تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 127 از 469 اولاول ... 2777117123124125126127128129130131137177227 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,261 به 1,270 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #1261
    آخر فروم باز R@R#M@N's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    قومس ( سمنان )
    پست ها
    8,163

    پيش فرض

    راست ميگه!!!!!!!!!!

  2. #1262
    در آغاز فعالیت irandvd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    پست ها
    10

    پيش فرض

    يادمه راهنمايي كه بودم منو گذاشته بودن انتظامات حياط كه هر وقت زنگ ميخوره بچه ها رو بفرستم سر كلاساشون كه ديگه كسي توي حياط باقي نمونه ...
    حياط مدرسه يه ديوار داشت كه اون ديوار هم يه سوراخ !
    بچه ها هر وقت كه فوتبال بازي ميكردن توپشون كه گه گاهي ميوفتاد توي اون سوراخه ، خم ميشدن و ميرفتن توي اون سوراخه و توپه رو در مياوردن و اين ديگه يه چيز عادي شده بود ...
    يه روز من كه اومدم حياط رو پاك سازي كنم و خلاصه بچه ها رو بفرستم سر كلاساشون طبق معمول توي سوراخه رو هم يه سركي كشيدم تا ببينم كسي اون تو نباشه ...
    يهو يكي رو ديدم كه دولا شده بود و خب من صورت طرف رو نديدم !
    آقا چشمتون روز بد نبينه آنچنان لگدي به ... طرف زدم كه پاهام درد گرفت از بس محكم بود !!! بعد داد زدم آهاي يالا برو سر كلاست ... زنگ خورده !!!
    بعدش يهو ديدم يه يارو با يه سبيل كلفت برگشت و منو نگاه كرد !!! واي خدا اون روز از ترس مردم و زنده شدم !!! نگو اوني كه كوبونده بودم به اونجاش لوله كش بوده كه داشته اون تو كار تعميراتي ميكرده !!!

  3. #1263
    پروفشنال Man Hunter's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    Holland
    پست ها
    795

    12

    آقا...يه چيز بگم...داغ داغ.

    ديشب پسر عمه ام ميخوايت از اهواز بياد تهران كه امروز بياد فرودگاه,استقبالم.ساعت 3:30 رفت تو فرودگاه.
    ساعت 5:00 پرواز داشتن.
    آقا...اين تا ساعت 7:30 نشست بهشون گفتن كه هواپپيما نقص فني داره.احتمال كنسلي هم هست.
    اينها هم با همه مسافرها...تا سعات 1:30 شب تو فرودگاه بودن.!!!(آدم بد شانس به اين ميگنا!!!)

    حالا امروز داداشم زنگ زده به من,جريان رو گفت,تازه گفت مثلا‘‘ اين ميخواست ما رو غافل گير كنه كه يهويي بياد تهران,ولي عمه زنگ زد و گفت اين ساعت 10:30 قرار هست پرواز كنه.......
    (البته تا الان هم پروزا نكرده).برين تو نخ شانس!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!(اينقدر دارم ميخندم كه نگو..)

    بچه هاي..اين شايد آخرين سوتي من واسه امروز باشه.ايشاا...تهران ميبينمتون.من خيلي مشتاقم 2 نفر رو ببينم بيرون از خونه....

    يا حق

  4. #1264
    پروفشنال Man Hunter's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    Holland
    پست ها
    795

    12

    سلام..

    آقا..يه شب جاتن خالي,من و همين پسر عمه ام تا خشتك خورده بوديم..اصلا‘‘ رو فضا بوديم اسيدي!!!!
    يهو زد به سرمون بريم بالا پشت بوم...يه قليوني هم بزنمي كه تكميل كنه همه چيز رو ديگه.!!!!!!

    خلاصه رفتيم بالا,تلو تلو ميخورتيم فطير!!!!!!!!!!!!!!!!!(اختمال سقوط هم بود!!).خلاصه,دنبال يه چيز ميگشتم
    كه ذعال ها رو روشن كنيم,ديدميه شيشه الكل نصفه اونجاست..!!!

    آقا,چشمت روز بد نبينه,من هم كه تو حال عادي نبودم,,,,كبريت رو زدم,به جاي اينكه بندازم زو ذغالها,...
    انداختمش تو الكل...يهو فقط ديدم دستم داغ شده,ساعت 2 شب,داد و بيداد,..پسز عمه ام اونور رو فرش نشسته بود و منو مگاه ميكرد و ميخنديد.
    منم نامردي نكردم,شيشه رو قل دادم طرفش....!!!!!!!!!!!!فقط ديدم يكي داره فحش ميده و داد ميزنه.!!!!!!!!!!
    اينقدر اينور اونور رفت كه نگو.حالا من اومدم اون آتش رو خاموش كنم....شيلنگ لب رو گرفتم رو پسر عمه ام..!!!!!

