دل ضعیفم هر چند در مقابل تو ارزشی ندارد
اما با جسارت تمام به تو هدیه اش می کنم
شاید ذره ای از وجودت آرام گیرد
تقدیم به آقا محمد گل
دل ضعیفم هر چند در مقابل تو ارزشی ندارد
اما با جسارت تمام به تو هدیه اش می کنم
شاید ذره ای از وجودت آرام گیرد
تقدیم به آقا محمد گل
اينجا که رسيدی مکن احساس غريبی
اين کلبه ناچيز تعلق به تو دارد
داریم از تو به زمان ِ گذشته حرف می زنیم
و قلب مان از این خطا به درد می اید
دیشب شب رویای تو بود و تو نبودی
در گوش من آوای تو بود و تو نبودی
دل زیر لب آهسته تمنای تو می کرد
در حسرت ایمای تو بود و تو نبودی
سلام
طفيل هستي عشقند ادمي پري ارادتي بنما تا سعادتي ببري
يادت هست بابايي
از سپيدارهاي کنار راه که با باد مي رقصيدند گفتيم...
از کاج هاي کوچک خشک شده کنار نارون پير، از ارديبهشت عشق و از سهراب
از سهراب که گفتم، گفتي ميخواهي دلم را بشکني و به گريه ام بندازي؟!
گفتم بخدا نه
گفتي در اين صبح قشنگ نمي تواني از زخم ها نگويي بابايي من
از غزل بگو نکند از ياد برده اي آن همه قول و غزل را؟!
گفتم اين خورشيد عالم تاب خيلي خوب مي داند که عشق با کوله باري از غزل به خانه دل من مي آيد
گفتي تو ماه را دوست نداري بابايي؟!
گفتم خيلي دوستش دارم
گفتي از ماه آسمان دلت بگو
گفتم براي اينکه از ماه تمام دلم بگويم بگذار دمي و درنگي ببينمت
پرده توري را کناره اي زد و من ديدمش
همان ماه من بود که مي خنديد
خنديدم و قلم برداشتم و به يادگار بر روي ستون سنگي نوشتم
موسم اندوه که مي رسد ماه را نگاه کنيد...
و همان جا نشستم و يک دل سير ديدمش
ديدمش...
ديدم..
دوستان دارید وارد بازی پیچیده ی میشید ها
ميان عاشق و معشوق هيچ حايل نيست
تو خود حجاب خودي حافظ از ميان برخيز
از ( ز) چیزی ندارم...
زانجا که بوسه های تو آن شب شکفت و ریخت
امروز ، شاخه های کهن سر کشیده اند
نقش ترا که پرتو ماه آفریده بود
خورشید ها ربوده و در برکشیده اند
پس من نوشتم اقا حمید با اجازه
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دير مغان و شراب ناب کجا
چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را
سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا
Last edited by mohammad99; 17-07-2007 at 03:19.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)