوشتن احتیاج به تمرکز دارد و خودم باید برای آن برنامه‌ریزی کنم. اما این‌که من خالق یک موجود دوست داشتنی هستم، خودش به خودی خود انگیزه زیادی برای زندگی من می‌آفریند. من سعی می‌کنم بین زندگی شخصی و شغلی‌ام تعادل ایجاد کنم. مثلا اینکه زمانی را که در خانه هستم و سر کار نمی‌روم، بیشتر با پسرم باشم و کیفیت رابطه‌ام با او را بالا ببرم و حالاکه او کوچک است، تلاش کنم کار شهرستان قبول نکنم.
* فکر می‌کنید اگر به جای بازیگری شغل دیگری داشتید اوضاع متفاوت بود؟
نه چندان، همه مادرهای شاغل به هر حال با مشکلاتی روبه‌رو هستند. وقتی هم مادر باشی و هم شاغل، زمانی که با بچه هستی کمی به کار فکر می‌کنی و سر کار هم که می‌روی نگران بچه هستی. نمي‌تواني برای زندگی برنامه‌ریزی درستی داشته باشی و طبیعتا گاهی از این آشفتگی خسته می‌شوی.

قبل از به دنیا آمدن نویان یکی از مهم‌ترین مسائل زندگی من خوابم بود، ولی بعد از تولد پسرم، به راحتی می‌توانم از خوابم بزنم که به او برسم. یا این‌که حداقل شبی یکی دو تا فیلم می‌دیدم. ولی الان گاهی واقعا دلم برای فیلم دیدن و کتاب خواندن تنگ می‌شود. اما فکر می‌کنم این دوره‌ای است که پسرم دارد می‌گذراند و دیگر تکرار نمی‌شود

محراب پدر خوبی است
* آقای قاسم خانی در نگه داشتن نویان کمک می‌کند؟
محراب خیلی پدر خوبی است، ولی من زمانی که داشتم بچه‌دار می‌شدم به این فکر کردم از هیچ‌کس حتی محراب توقع کمک ندارم. من اصولا زن‌هایی را می‌پسندم که خودشان زندگی‌شان را می‌چرخانند، به کسی تکیه نمی‌کنند و روی پای خودشان هستند. بنابراین این‌که بار بیشتری روی دوش خودم باشد را دوست دارم. البته خانمی هست که مواقعی که من و محراب سرکاریم نويان را نگه می‌دارد و مادر و خواهرم هم به من کمک می‌کنند.
* هیچ وقت نشده مجبور شوید نویان را با خودتان سر کار ببرید؟
پیش آمده که او را ببرم ولی مجبور نشده‌ام. دوست داشته‌ام که این کار را بکنم. البته نویان هنوز به سنی نرسیده که دوربین و لوکیشن و این‌ها را خیلی درک کند. فقط می‌داند یک جایی هست به اسم سر کار که وقتی من آنجا هستم نمی‌توانم پیش او باشم. حتی مفهوم پول و این‌ها را هم خیلی درک نمی‌کند و هربار که من می‌خواهم بروم سر کار می‌گوید نرو و وقتی می‌گویم باید پول در بیاورم می‌گوید خب نیار چی می‌شه؟
* وقتی می‌خواهید سر کار بروید بی‌قراری می‌کند؟
با این‌که من از وقتی نویان یک ماهه بود سر کار می‌رفتم، ولی به نظرم بچه هیچ‌وقت به دوری از مادرش عادت نمی‌کند. هر بار که من می‌خواهم بیایم بیرون گریه می‌کند و سعی می‌کند برایم عذاب وجدان ایجاد کند! می‌گوید من هیچ‌وقت توروتنها نمی‌ذارم، تو همه‌اش منو تنها می‌ذاری و این‌ها.

بزرگ شدن پسرم، دیگر تکرار نمی‌شود
* از مادر بودن خسته می‌شوید یا شاغل بودن؟
در مورد خود من از هیچ کدام. من هم عاشق کارم هستم و هم واقعا از این‌که بچه‌دار شدم خوشحالم. به نظرم خدا وقتی به آدم بچه می‌دهد، توانایی نگهداری، صبر و فداکاری لازم را هم ضمیمه می‌کند.
* چیزی بوده که به خاطر مادر شدن‌تان قیدش را بزنید؟
مسلما. قبل از به دنیا آمدن نویان یکی از مهم‌ترین مسائل زندگی من خوابم بود، ولی بعد از تولد پسرم، به راحتی می‌توانم از خوابم بزنم که به او برسم. یا این‌که حداقل شبی یکی دو تا فیلم می‌دیدم. ولی الان گاهی واقعا دلم برای فیلم دیدن و کتاب خواندن تنگ می‌شود. اما فکر می‌کنم این دوره‌ای است که پسرم دارد می‌گذراند و دیگر تکرار نمی‌شود. فرض کنیم که من برای مدتی فیلم نبینم و کتاب نخوانم و ورزش نکنم. این‌ها بعد‌ها قابل جبران هستند ولی اگر در زندگی فرزندم خلایي به وجود بیاید هیچ وقت قابل جبران نخواهد بود.
* این یعنی نویان همیشه اولویت اول است؟
معمولا بله، ولی اگر کاری را خیلی دوست داشته باشم انجامش می‌دهم. مثلا سال گذشته برای بازی در سریال گمشده راما قویدل یک هفته به شمال رفتم. سختم بود و دلم تنگ می‌شد اما فکر می‌کنم قرار نیست که یک سری از کار‌ها را انجام ندهیم و بعد به بچه‌مان بگوییم من به خاطر تو فلان کار را انجام ندادم یا حتی نگوییم ولي در ذهن‌مان این باشد که به خاطر بچه این کار را انجام نداده‌ايم. مثل مادرهایی که به بچه‌‌های‌شان می‌گویند من با پدرت مشکل داشتم به خاطر تو زندگی کردم. خب می‌خواستی نکنی!

بازیگری من برای نویان عادی شده
* نویان می‌داند که مادرش بازیگر است؟
نه، چون از وقتی که خیلی کوچک بوده من را در تلویزیون دیده و همه چیز برایش عادی است. کلا خیلی تصوری از مشهور بودن ندارد. البته شناختن كه می‌شناسد ولی هنوز درک نمی‌کند. می‌گوید بریم سوپرمن، بتمن ببینیم، مامان نگاه نکنیم! اصولابچه‌ها معمولا از زمانی که به مدرسه می‌روند و با هم سن و سال‌های‌شان حرف می‌زنند متوجه مسائل این چنینی می‌شوند. الان می‌شناسد ولی خیلی درک نمی‌کند. حتی گاهی که عکس خودش را در مجله‌ها می‌بیند، می‌گوید این نویانه، ولی ظاهرا این عکس‌ها برايش فرق چندانی با عکس‌های آلبوم ندارد.
* با این حساب مردمی که در خیابان شما را می‌بینند و می‌شناسند برایش عجیب نیست؟
نه! فکر می‌کند همه مردم وقتی همدیگر را می‌بینند همین‌طور هیجان‌زده می‌شوند و با هم عکس می‌گیرند!

مامان‌رو بیشتر دوست داری یا...؟
* رابطه پسرتان با شما بهتر است یا آقای قاسم‌خانی؟
هردو. معمولا پدر‌ها چون کمتر با بچه‌ها هستند، شخصیت جذاب‌تری محسوب می‌شوند. اما خب به هر حال بچه‌ها بیشتر به مادر‌ها وابسته هستند. نویان پدرش را خیلی دوست دارد، با هم بازی می‌کنند، فیلم می‌بینند و خلاصه تفریح می‌کنند. ولی وقتی پیمان سر کار می‌رود، نویان مشکلی ندارد. موقع رفتن من که می‌شود شیون و زاری‌اش به راه است.
* هیچ وقت پیش نمی‌آید که به خاطر کار کردن در بیرون از خانه، امور منزل یا مادر بودن‌تان تحت تاثیر قرار بگیرد؟
نه چندان، من واقعا سعی‌ام را می‌کنم که چنین اتفاقی نیفتد. برای من مهم است که منزلم همیشه جای آرام و راحتی باشد که خودم، محراب و نویان در آن احساس آرامش کنیم. خودم غذا درست کنم یا خرید کنم و...
* نویان‌‌ همان غذاهایی را می‌خورد که شما و آقای قاسم‌خانی می‌خورید؟
الان به سنی رسیده که همان‌ها را بخورد. وقتی کوچک‌تر بود به خاطر ادویه‌ها و نمک غذای خودمان، برایش جدا غذا می‌پختم. البته من کلا از آن دسته آدم‌هایی هستم که به شدت به سالم بودن غذا اهمیت می‌دهم، حتی برای خودمان. بنابراین ‌که نویان غذای خودمان را بخورد چندان مشکلی ندارد. از نظر نوع غذا مشکلی نیست ولی همیشه دلم می‌خواسته که برای غذا خوردن و خواب پسرم ساعت خاصی وجود داشته باشد که متاسفانه به خاطر نوع کارم هیچ وقت نتوانستم این برنامه‌ریزی را بکنم. همیشه یک چیزی این برنامه‌ریزی را به هم می‌زند. مثلا وقتی سرکارم و دیر به خانه می‌آیم او بیدار می‌ماند که من را ببیند. بنابراین صبح هم دیر‌تر بیدار می‌شود و هم وقت خوابش به هم می‌ریزد و هم غذا خوردنش.
* یعنی دوست دارید همه چیز طبق برنامه‌ریزی پیش برود؟
نشان می‌دهد که چطور باید با او برخورد کنی و این چطور ممکن است فرسنگ‌ها با برنامه‌ریزی پدر و مادر متفاوت باشد. نه همه چیز.

به حرف بقیه گوش نمی‌کنم
* مدلی که شما تربیت شدید، همین جوری است که نویان را تربیت می‌کنید؟
مادر من بختیاری است، زنی که هنوز هم به شدت مادر است. حتی از نظر فیزیکی هم هنوز از من خیلی قد بلند‌تر و درشت‌تر است و من هیچ وقت از او بزرگ‌تر نشدم! همیشه خانم خانه بوده است. آشپزی آنچنانی و مهمان‌داری و این‌ها برایش اصلاسخت نیست. مثلا یک دفعه تصمیم می‌گیرد ۴۰ تا غذا درست کند، ببرد برای کارگرهای پارک. این قدر آشپزی برایش آسان است، ولی من 3 تا مهمان هم که دارم به این فکر می‌کنم که چه کار کنم! مادر من به من یاد داده که به زندگی بقیه چشم نداشته باشم و حسادت نکنم. این چیزی است که دلم می‌خواهد به نویان هم یاد بدهم. مادرم آدم اهل سازشی است، با پدرم همه جا رفته، آلمان، شمال، تهران و با این‌که پدرم آنچنان پولدار نبوده همه جوره با او ساخته است و البته این‌که مادرم در مقایسه با من به خاطر خانه‌دار بودنش وقت بیشتری داشت که صرف ما کند.
* برای تربیت نویان از کسی هم کمک گرفتید؟
این یکی از سخت‌ترین قسمت‌های مادر شدن است! از زمانی که باردار می‌شوی، هزاران نفر در صف ایستاده‌اند که توی بی‌تجربه را آگاه کنند. حتی کسانی که خودشان بچه ندارند! ولی من خیلی به حرف بقیه گوش نمی‌کنم و سعی می‌کنم رابطه خودم و پسرم بایدها و نباید‌ها را تعیین کند. مثلا من می‌دانم که نویان دوست ندارد جلوی بقیه با او دعوا کنم، پس این کار را نمی‌کنم. جدا از آن فکر می‌کنم اگر زمانی با او مشکلی پیدا کنم که نگرانم کند، حتما با یک متخصص روان‌شناس صحبت خواهم کرد. هرچند تا به حال چنین رفتاری از نویان سر نزده که من حس کنم خودم نمی‌توانم از پس حل کردنش برآیم.

از زمانی که باردار بودم برای نویان نامه می‌نوشتم
* آقای قاسم خانی یک دختر از ازدواج قبلی دارند، با او هم رابطه مادر و دختری دارید؟
نه واقعا. نیروانا با مادرش زندگی می‌کند. رابطه ما رابطه دوستانه است. وقتی من باردار بودم، این قدر که او را دوست دارم به او گفتم برای بچه اسمی می‌گذارم که مثل اسم تو با «ن» شروع شود. من برایش مادر نیستم چون خودش یک مادر خیلی خوب دارد که همه زندگی‌اش را برای دخترش می‌گذارد، ولی من و نیروانا رابطه‌اي دوستانه همراه با احترام با هم داریم. نیروانا از آن بچه‌هایی است که هیچ وقت پایش را حتی یک قدم از خط قرمز آن طرف‌تر نمی‌گذارد و به شدت دوست داشتنی است. بنابراین ما با هم رابطه دوستی داریم و من هم خیلی به او علاقه دارم.
* برای نویان عجیب نیست که چرا خواهرش با شما زندگی نمی‌کند؟
چرا خیلی. فکر می‌کند نیروانا وقتی پیش ما نیست مدرسه است. گاهی وقت‌ها هم می‌گوید نیروانا گم شده. یک بار هم از او پرسید بابای تو کیه، نیروانا محراب را نشان داد وگفت این. نویان پرسید مامانت کیه؟ او هم گفت مامانم خونه مونه. نویان با هیجان من را نشان داد گفت نه مامان اینجاست! کلا این مسائل هنوز برایش قابل درک نیست و من هم اصراری برای این‌که به او بفهمانم ندارم. فکر می‌کنم زمان خودش همه چیز را در این رابطه حل می‌کند.
* کار خاص مادرانه‌ای هست که فکر کنید فقط شما انجامش می‌دهيد؟
منحصر به فرد نه، ولی یک کاری که انجامش می‌دهم و دوستش دارم این است که از زمانی که باردار بودم، برای نویان نامه می‌نوشتم. وقتی فکر می‌کنم که چیزی وجود دارد که او باید بداند، برایش می‌نویسم. فکر می‌کنم این نامه‌ها را وقتی ۱6-۱5 ساله شد به او بدهم.
مجله شهرزاد / برترین ها

[h-blade]

منم با ايشون موافقم نقش هاي جدي بيشتر به ايشون مياد.

اگه توجه كرده باشين تو بعد از ظهر سگس سگي با اينكه نقشش زياد تو چشم نيست ولي خدايي خوب درش آورده با توجه به اينكه خيلي بي تجربه بوده تو سينما.

[h-blade]

اين خبر ماله قبله:


داستان خانه قشنگ فرناز رهنما بازيگر نقش نازنين در سريال ساختمان پزشكان


خانه تازه عروس است و همه چيز نو و تروتميز. مهمان خانه فرناز رهنما هستیم. چهره آشناي او را اين روزها در نقش نازنين همسر دوم نيما افشار روانشناس ساختمان پزشکان هر شب روي صفحه جعبه جادويي مي بينيم. او کمتر از يک سال است ازدواج کرده و به قول معروف به خانه بخت رفته. هنوز سه، چهار ماهي از ازدواجش نگذشته بوده کار فيلمبرداري سريال ساختمان پزشکان شروع ميشود و به شدت درگير کار مي​شود. حالا که ضبط سريال​شان تمام شده تازه دارد طعم خانه‌داري و کدبانويي را مي چشد. خرده ريزهايي را که از ليست جهیزيه جا مانده را کم کم دارد به وسايل خانه اضافه مي​کند. فرناز رهنما از داستان پيدا کردن خانه شان و باز​سازي و خريد وسايل خانه و ... گفت و ما هم از سير تا پياز خانه و مبلمان آن براي​تان عکس گرفتيم:

دوباره مي سازمت ...

ما وارد خانه شديم و چشم تان روز بعد نبيند ديديم هيچ جوري نمي​توان اينجا زندگي کرد. ديوارها و سقف ترک خورده بودند.

همه چيز زنگ زده و زرد شده بودند. وقتي کارگرها آمدند رنگ بزنند دريچه کانال کولر را باز کردند و تکه هاي ذغال هر کدام به اندازه يک کفه دست از کانال کولر ريخت بيرون.

با اينکه حسابي همه جا را تر و تميز و بازسازي کرديم با اين حال هنوز هم که هنوزه کولر را که روشن مي کنيم تکه هاي سوختگي تو مياد. بنگاهي به ما نگفته بود اينجا آتش گرفته.

همسايه ها تعريف کردند. مجبور شديم همه چيز را از سير تا پياز عوض کنيم حتي قاب پنجره​ها و در ورودي و ... خيلي روي طراحي و دکوراسيون خانه فکر کردم. براي اينکه ايده بگيرم بخش​هاي مربوط به طراحي و دکوراسيون مجلات را مي​خواندم. همين کسي که آمد ديوارها و کف را درست کرد ازيکي ازهمين مجلات پيدا کردم.

فکرکنيد علاوه بر خريد جهیزيه و وسايل خانه بايد براي طراحي خانه هم وقت مي گذاشتم از کليد پريزها تا سرويس​ها و کابينت آشپزخانه و ...همه را عوض کرديم.

از دل آگاهي نامه​ها

براي انتخاب وسايل از مجلات ايراني تا مجلات خارجي را مرتب مي​گرفتم و مي​خواندم. سعي مي‌کردم همه چيز را به ذهنم بسپارم. دقت مي​کردم مثلا روي باکسي که بالاي بوفه مي​خورد بايد از گلداني بلند استفاده شود. حالا بماند بارها چيزهايي براي اينجا گرفتم آوردم خانه و ديدم که به خانه نمي​خورد. مجبور شدم بگذارم در انباري يا کمد تا حالا بعد استفاده​اي براي​شان پيدا کنم. خيلي به قواعد طراحي دقت نکردم و بيشتر دلي جلو رفتم.

آگاهي​ نامه​ها را ورق مي​زدم تا آدم هاي ماهر و وارد را براي هر کاري پيدا کنم. عکس نمونه کارهايشان را مي​ديدم و از روي آنها قضاوت مي‌کردم.