    خيسش كردم اساسي!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!خلاصه ما به هزار بدبختي,اون آتپ رو خاموش كردم...نصف اين ايزوگامهاي بالا پشت بوم سوخت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    تازه...خواسم نبود,آب رو روي ذعالها هم ريختم.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!
    هيچي ديگه,اون شب قليون نيكشيدي...هيچي,نزديگ بود بابام يه حال هم به جفتمون بده!!!(كه خدا رو شكر نداد.).

    آقا...اين ديگه آخريش بود...ما رفتيم كه بيام(پس من اومدم!!!)

    يا حق

  5. #1265
    آخر فروم باز MR.Punisher's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    None of your Business
    پست ها
    1,711

    6

    نقل قول نوشته شده توسط Man Hunter
    سلام..

    آقا..يه شب جاتن خالي,من و همين پسر عمه ام تا خشتك خورده بوديم..اصلا‘‘ رو فضا بوديم اسيدي!!!!
    يهو زد به سرمون بريم بالا پشت بوم...يه قليوني هم بزنمي كه تكميل كنه همه چيز رو ديگه.!!!!!!

    خلاصه رفتيم بالا,تلو تلو ميخورتيم فطير!!!!!!!!!!!!!!!!!(اختمال سقوط هم بود!!).خلاصه,دنبال يه چيز ميگشتم
    كه ذعال ها رو روشن كنيم,ديدميه شيشه الكل نصفه اونجاست..!!!

    آقا,چشمت روز بد نبينه,من هم كه تو حال عادي نبودم,,,,كبريت رو زدم,به جاي اينكه بندازم زو ذغالها,...
    انداختمش تو الكل...يهو فقط ديدم دستم داغ شده,ساعت 2 شب,داد و بيداد,..پسز عمه ام اونور رو فرش نشسته بود و منو مگاه ميكرد و ميخنديد.
    منم نامردي نكردم,شيشه رو قل دادم طرفش....!!!!!!!!!!!!فقط ديدم يكي داره فحش ميده و داد ميزنه.!!!!!!!!!!
    اينقدر اينور اونور رفت كه نگو.حالا من اومدم اون آتش رو خاموش كنم....شيلنگ لب رو گرفتم رو پسر عمه ام..!!!!!

    خيسش كردم اساسي!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!خلاصه ما به هزار بدبختي,اون آتپ رو خاموش كردم...نصف اين ايزوگامهاي بالا پشت بوم سوخت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    تازه...خواسم نبود,آب رو روي ذعالها هم ريختم.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!
    هيچي ديگه,اون شب قليون نيكشيدي...هيچي,نزديگ بود بابام يه حال هم به جفتمون بده!!!(كه خدا رو شكر نداد.).

    آقا...اين ديگه آخريش بود...ما رفتيم كه بيام(پس من اومدم!!!)

    يا حق
    خیلی ردیف بود.از بس که خندیدم دارم دل درد می گیرم.دمت گرم

  6. #1266
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    127.0.0.1
    پست ها
    2,664

    پيش فرض

    يادمه راهنمايي كه بودم منو گذاشته بودن انتظامات حياط كه هر وقت زنگ ميخوره بچه ها رو بفرستم سر كلاساشون كه ديگه كسي توي حياط باقي نمونه ...
    حياط مدرسه يه ديوار داشت كه اون ديوار هم يه سوراخ !
    بچه ها هر وقت كه فوتبال بازي ميكردن توپشون كه گه گاهي ميوفتاد توي اون سوراخه ، خم ميشدن و ميرفتن توي اون سوراخه و توپه رو در مياوردن و اين ديگه يه چيز عادي شده بود ...
    يه روز من كه اومدم حياط رو پاك سازي كنم و خلاصه بچه ها رو بفرستم سر كلاساشون طبق معمول توي سوراخه رو هم يه سركي كشيدم تا ببينم كسي اون تو نباشه ...
    يهو يكي رو ديدم كه دولا شده بود و خب من صورت طرف رو نديدم !
    آقا چشمتون روز بد نبينه آنچنان لگدي به ... طرف زدم كه پاهام درد گرفت از بس محكم بود !!! بعد داد زدم آهاي يالا برو سر كلاست ... زنگ خورده !!!
    بعدش يهو ديدم يه يارو با يه سبيل كلفت برگشت و منو نگاه كرد !!! واي خدا اون روز از ترس مردم و زنده شدم !!! نگو اوني كه كوبونده بودم به اونجاش لوله كش بوده كه داشته اون تو كار تعميراتي ميكرده !!!
    نميدونم چرا پس از خوندن این مطلب ، یاد دعوای خودم و 3 تا از دوستام با یکی از انتضامات مدرسه افتادم که حسابی لهش کردیم !
    Last edited by my friend; 08-07-2006 at 16:34.

  7. #1267
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط Man Hunter
    سلام..

