عجب نقشی به خاتم دارم امشب
اگر روئین تنی باشم به همت
غمی همتای رستم دارم امشب
غم دل با که گویم شهریارا
که محرومش زمحرم دارم امشب
عجب نقشی به خاتم دارم امشب
اگر روئین تنی باشم به همت
غمی همتای رستم دارم امشب
غم دل با که گویم شهریارا
که محرومش زمحرم دارم امشب
Last edited by M O B I N; 11-03-2011 at 16:21.
به صلیب هم اگر کشیده شدی...
مسیح باش...
نه مترسک سر جالیز ...
تنهایی و لحظه های پر آشوبم
ه هی مشت بر این دقیقه ها میکوبم
انگار همیشه رسم دنیا این است
تو حال مرا بپرسی و من ... خوبم
---------- Post added at 08:36 PM ---------- Previous post was at 08:35 PM ----------
چقدر حیف از این دل ...
که به بی ارزشان سپردمش!
در گوشه ی دمی كه فراموش عالمی است
من غمگسار سازم
و او غمگسار من
آدمهايی که دوستت دارند
چند نفرند؟
-اندک-
به شمارهی انگشتهای دســـتت
چندتا دوستت دارند؟
-من تا صــــد بلدم-
و همهی آنهـــــا
بيشتر از پنجاه نمیداننــــد
گفتی: بیا به بهانه ی نوروز نو شویم
فصل ٍ فصل ما ست زمستان گذشته است
گفتم: زردی خزان من از بهار سبز توست
در پای این بهانه ها عمری گذشته است
.
.
.
هر چقدر این روزهای مرده می گذرند، کلافه تر می شوم!
قلبـــم را به تـــو دادم
و تو
چه خوبـــــــ آن را نگـه داشتی برای چهــــارشنبه ی آخــــر سال ..
در ان هوای دلگیر وقتی غروب میشد
گویی به جای خورشید من زخم خورده بودم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)