کسي را هم که اين ديوارها را برايمان ديزاين کرد از يکي از همين آگاهي​ها پيدا کردم. تصميم گرفتم از ترکيب طرح‌هاي مختلف استفاده کنم. خيلي بافت​هاي مختلف داشت. دوست داشتم هم از طرح صخره​اي، هم کاغذ ديواري و هم بافت و رنگ استفاده کنم. از بين آن همه طرح بالاخره اينها را انتخاب کردم. وقتي پارکت را مي​خواستيم انتخاب کنيم، خود فروشنده گفت اين رنگ فضاي خانه‌تان را کوچک مي​کند، اما من چون دوست داشتم کمی به سرخي بزند، گفتم ايرادي ندارد و همين رنگ را انتخاب کردم.
اين قسمت ديوار که بافت کاهگلي و آجري دارد را اول مي خواستم سنتي بچينم، اما متاسفانه بعد به دلايلي نشد. وسايلي که مدنظر داشتم را پيدا نکردم.

نور علي نور

بزرگترين مشکلم اينجا گرد و خاک است. گرد و خاک از پا درم آورده. خانه ما چون پر پنجره هست گرد و خاک بيشتر هم هست، نزديک اتوبان هم که هستيم ديگر نور علي نوره. از اين ور گردگيري مي​کنم و از آن ور دوباره کثيف مي​شود.

البته چون در مبلمان خانه هم از مشکي و رنگ هاي تيره زياد استفاده کردم گرد و خاک روي اين رنگ​ها بيشتر خودش را نشان مي​دهد.

وقتي داشتم خانه را مي​چيدم مادرم که خب سال​هاست تجربه خانه​داري دارد، بارها به من گفت گردگيري اين خانه اشکت را در مي​آورد منتها من چون آن موقع هنوز خيلي تجربه نداشتم فکر کردم مهم نيست حالا يک کم بيشترگردگيري مي​کنم، فکر نمي‌کردم اينقدر سخت باشد حالا مي​فهمم مادرم راست مي​گفت. الان تقريبا هر روز يا نهايتا يک روز در ميان بايد گردگيري کنم واقعا آدم را بيچاره مي​کند. مرتب دستمال و شيشه پاکن و اين چيزها دستم است.

عاشق خانه​ات باش

دوست داشتم مبلمان خانه​​ام ترکيبي از مدرن و سنتي باشد و همه اجزاي خانه ارتباطي با همديگر داشته باشند. يعني اگر ميز ناهار خوري و لوستر بالاي آن مدرن است زير آن گبه سنتي پهن باشد. البته ريسکش بالا بود چون شايد چيز خوبي در نمي​آمد. بعضي وسايل را هنوز نگرفتم و تازه الان دارم تهيه مي​کنم. مثلا براي ديوار کنار ناهارخوري که الان خالي است، يک تابلو سفارش دادم و الان هشت ماه است منتظرم کشيدنش تمام شود.

يک کارکوبيسم است که در آن خط هم کار شده. پراز رنگ است، سبز، آبي، قرمز، بنفش و ... . يکي ازدوستانم دارد مي​کشد. آن هم باز يک کار سنتي و مدرن است. روي هم رفته سعي مي‌کردم هر چيزي را که مي‌خواهم بلافاصله نگيرم و صبر کنم تا چيزي را پيدا کنم که دوستش داشته باشم. اين را براي خودم يک اصل کردم، يک چيزي را يا نگير يا اگر مي‌گيري عاشقش باش.

زمان مجرديم خيلي پيش آمده بود که چيزي را خيلي دوست نداشتم و فکر کردم حالابد نيست و بخرش اما بعد پشيمان شدم و استفاده​اش نکردم.

يک چيزي که در انتخاب رنگ وسايلم خيلي دقت کردم استفاده از رنگ‌هاي خنثي مثل خاکستري است که قابليت ترکيب با هر رنگ ديگري را داشته باشند. مبل‌هاي راحتي خاکستري هستند و کوسن و پرده‌ها قرمز و مشکي و سفيد. حالا اگر خسته بشوم فقط کافيه اين قرمز را مثلا به سبز يا بنفش يا هر رنگ ديگري تغيير بدهم.

همسر همراه من

براي خريد بعضي وسايل به خاطر قيمت بالاي​​شان ترديد داشتم اما بلاخره نتوانستم به وسوسه خریدشان غلبه کنم و خريدمشان. مثلا لوستر بالاي ميزناهار خوري را سه بار رفتم از پشت ويترين ديدم و هر دفعه گفتم نه ولش کن نمي​خواهد، خيلي گران است. اما بلاخره ديدم هيچ چيز پيدا نمي‌کنم واقعا هم عاشقش شده بودم.

هميشه آدم خاکستري هستم و اينطوري نيست که راجع به هر چيزي اينقدر به دلم راه بروم. مثلا درباره آدم​هاي دور و برم خيلي خاکستري هستم و تکليفم معلوم نيست، نه سياهم و نه سفيد. اما درباره وسايل خانه​ام شوخي ندارم.

البته شايد باز هم اين ترکيب سنتي و مدرن يک جورهايي همان نگاه خاکستري باشد. همسرم، کيارش، هم در انتخاب وسايل خانه بسيار همراه است اما من زمان بيشتري مي​گذارم.

مثلا بوفه را با هم مي​ديديم و مي​خريديم اما براي وسايل داخل آن من ديگر خودم تنهايي پيگيري مي​کردم. من آن طور که باب است هزارتا وسیله زائد که هرگز استفاده نخواهد شد در جهیزیه ام نگذاشتم. مثلا دیده ام تازه عروس ها کلی وسایل برقی برای آشپزخانه تهیه می کنند اما من بجز دو سه تا وسیله واجب چیز بیشتری نگرفته ام. خدا را شکر هم خانواده خودم و هم خانواده همسرم به سلیقه و نظرم احترام گذاشتند.

واسه اومدن به خونه لحظه​شماري مي​کنم

براي طراحي خانه​ام و خريد وسايل و ... وقت زیادی گذاشتم، اما الان از نتيجه آن بسيار راضي و خوشحال هستم. خانه​ام را خيلي دوست دارم. وقتي بيرون هستم لحظه​شماري مي​کنم که زودتر کارم تمام شود و به خانه برگردم. با همه​چيز خانه​ام دوست هستم. با هر کدام​شان وقتي داشتم تهيه​شان مي​کردم دوست شدم و به خانه آوردم​شان. خيلي درخانه​ام آرامش دارم. وقتي مي​رسم يک قهوه درست مي​کنم و آشپزي مي​کنم. آشپزي را هم خيلي دوست دارم. غذاهاي ترکيبي از خودم درست مي​کنم.

غذاي معروفم که همسرم هم خيلي دوست دارد خورشت قيمه و پيتزاست! کيارش عاشق پيتزاست. خيلي اهل آشپزي نيست. از بعد ازدواج مان يک چيزهايي مي​پزد، مثل همين پيتزا يا کباب تابه‌اي.کلا در کارهای خانه کمک می​کند، مخصوصا در این چند ماهی که من درگیر ساختمان پزشکان بودم . اگر هم غذا نداشته باشیم، فوری زنگ می​زند برایش پیتزا بیاورند.

مرا به خانه ام ببر

وقتي ما مي​خواستيم خانه بخريم شرايط خاصي داشتيم. از طرفي مبلغ مشخصي بيشتر پول در اختيار نداشتيم و از طرف ديگر دوست داشتيم نزديک​ترين خانه به ايده​آل​هاي ذهني​مان را پيدا کنيم.

خيلي گشتيم. بودجه ما فقط به اندازه تهيه آپارتمان نسبتا کوچکی بود. آپارتمان​هاي کوچک هم اکثرا چند واحد در هر طبقه هستند در حاليکه ما اصرار به تک واحدي بودن داشتيم.

چون همسرم کارش در حوزه موسيقي است و گيتار مي​زند، مي​خواستيم سر و صداي تمرينش تا آنجا که ممکن است مزاحم همسايه​ها نشود البته ديوارها را هم آگوستيک کرديم.

من عاشق خانه دل باز و پر نور هستم. دلم مي​خواست خانه​ام به قول بنگاهي​ها دو کله باشد يعني هم سمت نشيمن و آشپزخانه و هم سمت اتاق خواب​ها پر از پنجره باشد.

تا اينکه بنگاه اينجا را نشان​مان داد. هم تک واحدي است و هم پر از پنجره و نور گير. خانه هاي دور و بر هم همه کوتاه تر از ساختمان ما هستند و ديد ما را نمي​گيرند.

اتاق خواب​ها و حمام و سرويس بهداشتي از پذيرايي و آشپزخانه جدا است. نسبت به پولي هم که داشتيم بزرگ است. اما اين شکلي که نبود، درب و داغان. قبل از اينکه ما به اينجا بياييم خانه آتش گرفته بوده

[h-blade]

عوامل «ساختمان پزشکان» هم تقدير شدند
تمايل پيمان قاسم‌خاني به ساخت سري دوم اين سريال طنز

مراسم تقدير از مجموعه «ساختمان پزشکان» روز دوشنبه ـ 21 شهريور ماه ـ در مرکز همايش‌هاي بين‌المللي صداوسيما با حضور دکتر علي دارابي (معاون سيما) و علي‌اصغر پورمحمدي (مدير شبکه سه) و محمودرضا تخشيد (مدير گروه فيلم و سريال شبکه سه) و جمعي از مديران حوزه سيما و بازيگران و عوامل مجموعه «ساختمان پزشکان» برگزار شد.

در ابتداي مراسم پورمحمدي ضمن عرض خيرمقدم از حضور ميهمانان و تشکر از دکتردارابي گفت: طنز ساختمان پزشکان يک قدم به جلو بود از لحاظ ساختار، سوژه و طنز فاخر و نسبت به طنزهاي گذشته اشکالات کمتر و نوآوري هاي بيشتري داشت و اينکه در زمان کوتاه پخش شد رضايت بالاي بينندگان را داشت، طنز موقعيت و کلامي بود.


وي ادامه داد: اين سريال از گروه کارگرداني، نويسندگي و تهيه‌کنندگي و بازيگران خوب برخوردار بود. خدا را شکر مي‌کنيم که در ارائه اين مجموعه، موجب افتخار صداوسيما بوديم.

مدير شبكه سه با بيان اينكه ساخت سريال‌هاي طنز هم در نگارش و هم در بازي بسيار دشوار است، خطاب به عوامل «ساختمان پزشكان» ادامه داد: خوشبختانه «ساختمان پزشکان» يکي از کارهاي موفق به حساب مي‌آيد. از شما تشکر مي‌کنم و اميدواريم برنامه‌هاي بهتري بتوانيم بسازيم.

***
در ادامه تخشيد، مدير فيلم و سريال شبكه سه از هنرمنداني که در اين مجموعه تلاش کردند تشکر كرد و گفت: وقتي کاري موفق مي‌شود به همدلي تيمي که با هم کار مي کنند برمي‌گردد. در اينجا از کساني که هستند و نيستند تشکر مي کنم. از آقاي دارابي تشکر مي کنم که در اين جلسه که علاوه بر تقدير، نقد هم هست، حضور دارند. با برگزاري اين جلسه، فرصت حاصل شده که دوستان در حوزه هنر، صحبت ها و درددل هايشان را داشته باشند.


او ادامه داد: کار طنز خيلي سخت است. اگر به ما بگويند کار ملودرام کنيد هيچ واهمه اي نداريم ولي با وجود توصيه جدي به بحث طنز، از جهت نيروي انساني و نرم افزاري محدوديت داريم؛ اين محدوديت فقط به بدنه سازمان برنمي گردد بلکه به کل جامعه برمي گردد. مردم همه مي خواهند برنامه اي ببينند و بخندند ولي اگر در اين خنديدن اشاره‌اي به آنها شود تاب و تحمل ندارند. در نتيجه اگر بخواهيم چنين کاري انجام دهيم بايد در انتخاب شهر، اسم، ظاهر، لهجه و خيلي چيزهاي ديگر دقت شود، ما در کوچه اقاقيا سر يک فاميلي تا کلانتري هم رفتيم.



*** پيمان قاسم‌خاني
همچنين پيمان قاسم خاني ضمن ابراز خرسندي از اينکه سريال «ساختمان پزشکان» ديده شده، گفت: «حرف‌هاي آقاي تخشيد حرف دل ما هم بود. واقعيت اين است که ما شبکه سه را براي کار دوست داريم حمايت هاي شما از ما باعث دلگرمي ما شد خوشحاليم که با تيم خوبي کار کرديم. بازيگران در نقششان عالي بودند. شخصيت‌هايي نوشته بوديم كه به بهترين وجه تصوير شد. از همه تشکر مي کنم که با راهنمايي خوب سروش صحت نتيجه‌ي کار آبرومندي شد که من به آن افتخار مي کنم. من شخصا دوست دارم که قسمت دوم آن را راه‌اندازي کنم.



*** فرناز رهنما
در ادامه فرناز رهنما نيز گفت: من فکر مي کنم بعضي کارها به خاطر تکراري بودن يک سري بازيگرها و قابل پيش بيني بودن بازي بازيگران، يک کمي بيننده را اذيت کند ولي در ساختمان پزشکان بيننده نمي‌دانست وقتي ظلمي به نيما افشار مي‌شود عکس‌العمل او چه خواهد بود.



***
بهنام تشکر ـ بازيگر نقش دکتر نيما ـ گفت: مهمترين مساله به نظر من متن يک سريال است. اگر فيلمنامه خوبي نباشد هيچکس هيچ کاري نمي تواند بکند. من مي خواهم که از نويسنده‌ها حمايت كنيم. دوم کارگرداني کار بود که هدايت و آرامش ايشان در کار خيلي موثر بود. نکته بعدي از پيمان و محراب قاسم خاني، سروش صحت و آقاي چگيني به خاطر اعتمادشان تشکر مي کنم که اين نقش را به من دادند. به نظر من مهمترين کاري که انجام شد اين بود كه ما بازيگران با هدايت سروش صحت سعي کرديم، بازي ها اندازه باشد و اين اندازه ها در نوشته‌ها هم بود. ما در اندازه نوع بازي خيلي دقت کرديم به همين لحاظ بود که کار خيلي با شخصيت و آبرومند بود و بازخورد مردم هم همين طور بود و طبق آمار از هر 10 نفر 9 نفر اين کار را ديدند. اميدوارم اتفاقاتي از اين دست باز هم بيفتد.



***
محسن چگيني، تهيه کننده ساختمان پزشکان نيز اضافه کرد: کار کمدي بسيار سخت است؛ گله اي وجود دارد که با تمام اين سختي ها، به کار کمدي از لحاظ بودجه و اهميت، کم پرداخته مي شود و خيلي جدي گرفته نمي‌شود. مورد ديگر اين است که کارهاي کمدي وابسته به طراحي و نويسندگي خوب است و ما متاسفانه در اين عرصه به اندازه انگشتان يک دست متخصص نداريم و اين سرچشمه در حال خشک شدن است. تقاضا دارم که بابت اين کار سازمان صداوسيما بايد جهت تربيت نويسنده خوب و کشف استعدادهاي جديد هزينه کند.



***
سپس سروش صحت با بيان اينکه در اين کار همه کارشان را خوب انجام دادند، گفت: «علت موفقيت آقاي تخشيد اين است که دلسوز کارشان هستند و کارشان را دوست دارند. ما هم از کار لذت مي برديم.
اين كارگردان ادامه داد: من تشکر مي کنم از اعتماد مديران شبکه که يکسري بازيگران که چندان شناخته شده نيستند، در اين کار هر شبي استفاده شد و باز هم تشکر مي کنم که اجازه داديد مسائل اجتماعي سياسي بيشتر در اين کار مطرح شود. در اين کار يک کم توانستيم به خط قرمزها نزديک شويم و اين جزو اقبال عوامل اين کار بود.
او در عين حال گفت: گله مي کنم و فکر مي کنم اگر پخش سريال زودتر بود، مي توانست بهتر باشد.



***
در ادامه دکتر دارابي ضمن تشکر از کليه عوامل و بازيگران مجموعه گفت: اين جلسه را زودتر مي‌خواستيم برگزار کنيم و درگير برنامه هاي ماه رمضان شديم و الان در خدمتتان هستيم. تشکر ويژه از مجموعه ساختمان پزشکان بايد کرد. مردم آن را ديدند، خنديدند و لذت بردند. لذا جاي تقدير و تشکر همه جانبه از همه دوستان دارد.


او ادامه داد: در يک جلسه اي بودم به دوستان گفتم برادران قاسم خاني شناسنامه و هويت کارشان روشن است ما نياز داريم در نسل نويسندگان حوزه طنز، کارهاي ويژه اي انجام شود. در شبکه، معاونت سيما و... برنامه ريزي کنيم، کارگاه‌هايي را بگذاريم که نسل نويسندگان طنز ما گسترش پيدا کند. يکي از توقع هايي که از آقاي قاسم خاني هست تربيت نسل نويسندگان طنز هست. آقاي قاسم خاني وقت بگذارند ما هم حمايت مي کنيم. اين يک نياز ملي در جامعه ماست. از طرف ديگر، مباني شادي و نشاط در جامعه را نداريم. شما مي بينيد در يک نظام غربي مباني و مولفه هاي شادي تعريف شده ولو اينکه ما قبول نداريم؛ اگر ما مي خواهيم بومي سازي کنيم کار خيلي سختي داريم. اين مباني توسط دانشگاه ها و حوزه هاي علميه طراحي شود و در رسانه کار شود. بزرگترين نتيجه اين جلسه مي تواند اين باشد که ما يک جريان طنزنويسي و کارگاه هاي آموزش طنز راه بيندازيم.



دكتر دارابي افزود: توليد طنز در معاونت سيما جز راهبردهاي اصلي ماست. به مديران شبکه ها و به خصوص شبکه سه ابلاغ کرده ايم که نبايد از طنز خالي باشد تمام شبکه ها موظف شده اند کار طنز توليد کنند مي خواهم اتفاق خاصي در اين حوزه بيفتد. به نظر من سريالي که انتقاد به همراه دارد بدين معناست که بيشتر ديده شده است. انتقادهايي که مي شد ما به گروه منتقل مي کرديم اما ما در عالي ترين دستگاه هاي کشور از کار شما دفاع کرديم. حتي بعضي مواقع باعث سوءتفاهم مي شد و مي گفتند اين سريال سبک سريال غربي هست؛ خانواده را نابود مي کند، خانواده اي در آن ديده نمي شود و... ما هم در مقام توضيح برمي آمديم و مي گفتيم آيا شما در جامعه اين مسائل را نمي بينيد؟ در روزنامه ها بعضي از مسايل را نمي خوانيد؟ يکي از دلايلي که باعث شد اين سريال موفق باشد تصويرسازي بعضي پنهان کاري ها در خانواده بود که شما زيرکانه آنها را به نمايش گذاشتيد.



معاون سيما گفت: دغدغه ي ما اين است که شما بايد سريعا کار بعدي را شروع کنيد. اين نشان دهنده قدرداني ماست. گفتند علت اينکه سريال ساختمان پزشکان پخش نشده همسر آقاي دارابي است که روانشناس است و به همين خاطر پخش نشده است. روانشناسان نبايد ناراحت شوند. من روز گذشته از آقاي فردوسي پور و جيراني به خاطر صبر و شکيبايي آنها جهت خنده بازار تقدير کردم. ما در يک فضاي سوءتفاهم اصلا نمي توانيم کار کنيم. هر کسي به ديگري يک انگي مي زند. به نظر من تصويري که از زنان در سريال ارائه کرديم، محل اشکال بود. خانم شيرزاد كه بازيگر آن هنرمندانه ايفاي نقش کرد، فردي کند ذهن حواس پرت هست که همواره از سوي روسا و پزشکان مورد اعتراض قرار مي گيرد. همسر سابق دکترافشار زني پرخاشگر پول پرست و مادي است، مادر نيما به عروس خود احترام نمي گذارد و عروس را تحقير نمي کند عدالت در رفتار با فرزندان لحاظ نمي کند، همسر دکتر بهرامي که جارو جنجال زياد دارد. تصوير ما محل ايراد است؛ اگر همه اينها را مي گفتيد بايد يک زن خوبي را هم به عنوان الگو ارائه مي‌کرديد.


او ادامه داد: خواهش مي كنم اينها را مطالعه کنيد و به شور بگذاريد. بعضي از اين ها قابل تعقل و تعمق است. ما حامي شما هستيم و از شما براي اينکه کار بهتري شود حمايت مي کنيم. اينکه «ساختمان پزشکان 2» کليد بخورد جاي مطالعه است.

معاون سيما گفت: اگر بودجه براي کارهاي ديگر کم داشته باشيم، براي طنز حتما بودجه‌ي مناسب، اختصاص مي دهيم. کارهاي آينده‌ي شما بايد رابطه معني داري با مولفه‌هاي اميد و آگاهي و اخلاق داشته باشد و همچنين عرف و سنت را در آن لحاظ کنيم و به ورطه سياه‌نمايي نيفتيم. به نظر من از جمله نکاتي که در جامعه ما مطرح است اين است كه چرا شبکه هاي ماهواره يي به زبان فارسي قارچ گونه هر روز اضافه مي شوند؟ آنها خانواده، ارزش ها و اخلاق جامعه را نشانه گرفته اند هنرمنداني مثل شما اينجا بايد به داد رسانه برسيد و پلشتي هاي آنها را نمايان کنيد به نظر من در اين زمينه جاي کار هست.

او گفت: اگر ما مي توانيم ساختمان پزشکان 2 را با حفظ طراوت ادامه دهيم، بررسي کنيد و بسازيم.


يک مقداري نياز به اين هست که گفت‌وگوي بيشتر با هم داشته باشيم تا بعضي ابهامات براي ما به وجود نيايد. من خيليبه کار آينده شما اميدوار هستم و تقدير و تشکر مي کنم از همه شما به خاطر کار خوبتان که حس خوب به بيننده منتقل کرديد؛ بعضي از کارکترها به شخصيت شما اصلا شبيه نيست ولي به خوبي ايفاي نقش کرديد. از همه دوستان تشکر مي کنم اين کار حاصل کار جمع شما بود.

[h-blade]

توليد 'ساختمان پزشكان2' تنها در حد يك ايده است



يكي از تهيه كنندگان مجموعه تلويزيوني طنز 'ساختمان پزشكان' گفت: ساخت سري جديد اين مجموعه در حد يك ايده است.


محسن چگيني' روز چهارشنبه در گفت و گو با خبرنگار فرهنگي ايرنا افزود: 'پيمان قاسمخاني' در مراسم تقدير معاون سينما از مجموعه 'ساختمان پزشكان' تمايل خود را براي ساخت سري جديد اين مجموعه مطرح كرد.

چگيني ادامه داد: من و قاسمخاني صحبت‌هاي معمولي در اين زمينه داشته‌ايم اما ساخت 'ساختمان پزشكان 2 ' قطعي نيست.

به گزارش ايرنا، 'پيمان قاسمخاني' از تهيه كنندگان مجموعه 'ساختمان پزشكان' در مراسم تقدير از اين سريال، تمايل خود را براي ساخت سري دوم اين مجموعه اعلام كرد.

[Slim_shady]

مصاحبه جدید فرناز جونم جدید جدید
فرناز رهنما:مافياي تئاتر بدتر از سينماست/ساختمان پزشکان براي من همه چيز داشت

عباس وردي / پخش سريال ساختمان پزشكان ،با ورود گروهي از بازيگران موفق تئاتر در سالهاي گذشته همراه بود..

به گزارش اوج نيوز ،فرناز رهنما يكي از آنهاست.

رهنما متولد سال 1360 در اصفهان است و دانش آموخته بازيگري از دانشگاه آزاد است.

اجراهاي او در دهه 80 در سالن هاي تئاتر شهر براي علاقمندان خاطره انگيز بوده است و اين بار رهنما از مديوم ديگري به خانه هاي مردم رسيد.راستي چرا بازيگران تئاتر تا به اين حد مهجورند؟

آيا در تئاتر هر کسي يک گروه خاصي دارد وفقط با آن کار مي کند؟

بله متاسفانه در ايران به اين شکل جا افتاده که گروه هاي تئاتري مختلف مثل آقاي آپرنگ و..... كار مي كنند و آدم و عوامل خودشان را دارند.به نظر من مافياي تئاتر وحشتناک تر از سينما است!سينما 4 تا پيشنهاد کاري مي شود ،آدم حق انتخاب دارد ولي در تئاتر اينطور نيست.

واقعا به اين مافيا اعتقاد داريد؟

متاسفانه با اينکه فارغ التحصيل رشته بازيگري تئاترم و 10سال ميشود که دارم کار مي کنم ولي باور مي کنيد در تئاتر فقط دو تا پيشنهاد به جزء گروه خانم محامدي داشتم!واين خيلي فاجعه است.

آن كارهايي كه پيشتهاد شدرا مي شود نام ببريد؟

در وادي بود وکار آقاي خاکي که متاسفانه اجرا نشد .منظور به اينکه پيشنهاد کار تئاتري چند نفر فقط هستند که با گروه هاي مختلف هم دارند کار مي کنند يکي از آنها آقاي بهنام تشکر،برق نورد ولي اکثر بچه ها با گروه خودشون کار مي کنند .

يعني در تئاتر رابطه وجود دارد؟

چون تئاتر تامين مالي ندارد يک لطف است در حق گروه خودشان كه بازيگران مي روند در گروههاي ديگر كار مي كنند . يعني بيشتر از اينکه به اين ديد نگاه کنيم که چقدر بد است ولي براي خود گروه خيلي خوب است چون من خيالم راحت است که من سالي يکبار کار دارم وحداقل اين نگراني وجود ندارد که حتما سال ديگر يک بازيگر ديگر مي خواهد بيايد اين نقش را بازي کند .متاسفانه الان يک اتفاقاتي افتاده است که ما قرار بود از يک ماه پيش تمريناتمان براي كار جديد شروع شود وقرار بود 18مهرماه اجراي عمومي داشته باشيم ولي بنا به اتفاقاتي که هنوز من از ريز ريز آن خبر ندارم . اينطور که شنيدم فعلا مشکلي براي زمان سالني که قرار بود به كارگردان بدهند پيش آمده واحتمالا اجرا موکول مي شود به زمستان .