    آقا..يه شب جاتن خالي,من و همين پسر عمه ام تا خشتك خورده بوديم..اصلا‘‘ رو فضا بوديم اسيدي!!!!
    يهو زد به سرمون بريم بالا پشت بوم...يه قليوني هم بزنمي كه تكميل كنه همه چيز رو ديگه.!!!!!!

    خلاصه رفتيم بالا,تلو تلو ميخورتيم فطير!!!!!!!!!!!!!!!!!(اختمال سقوط هم بود!!).خلاصه,دنبال يه چيز ميگشتم
    كه ذعال ها رو روشن كنيم,ديدميه شيشه الكل نصفه اونجاست..!!!

    آقا,چشمت روز بد نبينه,من هم كه تو حال عادي نبودم,,,,كبريت رو زدم,به جاي اينكه بندازم زو ذغالها,...
    انداختمش تو الكل...يهو فقط ديدم دستم داغ شده,ساعت 2 شب,داد و بيداد,..پسز عمه ام اونور رو فرش نشسته بود و منو مگاه ميكرد و ميخنديد.
    منم نامردي نكردم,شيشه رو قل دادم طرفش....!!!!!!!!!!!!فقط ديدم يكي داره فحش ميده و داد ميزنه.!!!!!!!!!!
    اينقدر اينور اونور رفت كه نگو.حالا من اومدم اون آتش رو خاموش كنم....شيلنگ لب رو گرفتم رو پسر عمه ام..!!!!!

    خيسش كردم اساسي!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!خلاصه ما به هزار بدبختي,اون آتپ رو خاموش كردم...نصف اين ايزوگامهاي بالا پشت بوم سوخت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    تازه...خواسم نبود,آب رو روي ذعالها هم ريختم.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!
    هيچي ديگه,اون شب قليون نيكشيدي...هيچي,نزديگ بود بابام يه حال هم به جفتمون بده!!!(كه خدا رو شكر نداد.).

    آقا...اين ديگه آخريش بود...ما رفتيم كه بيام(پس من اومدم!!!)

    يا حق

    شهريار جان مرسي
    ماااااااااااااااااااااااا ااچ

  8. #1268
    Banned x-boy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    HoTeL CaLiFoRnIa
    پست ها
    881

    پيش فرض

    چند وقت پيش تلفن زدم به پسرعمم که دعوتش کنم
    زد و خودش نبود مادرخانومش بود
    منم در حين صحبت کردن داشتم از پنجره خونه روبرويي رو (عجب دختريه ) ديد ميزدم گفتم: تشريف بياريد خوشحال ميشيم طرف: چشم حتما ميايم ... بنده گفتم: خدمت از ماست !!! طرف يه مکثي کرد که چرا اينو گفتم ربطي نداشت منم مثلا اومدم درستش کنم بازم گفتم حتما شما هم تشريف بياريد خوشگل(خوشحال) ميشيم
    ديگه ري.. بودم اوشون هم از پشت گوشي ميخنديد و ميگفت مثل اينکه حواستون جاي ديگه هست نه !

    امان از چشم هيز و همسايه دختر

  9. #1269
    Banned x-boy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    HoTeL CaLiFoRnIa
    پست ها
    881

    پيش فرض

    ساليان پيش رفته بوديم بوف واحد زعفرونيه ملت رفتن بالا من موندم پايين که
    سفارش بدم اونا بلومبونن تو صف بودم يکي از اينا زنگ زد به من گفت فلان چيز
    رو هم بگير ( اين گوشي بنده يکبار رفته بود زير ماشين بعضي موقعا کاراي قشنگي
    ميکرد) داشتم به اين بابا ميگفتم چيز ِ ديگه اي نميخواي و..... که يهو مبايله
    شروع کرد به زنگ زدن خلاصه اونجا ضايع شديم رفت همه ميخنديدن

  10. #1270
    Banned x-boy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    HoTeL CaLiFoRnIa
    پست ها
    881

    پيش فرض

    اقا ما يه شرکت کامپيوتري اشنا داريم
    ما امروز تو شرکت به اين اشناي نياز داشتيم


    اقا ما از شرکت زنگ زديم به اين شرکت فروش قطعات کامپيوتري...بعد هر چي فکر کردم ديدم اصلا فاميليش رو يادم نيس...
    بعد پيش خودم فکر کردم خوب.. گوشي رو که برداشت يه جورايي با کلماتي مثل "جناب" و "قربان" و ... راش ميندازم بره!!

    بعد تلفن رو برداشت....منشيه طرف بود!!

    ما هم تو کف مونده بوديم...که يهو از دهنم پريد بيرون:
    سلام خانم...صاحابتون تشريف ندارن؟؟

    منشيه هم گفت: بله؟؟؟
    ..
    اقا ما هم يهو تلفن رو قطع کرديم ..نگاه کرديم ديديم صاحاب شرکت خودمون پشت سرمون وايساده چپ چپ نگامون ميکنه!!

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •