مسئله اینجاست که ازدواج تبدیل شده به یک خرید و فروش کالا. یعنی پسر و دختر فکر می کنن الان وقتشه یک شریک زندگی بخرن و سعی می کنن با کمترین قیمت بهترین کالای بازار رو بگیرن، برای همینه که برای هم فیلم بازی می کنن. ریشه این قضیه هم همون مفهوم سنتی ازدواج در کشور ماست که مرد به خونه خانواده زن میره، با هم صحبت می کنن، هر دو طرف معامله راضی میشن، مبلغ تعیین می کنن و خریدشون رو می کنن. برای همینه دخترها از یه خواستگار مثلا پولدار یا خارج درس خونده شوق زده میشن با پسرها از دختری که پدر پولدار داره یا زیباست اینقدر خوششون میاد. وقتی مردم به اون آگاهی برسن که انسان ها بهتر و بدتر نیستن در این قضیه و مسئله تناسب است و تنها راه پیدا کردن شخص مناسب هم صداقت در ارتباط است هیچ دلیلی برای دختر و پسر وجود نداره خودش رو فراتر از اون چیزی که هست نشون بده چون قرار نیست خودش رو به فروش بگذاره تا بتونه بهترین جنس رو بخره. مشکل دوستی ها در ایران اینه که هنوز اون پیش زمینه ذهنی سنتی و دید کالایی به زن و مرد رو داریم.
در دنیای مدرن انسان ها دیگه این دید رو به هم ندارن و صداقت در روابط هم بسیار بیشتره. کسی به کسی دروغ نمی گه تا زن یا شوهر پیدا کنه. جوامع عبور کردن از این مرحله. ازدواج یه رابطه یکسان و مساوی بین زن و مردیه که قصد دارن از طریق با هم زندگی کردن، زندگی هر کدومشون رو برای خودشون بهبود ببخشن و زندگی مشترک در کنار یه شخص دیگه فقط در صورتی خوب و مفید (و بهتر از زندگی مجردی) خواهد بود که دو شخص صادقانه خودشون رو به هم معرفی کنن و هر دو با واقعیت همدیگه هماهنگ باشند.
در ایران انسان هایی وجود دارن که اینطور فکر کنن و همه مردم ما دروغگوهای نادان نیستن.