بعد از پخش سريال ساختمان پزشکان پيشنهاد کار به شما بيشتر نشده است؟

نه از همان سال 84 که چشم انداز اجرا رفت من سال85 هم اقليما وزيرزمين را همزمان داشتم کار ميکردم آن هم در کار ماه رمضان که بيشتر ديده مي شوي،ولي متاسفانه درايران به اين شکل است که پس از هرکاري مثلا در زير زمين يک نقش يک معلم داشتم که براي يک دختر معتاد درس ميداد وتا اين تمام مي شود هرچي کار به آدم مي شود در همون حيطه شخصيتا بازي قبلي خودت است وبعد از اقليما هم هرچه کار به من پيشنهاد شد نقش قاتل بود والان هم مطمئنا تا مدتي بايد بپذرم کار طنز به من پيشنهاد مي شود.

الان پيشنهادي هم به شما شده است؟

چند تا تله فيلم ولي نرفتم. متاسفانه کار را دوست نداشتم مخصوصا اينکه ما واقعا در اين 8 ماه از زندگي عقب افتاديم،مثلا يک جراحي دندان داشتم که هنوز انجام ندادم ولي ما تازه بخاطر حضورآقاي چگينيخيلي کارمان منظم و روتين بود.ما تازه جمعه ها تعطيل بوديم . کدام کار هرشبي تعطيلي دارند ؟در کل آدم خيلي کار عقب افتاده پيدا مي کند که نمي رسد والان هم از وقتي کار تمام شده است نرسيدم يک سفر بروم وگرنه هر روز ما يا راديو هستيم يا جشن هستيم و...چون من وقتي سر اين کار رفته بودم 4ماه بود که ازدواج کرده بودم والان شده است 1سال و4ماه ولي همچنان خيلي از چيزهايي که بايد براي خانه تهيه مي کردم تهيه نکرده ام.

چرا از ئاتر کمي دور شديد و وارد تلويزيون وسينما شده ايد؟

اگر از نظر مالي تامين مي شدم اصلا کار تلويزيوني نمي کردم .ولي مخصوصا اگر بدانم در سال فقط 2يا 3 تا کار تئاتر دارم ولي وقتي مي دانم در سال فقط 1کار دارم و 6ماه در سال آزادي دارم براي فکر کردن بر روي کار هاي ديگرخب مسلم است که از لحاظ مالي تامين نمي شوي.

ورود بچه هاي تلويزيون يا سينما به عرصه تئاتر اتفاق خوبي است يا اتفاق بد؟

هم بد وهم خوب،اگر قرار باشد بچه هاي تصوير وارد کار تئاتر بشوند وسواد کارشان بالا برود وبر روي بيانشان کار کنند وبفهمند بدن تمرين کردن يعني چه اين عالي است. چرا نه ،چرا که ديگر نگوييم فلاني خيلي بي سواد است ... همه مي توانند بيايند تمرين کنند. سختي هاي آن را بکشند ،بفهمند تازه مزه اش چيست،ولي اينکه اين بشود که ،ما5000نفر تقريبا عضو خانه تئاتر هستند ومي دانيم خانه تئاتر هم وقتي عضو خانه تئاتر مي شوي که 4 يا 5 کار حرفه اي داشته باشي ولي حالا سخت گير تر شده اند و7 کار شده است وتا امروز بايد 5کار حرفه اي در تئاتر انجام مي داديد تا کارت خانه را دريافت کنيد ولي تازه کارت خانه را بگيريد چند نفر عضو دارد ؟

5000نفر،در سال مگر چند کار مي شود کرد که 5000نفر کار کنند حالا فکر کنيد اين آدم ها ثابت سالي يک کار را انجام مي دهند وآب باريکه اي وارد زندگيشان مي کنند،حالا بازيگران سينما که بيايند وبخواهند بخاطر فروش گيشه آنها هم از اين کار کنار مي روند بچه هاي تئاتر،يعني همان کاري که قبلا انجام مي دادنهد هم ديگر ندارند،خب اينجا ديگر تکليف بچه هاي تئاتر چيست؟از وقتي ايرانشهراومد اين اتفاق افتاد .ايرانشهر از بخش خصوصي بود و بودجه هاي اسپانسر يا حامياني که يک کار را حمايت مي کردند. خب خيلي بوجه هاي کلان وخوبي بود وفکر نميکنم همان بازيگران تصوير هم که وارد تئاتر شدند همان ميزان بودجه پولي را دريافت کنند که قرار است يک بازيگر تئاتري که کارش تئاتر است را بگيرد مخصوصا الان که تيپ بندي هم شده اند و ديگر فاجعه.

کار نمايش 12 شما که سال 88 داشتيد تسويه شده است؟

بله يکسال بعد ديگر وتازه خانم محمدي جزو کساني هستند که خيلي خوش حساب هستند ومخصوصا بچه هايي که نقششان از همه کمتر هست را زود تر تسويه مي کنند.

شما فکر کنم 10ميليون از آن کار گرفتيد؟

شوخي مي کنيد.در تئاتر تيپ بندي شده ايم وتازه ما که رشته اصليمان تئاتر است ولي متاسفانه نه کار تله تئاتر حساب مي شود نه کار تصويروتجربي،هيچ وفقط به اين نگاه مي کنند که چند تا کار انجام داده اي،هر کاري اينقدر تومان ،چون ميدانيد کمترين 500000تومان وبيشترين 3ميليون ونهايتا پيشکسوتان 5ميليون تومان است.
شما به عنوان کسي که در اين جريانات به هر حال چهره شناخته شده اي هستيد نمي خواهيد اين جريان را هدايت کنيد وسروساماني به آن بدهيد؟

مشکل خيلي ريشه اي تر است ،چقدر بيانيه دادند که اين چه وضعي است. مثلا خودم جندبار جزو معترضين بوده ام ولي اينقدر قضيه ريشه اي است که الان ميگم چرا تئاتر گيشه اي شده است؟چرا قرار دادها به اين شکل پيش مي رود؟وچون فلاني معروف نيست بايد برود بشيند خانه اش؟مثلا آقاي حسن معجوني اين همه سابقه دارند ولي کسي نگاهشان نمي کرد تا سريال مسافران که وقتي از سالن بيرون مي آمدند اصلا نمي توانستند در بروند واين واقعا معجزه تلويزيون است. ولي چرا تبليغ براي تئاتر نمي شود؟در هر حال تئاتر مادر همه اين رشته ها است وتلويزيون شاخه اصلي آن است . پس تلويزيون خيلي بايد گسترده تر پوشش بدهد ولي اصلا به اين شکل نيست واين يکي از مشکلات اساسي است . يعني ما اول فرهنگ تئاتر ديدن را به مردم ياد بدهيم بعد بازيگر معروف بياوريم ،چون مردم فقط به اين نگاه مي کنند که بروند ببينند شهاب حسيني از نزديک چه قيافه اي است وحتي بليط هم نمي خرند همان دم در مي ايستند ببينند واين خيلي بد است.

براي شما هم اتفاق افتاده است؟

بله زياد ،اما گذرا است مثلا 2يا 3ماه اين شلوغي وجود دارد

شما نظرتان درباره اين نوع ديد و نگاه مردم چگونه است؟

آنها هم دوست داشتني مي پذيرند وهم بي رحمانه رد مي کنند ،اما ناگفته نماند ما مردم خيلي باهوشي داريم،هستند آدم هايي که مي شناسند ولي چون از اوج وهياهو افتاده حال وحوصله ندارند جنب وجوش از خودشان نشان بدهند ولي در باهوشي آنها شک ندارم چون بار ها شده است مي دانند يک جا ديده اند ولي نمي دانند کجا.
صبر وتحمل شما تا چه حدي است درباره سئوال هاي تکراري يا رفتار مردم در قبال ديدن شما؟

شيرينه ولي تا حدي که از حد خارج نشود .مثلا جشن دنياي تصوير خيلي قشنگ بود ومردم هيجان داشتند ولي وقتي ديگر ساعت يک ربع مانده به سه صبح است وداريم بر مي گرديم خانه ،چقدر لبخند بزنيم وعکس بگيريم .هر چند اصولا وقتي اين شغل را انتخب مي کني بايد فکر اين موقع هايش هم باشيد واگر دوست داري مردمي باشي ومردم دوستت داشته باشند بايد مواظب عکس العمل هايت هم در موقع خستگي باشي.به نظر من همانطور که مردم خيلي زود علاقمند مي شوند به همان زودي هم مي توانند تخريب کنند.اما در کل دوست ندارم در زندگيم کسي را برنجانم .مثلا همان شب ديگر خسته شده بودم وبه يکي گفتم ديگر عکس نميگيرم وهنوز قيافه آن فرد بعد از جواب رد من در ذهن من هست وبا خود مي گويم خب با او هم مي انداختم و تا چند روز عذاب وجدان دارم .

شايد بخاطر اول راه بودن شماست وشما هم مثل خيلي ها تغيير کنيد؟

نمي دانم . شايد بعدا بهتر بشوم وراه حل آنرا پيدا کنم. ولي درکل من خيلي دوست دارم در بين مردم باشم ومثلا نشده کسي به من بگويد شما فلاني هستيد ومن بدليل عجله داشتن بگويم نه.

