یک شامگه ز گوشه ی بامم پرید و رفت.
او رفت و دل به دلبرکان ِ دگر سپرد،
تنها منم که دل به دگر کس نبسته ام.
گشت زمان از آن همه بی تابیم نکاست،
گویی هنوز بر سر آتش نشسته ام.
یک دم نشد که یاد وی از سر به در کنم؛
Whooooooops
یک شامگه ز گوشه ی بامم پرید و رفت.
او رفت و دل به دلبرکان ِ دگر سپرد،
تنها منم که دل به دگر کس نبسته ام.
گشت زمان از آن همه بی تابیم نکاست،
گویی هنوز بر سر آتش نشسته ام.
یک دم نشد که یاد وی از سر به در کنم؛
Whooooooops
Last edited by aftabkhanom; 16-07-2007 at 22:09.
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
زبامی که برخاست مشکل نشیند
در آن دم که مي ماند برايم هيچ هيچ و هيچ
و برجاست زردي و رو سياهي از اين همه غرور
رحمتي كن كز غمت جان مي سپارم
بيش از اين من طاقت هجران ندارم
كي نهي بر سرم پاي اي پري از وفاداري
شد تمام اشك من بس در غمت كرده ام زاري
نو گلي زيبا بود حسن و جواني
عطر آن گل رحمت است و مهرباني
ناپسنديده بود دل شكستن،رشته الفت و ياري گسستن
كي كني اي پري ، ترك ستمگري ، مي فكني نظري آخر به چشم ژاله بارم
گرچه ناز دلبران دل تازه دارد
ناز هم بر دل من اندازه دارد
محمد از کی تا حالا اینقد کپی رایت دوست شدی؟
دلا گر طالب یاری برآ از خویش و بیگانه
وفای جسم و جان باشد برای شمع و پروانه
هر کس به طريقي دل ما ميشکند
بيگانه جدا ، دوست جدا ميشکند
بيگانه اگر مي شکند حرفي نيست
من در عجبم دوست چرا ميشکند
سلام جلال
از وقتی سایه عزرائیل رو بالا سرم حس کردم![]()
Last edited by mohammad99; 16-07-2007 at 22:32.
دیــوانـــه محبت جـــانـــانه ام هنـــوز
دست از دلم بـــدار کــه دیوانه ام هنوز
عمـــری بگرد شمع جمال تــو گشته ام
و آتش نخورده بــر پر پـروانه ام هنوز
سلام برسون بگو یه سری هم به ما بزنه
زبان خاک و خاکستر زبان غنچه پرپر
نمی خواهم نمی خواهم نمی دانم نمی دانم
حصار جان من بشکن مرا با خود ببر از من
که من دلتنگ پرواز و قفس افتاده بر جانم
من و تو
خودمان را به زندگي بگوييم
گفتم
مي گوئيم دخترم
امان بده
گفتي
چه روزها و چه شبهايي که از شما مي خواستم
التماس مي کردم
بابايي
به زندگي فکر کن
به آنچه که در کمين ما نشسته است
تند و جاري و سر کش
هي مي گفتم بابايي
براي يکي و يگانه شدن
بايستي که ما
آبروي عشق را نگه بداريم
چه روزهايي و چه شبهايي که از دست شد
مومن خدا مگه سرت واسه دردسر میجوشه؟
Last edited by mohammad99; 16-07-2007 at 22:42.
در خانه ای کـــه دولت وصل تو یافتـــم
چون حلقه بسته بر در خانه ام هنـــوز
زین خــانه رم مکن ز آهو شان شهــر
کز جـــز تو ره نجسته بکاشانه ام هنوز
میخوام لطفشو زودتر به من ارزونی داره
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)