فکر نمي کنيد اين رفتار شما به دليل اين است که خاک صحنه را خورديد ومردم را از نزديک لمس کرده ايد؟

بعيد نيست.در کل من خيلي مي ترسم واصلا اهلش نيستم که تظاهر کنم.

درپشت صحنه ساختمان پزشکان چه خبر بوده است ؟آيا با هم رابطه صميمانه اي داشتيد؟

يک چيزي به شما مي گويم يک چيزي مي شنويد،فوق العاده بود،از پشت صحنه اش من که يک خانم بودم وبالاخره هميشه اين برنامه ها پر از آقايان است وبالاخره هميشه بايد يک مکان خاص تنها آدم داشته باشد ولي واقعا اينطور نبوده ودوست داشتم در جمع باشم وصحبت کنم .آنقدر همه سالم ،انسان ،همراه واصلا فوق العاده بود . برعکس در سينما که خيلي بايد مواظب باشيم که چکار مي کنيم ،چه مي گوييم، در چه بحثي شرکت مي کنيم اما در کل من اين هشت ماه را با لذت تمام گذراندم وبا همه خوب بوديم مخصوصا خود جناب چگيني که از صبح مي آمدند وحضور داشتند اما نه در صحنه بلکه در طبقه بالا اتاقي داشتند وهميشه هم در اتاق ايشان باز بود به روي همه وهميشه پاسخگوي مراجعين بودند .

انتخاب بازيگران با چه کسي بوده است وآيا اصرار داشتهند که از جمع تئاتري ها باشند؟

انتخاب با آقاي قاسم خاني بود ولي نه به اين شکل نبوده است که حتما بخواهند از تئاتري ها باشند . البته شبکه هم با اين موضوع که بخواهند تئاتري باشند مخالف بود ولي با پيگيري وسرکار ايستادن بچه ها مخصوصا جناب چگيني اين گروه تشکيل شد.

شما پس از بازي در مامور بدرقه يک اظهار نظر عجيبي انجام داديد وفرموديد که ديگر در بازي هاي طنز بازي نمي کنيد ولي چند سال بعد در فيلم بعداز ظهرسگي سگي ايفا نقش کرديد، دليل ان تصميم چه بوده است؟

اولا انتخاب اول من در بعداز ظهر سگي سگي اين بود که براي آقاي جوزاني بود ومن هم خيلي دوست داشتم که با آقاي جوزاني کار کنم . از يک طرف هم مي ديدم که بازيگراني که حداقل در کار طنز موفق هستند در اينجا جمع هستند وفيلمنامه اي که در ابتدا من خواندم ،فيلمنامه ضعيفي نبود واگر ساخت فيلم مورد توجه قرار نگرفت،ديگر اين يک بخش ديگر است ولي فيلمنامه اي که من خواندم ،فيلمنامه خوبي بود وحتي به من واگذار شده بود که کدام يک از اين دو نقش را انتخاب مي کني ومن در آنوقت ديدم يکي از نقش ها که زن طرف مي باشد ولي نقش ديگر ،کمي نقش متفاوت تري بود واز آنجايي که من دوست ندارم در هيچ نقشي گير کنم ودر واقع در بين اين دو زن نقشي که من انتخاب کردم نقش جدي تري بود . در واقع دوست داشتم نقش کمي جدي تر کار کنم و در موقعيت طنز قرار بگيرم . چون اگر الان بگوييد باشد من در کار طنز هستم متاسفانه ديالوگ هاي بسيار هجوي خواهيد گفت پس حداقل اگر حق انتخاب دارا باشيد بايد نقش جدي تر را انتخاب کنيد که جدي بازي کني تا شايد در موقعيت طنز کمدي بشود واگر نبود لااقل شما نقش جدي دارا باشيد . تنها اتفاقي که در اين کار افتاد اين بود که من نقش جدي تر رابرداشتم . البته ناموفق نبودن اين کار را من زياد شنيده ام ولي ناگفته نماند چندين سکانس از اين فيلم حذف شده است وبه نظرم ناموفق شدن اين کار بداهه گفتن هاي زياد بازيگران است ودليش کم بودن زمان فيلم بوده است.

هنوز اعتقاد نداريد کار ضعيفي بوده است؟

کار ضعيفي بوده است که،ميدانيد من حداقل که نه صددرصد چرا؟در هر حال کار طنز چند دسته بندي دارد يک کار طنز موفق است بخاطر نوشته اش ،بازيگرانش و...مانند همين ساختمان پزشکان، يک کاري هست پر بازيگر است،داستان هم مي تواند داستان خوبي باشد حداقل اين بود که اگر ما بداهه گوييم هايمان را کنار مي گذاشتيم خود داستان ،داستان خوبي بود.

در حال حاضر در سينماي ايران فيلمي وجود دارد که شما کار طنز آن را بپسنديد واصلا کار آن را طنز بدانيد؟

نه

مثلا ورود آقايان ممنوع؟

من نديدم ولي خيلي تعريف آن را شنيده ام وخيلي دوست دارم بروم وببينم.

بر اساس چه فاکتور هايي نقش خود را انتخاب مي کنيد؟

براساس متفاوت بودن آن ،مثلا اگر نقش گذشته ام مثبت بود ايندفعه منفي باشد اگر قرار باشد هميشه دختري باشد هميشه فقير يا پولدار ،نه انتخابش نمي کنم.

در يکي از گفتگو هايتان عنوان کرده بوديد ،دليل کم بودن کار من درتئاتر پايين بودن صوت صدا وحرکاتم است که اصلا به درد تئاتر نمي خورد،آيا اين درست است يا خير يا اصلا گفتگو خيالي بوده است؟

من گفتم!؟برعکس من زياد کار تلويزيون زياد نمي توانم انجام دهم زيرا صدايم به تئاتر بيشتر مي خورد،من همينجا به شدت تکذيب مي کنم.اما اين مطلب را حتما تکذيب کنيد بنده سال ها بر روي بيانم کار کرده ام وفقط بخاطر همين موضوع به درد تئاتر مي خورم وگرنه هيچ فاکتور ويژه ديگري ندارم که بخواهم تئاتر کار کنم.

دربين کارهايي که تا به حال انجام داده ايد ،کدام يک بيشتر به دل شما نشسته است؟

ساختمان پزشکان .زيرا واقعي تر بود . تمام اتفاق ها در آن بود خودم مي توانم بگويم در يک کاري عصبانيت وگريه وخنده وهمه چي در اين نقش ديديم،مهمتر از همه اينها زيرزيرکانه بودن نقش است که به خوبي ديده مي شد.

فکر نمي کنيد کمي در اين سريال اغراق وجود داشت ،مثلا در رابطه مادرشوهر وپدر شوهر با شما يا...خودتان نظرتان دراينباره چگونه است؟

درهر حال طنز يعني شوخي با يک چيزي ،خب اگر ما نتوانيم با يک چيز به راحتي شوخي کنيم آن خوب از آب در نمي آيد . مخصوصا ما خط مميزي ها وخط قرمزي هايي در کارهايمان داريم که نمي شود از خيلي از چيزها فراتر رفت . پس چند حالت وجود دارد . يا بايد به سمت هجو ولوده بازي ولوله توسر هم زدن برود ويا يکسري از طنزها طنزهاي اغراقي است که اگر درون آنها اين کار را انجام ندهيم ديگر حرف قابل گفتني آن کار ندارد،پس شوخي مي کنيم با بعضي از مسائل مثلا،موضوع پدرشوهر مادر شوهر با عروس،موضوع هوو با هوو،اين ها است که سعي مي کنند با پا فشاري بر روي بعضي از مسائل طنز را مشخص تر انجام بدهند.

پس خدا را شکر از اين مجموعه شکايتي انجام نگرفته است؟

نه خدارا شکر،من در همه مصاحبه هايم تشکر کرده ام .واقعا خيلي کم بوده است مثلا مي توانم بگويم حدود 5درصد بوده است که هميشه هم گفته ام خدا راشکر که اگر اين اتفاق نمي افتاد معلوم نبود که چه بلايي بر سر کار مي آمد ولي تا امروز قشر پزشک ما که يک قشر روشن فکر در جامعه است نشود با آنها شوخي کرد ديگر ازاقشار ديگر نمي توان توقع ديگري داشت ولي شايد اين بابي بشود که بتوانيم بابي را براي شوخي با قشرهاي ديگر هم انجام دهيم ولي در اواخر کار مشاهده مي کردم يکسري اعتراض هايي وجود دارد.

مي شود به چند اعتراض اشاره فرماييد.

اعتراض داشتند به حلال وحرام،محرم ونامحرم ،از اين نوع ايرادات گرفته بودند.

چقدر خود شما در تغيير نقش اصلي شخصيت دخيل بوده ايد؟

ماطبق جلسه ابتدايي که يک نشست داشتيم،خب ديدم براي نقش ابعاد مختلفي درنظر گرفته اند مثلا يک دختر شيطون ساده نيست ،مي گويند که اين نقش يک دختر هنرمندي است که اختلال رواني داشته است،يعني يک بيوگرافي داشته است يعني يک شناسنامه کاملتري نسبت به شخصيت هاي ديگري داشته است ولي وقتي اين را دستت مي دهند خودت متوجه مي شوي من از اين فراتر نبايد بروم ولي تا اين حد جا دارم،مثلا عدم اعتماد بنفس کامل در برابر همسر سابق شوهريا صبري او در برابر مادرشوهريا مشکلات شخصي که با خود شوهر دارد ولي در عين حال همه دارند به او زور مي گويند.خب اين ابعاد مختلف شخصيت مشخص بود،خب وقتي ما اين را فهميديم ،البته اين را بگويم که اصلا من به خودم اطمينان نداشتم که بتوانم اين نقش را در بياورم وهمان روز اول هم به آقايان قاسم خاني وصحت گفتم که من کار هرشب از پس آن بر نمي آيم وآنهاهم به من اطمينان دادند که شما خيالت راحت باشد .چون اتفاقا ما نمي خواهيم که يک نفر با صداي خاص ويا فيزيک خاص يک نقشي را بازي بکند اين نمادي باشد از يک نفر در جامعه يا آدم صاف وساده اي که ولي در موقعيت هاي مختلفي قرار مي گيرد ومن هم فکر مي کردم يکي از همين دلايلي که من وآقاي تشکر را در کنار هم قرار داده بودند همين جدي بودن صدايمان بود که در موقعيت هاي مختلف شوخي هايي که با آنها مي شود يک کمي طنزش مي کند ولي از روز اول نگران بودم که من فکر نمي کنم بتوانم از پس اين کار برآيم ولي به بنده اين اطمينان را دادند که نه خيالت راحت باشد.
در ساختمان پزشکان کدام نقش را بعد از نقش خودتان بيشتر به آن علاقه داشتيد؟

خانم شيرزاد،چون خيلي جاي کار داشت وخانم دهقان از جايي که براي ايشان در نظر گرفته شده بود استفاده مفيد کردند در صورتي که هر بازيگر ديگري که مي آمد اينقدر مانند خانم دهقان موشکافانه از هر لحظه استفاده نمي کرد اگر دقت کرده باشيد در يک سکانس ديالوگ ها يک شکل نوشته شده بود ولي خانم دهقان با شکل متفاوت آنرا بيان مي کند وهمه اين کار ها ابتکار خودشان است ومطلبي نيست که به ايشان گفته باشند.

بيشتر کار تلويزيون را دوست داريد يا کار سينما را؟

کار خوب هر جا باشد دوست دارم يعني درابتدا اعتقادم سينما بود ولي حالا آنقدر سينماي ما رو به افول است به نظر من،که فقط بايد بگويم کار خوب ،که اگر کار خوب باشد فرقي نمي کند.

کار خوب منظورتان از ديد مردم است يا از ديدفيلمنامه؟

فيلمنامه.

يعني حاضر هستيد فيلم کم بازديد باشد ولي فيلمنامه خوب باشد ودر آن بازي کنيد؟

شما بياييد ببينيد ما چه فيلمنامه هايي مي خوانيم ،به ما مي گوييد آفرين بهترين انتخاب راکرده ايد.واقعا فيلمنامه اي موجود البته بعضي از آنها خيلي خيلي ضعيف هستندمخصوصا اگر قرار باشد طنز باشد يعني قرار است چند نفر بيايند گدايي خنده انجام دهند.

شما سريال قهوه تلخ را مشاهده کرده ايد؟

نه متاسفانه يعني وقتي آن بيرون آمد ما هم سر اين کار رفتيم ولي حتما مي گيرم ومي بينم.

اگربطور همزمان، هم در قهوه تلخ وهم در ساختمان پزشکان به شما پيشنهاد کار مي شد ،شما کدام يک را انتخاب مي کرديد؟

هرکدام که نقشم پررنگتر مي بود،چون درساختمان پزشکان از ابتدا مي دانستم نقشم جاي کار دارد ونقشي نيست که آمد ورفتي باشد.

پس اصلا به کارگردان وبه عوامل آن توجهي نمي کرديد؟

نه ديگر با همين شرايط که سختمان پزشکان با نويسندگي آقاي قاسم خاني وصحت واين نقشي که به من پيشنهاد شده وقهوه تلخ با کارگرداني آقاي مديري در حالي که نقشم را نمي دانستم.

شما چند فيلم اکران نشده داريد؟

در واقع دوتا که يکي از آنها را اصلا فکر نمي کنم در ايران اجازه اکران پيدا کند،يکي از آنها کار خانم اکبري است که اسمش رديف 20 قطعه 20 شماره 20است که فکر کنم اسمش تغيير کند ونمي دانم در ايران پروانه ساخت بگيرد يا خير وديگري که در آن يک نقش کوتاهي دارم ولي داستانش را خيلي دوست دارم (همه چيزهايي هست که نمي داني)کار آقاي صاحب زماني است که با خانم حاتمي وکرامتي همبازي هستم.

ژانر کاري را باز هم طنز ادامه مي دهيد؟

اصلا!

مانند کار هاي قبلي ؟

در داستان هاي قبلي هم من واقعا تيپ خاص ويا طنز بازي نکردم،شايد نقش هايم بر اساس گفته هايم طنز بوده باشد ولي حالات ورفتارم طنز گونه نبوده است البته اين را در نظر بگيريد که دست زن ها در کار طنز تلويزيوني نسبت به تئاتر بسيار بسته تر است ولي اگر فيلمنامه وبازيگر هاي روبرويم خوب باشند چرا انجام مي دهم هرچند سعي من بر اين است که نکنم.

رابطه شما با موسيقي فيلم چگونه است؟

قشنگ بود از آن خوشم آمد اما اصلا به سريال نمي آمد چون يک ريتم عاشقانه داشت واين سبک سريال نبود اما باز هم فکر مي کنم اين خواسته شده بود ازآقاي خسروي واين سليقه شخصي ايشان نبوده است.

رابطه شخصي شما با موسيقي به چه شکلي مي باشد؟

من خودم همسرم در کار موسيقي هستند وآهنگساز هستند ومي توانم بگويم 24 ساعته در خانه ما اين داستان ها را دارند و گلاويزند واصلا با خواننده همخواني ندارند وکارشان کاملا کلاسيک است.
به عنوان حسن ختام دوست داريد با کدام بازيگران هاليوودي همبازي شويد؟

،آرزو برجوانان عيب نيست،با جنيفر خيلي دوست دارم،با دي کاپريو واين ديگه خيلي رويا پردازي است ولي آلپاچينو ولي خيلي مانده تا من خودم را در جايي بدانم که باور داشته باشم که مي توانم در کنار اينها بازي کنم.



ارزوش خیلی خفنه لطفا نظراتتونو درباره این مصاحبه و کلا فرناز رهنما بگید

[Slim_shady]

به گزارش ایمنا به نقل از سایت فیلم نیوز، بعد از اعلام خبر ساخت فصل دوم سریال های «سه پنج دو» و «ستایش» خبر رسید كه احتمال دارد فصل دوم سریال ساختمان پزشكان هم تولید شود.
ساخت ساختمان پزشكان ۲ هنوز قطعی نشده و با اما و اگر همراه است. اما تولید فصل دوم دو سریال «سه پنج دو» و «ستایش» قطعی است و مقدمات كار هم فراهم شده است. داستان سری دوم ستایش بر خلاف سری اول كه متعلق به ۲۵ سال قبل است در زمان حال می گذرد. در ستایش ۲ برخی بازیگران سری اول نیز حضور خواهند داشت.
فیلمنامه سری دوم سریال «سه پنج دو» نیز با عنوان دختران حوا در حال نگارش است و پیش تولید آن با تكمیل متن و اتمام مدت زمان استراحت گروه، اواخر مرداد ماه آغاز می شود.
گفتنی است ساخت دنباله سریال ها و فیلم های سینمایی در كشور ما پیشینه زیادی ندارد. در بین مجموعه ها و سریال های تلویزیونی می توان آینه، مرد هزارچهره، كلاه قرمزی و چند كار انگشت شمار دیگر را مثال زد كه به فصل های بعدی رسیده اند. در سینما هم تنها فیلم اخراجی هاست كه به فصل دوم و سوم رسیده است. البته می توان سه گانه های رسول صدر عاملی درباره امام رضا(ع) و سه گانه ستاره های فریدون جیرانی را هم به این فهرست اضافه كرد. منتها با در نظر گرفتن این نكته كه این سه گانه ها هر كدام داستانی مستقل داشتند و فقط به لحاظ مضمونی با یكدیگر در ارتباط بودند.

[MoXa]

راستی بـچـه ها ، من حدودا 4-5 فروردین سروش صحت دیدم ، ازش درباره ساختمان پزشکان 2 پرسیدم ، گفت احتمالشس 70% هست

[dash_mehdi]

اولین باره تاپیکو میبینم نظرمو هم الان میدم
فیلم خیلی توپی بود خدایی
کلا قشنگ و طبیعی بود ولی یه چیزیش دیگه بیش از حد شده بود اونم تو سری خوردن بیش از حد بهنام تشکر بود