من وزنم 120 کیلوئه..
واسه همین بعضی وقتها بچه های کوچیک مسخرم میکنن..میگن غول ..گامبو ..چاقالو..بعد بلند میگن آبروم میره خجالت میکشم جلو مردم....باید چی بگم بهشون؟ تا از این حرفها نزنن؟![]()
من وزنم 120 کیلوئه..
واسه همین بعضی وقتها بچه های کوچیک مسخرم میکنن..میگن غول ..گامبو ..چاقالو..بعد بلند میگن آبروم میره خجالت میکشم جلو مردم....باید چی بگم بهشون؟ تا از این حرفها نزنن؟![]()
مثلا همسر یکی دوستان من ازشون خواسته تو مناطقی از شهر از حلقه استفاده نکنن که امنیتشون به خاطر جواهر یا انگشتری که تو دستشون هست به خطر نیفته (مثل دزدیدن انگشتر)
میترسم با واکنش بد طرف مواجه شم .... (خودتون میدونید از این حرف ها ، شما در مورد من چی فکر کردین و .... )
اقا محسن خیلی خوب راهنمایی کردند . ولی من مشکلام فقط اینه ....میتونم قانع کنم که وقتی درس هر دومون تموم شد اونوقت مقدماتو فراهم میکنم ؟![]()
1-پدر یا مادر یکی از دوستان نزدیکمون بعد از یک عمل سخت و خطرناک از اتاق عمل بیرون اومدن... به دوستمون چی بگیم؟
مي گيم خدا قسمت كسي نكنه بد دردي داره
2-ببخشید که میگم. خدای نکرده میخواهیم خبر مرگ یکی رو به دیگری بدیم.چطوری این کارو بکنیم که کمتر شوکه بشه؟
ميگيم پدرت ديشب يا ديروز يدفعه حالش بد شد برديم بيمارستان الان فلان جا هستش كجا هستي بيام دنبالت با هم بريم بيمارستان ميريم دنبالش و بهش مي گيم پدرت ديشب خيلي حالش بد شده بود دكتر برده مراقبت ويژه اميدت به خدا باشه تو راه همينطور حرف مي زنيم در مورد زندگي و مرگ و وقتي نزديك مي شيم به بيمارستان مي گيم ديشب پدرت تو اتاق مراقبت ويژه از دنيا رفتمرگ حقه
3-جواب "زیارت قبول؟"
مي گيم قبول حق باشه
4-جواب "قدم نورسیده مبارک"
مي گيم زنده باشي و سلامت باشي
به جاي اينكه ناراحت بشي برعكس بهشون بخند و بلند بگو ارئه ببين چقدر شكمم خوشگلهحال مي كني مي دونم حاضري يه پا نداشتي ولي شكم منو داشتي
مي دونم داداش كه ريزه هستي من مسخرت نمي كنم و اروم با اعتماد به نفس ادامه كارت رو انجام بده
ببین باید خجالتو بذاری کنار..
تو دانشگاه دختر فامیلی ندارید؟ از طریق دختر فامیل میشه اقدام کرد.
یا اگه نداری باید خودت دست به کار شی..
اگه واقعا خجالت میکشی میتونی یه نامه تهیه کنیو بری جلو واسش توضیح بدی که: حقیقتش من خواستم موضوعی رو براتون توضیح بدم واسه همینم کمی شرم کردم حضوری توضیح بدم واسه همینم تمام حرفامو تو این نامه نوشتم
بخونید اگه موضوع بدی بود پارش کنید....
تو دانشگاه یا جلوی دوستاش هیچ وقت چنین کاریو نکن......
یا برو جزوشو بگیروالااااااااااا
تو جزوش بنویس براش
![]()
برای این کار باید خجالتو بذاری کنار,اگه خجالت کشیدی بش نمیرسی....
مثلا پسر عموم کسیو میخواست,انقد خجالت کشیدو بش نگفت تا دختره نامزد کردو بعدش ازدواج..
نترس برو حرفتو بزن.اگه نزنی 100% پشیمون میشی
ریسک کنو برو بگو حداقلش خودت از بلاتکلیفی در میای!
در مورد تموم شدن درس هم به نظرم در مرحله بعد بهش بگواول بسم الله بهش نگو
اول اعتمادشو جلب کن که هدفت واقعا ازدواجه بعد بهش بگو البته من نمیخوام به درسمون نرسیم.برای اینکه زندگیمونو دو تایی بسازیم باید اول درسو تموم کنیم...با ارامش درسمونو تموم کنیم بعد ازدواج کنیم ... ولی قبلش میخوام مواظبت باشم ازت مراقبت کنم و......
از اینجور حرفا
![]()
ببین اصلا خجالت نکش,میدونم خیلی سخته ولی یکم اعتماد به نفس داشته باش
تو میتونی خودتو لاغر کنی
توکل کن بخدا و شروع کن...
اگر کسی هم چیزی گفت توجه نکن چون بچن دیگه....
چند سوال مي خوام بپرسم دوست عزيز شناخت كافي از خانومي كه داري صحبتش رو مي كني داري ؟ ايا واقعا از همه لحاظ مي شناسي ؟ اگه اينا بود بعد توصيه مي كنم اعتماد طرف مقابل رو جلب كني و بهش نشون بدي كه مرد زندگي هستي طوري كه واقعا قبولت كنه بعد ازش درخواست ازدواج كن
موفق باشي
من به نظرم شما که جدی هستی و سنی هم ازت گذشته، نیازی به مقدمه چینی نداری، بهتره اسم این کار رو هم خواستگاری نگذاری، شما برو جلو، سلام و علیک، بگو میخواستم اگه میشه یک ساعت خارج از دانشگاه یک صحبت "جدی" با هم داشته باشیم، وقتی اینطوری جدی و اصولی با طرف صحبت کنی، خودش متوجه منظورت میشه، بعد هم رفتین بیرون بگو من تو این قضیه جدی هستم و میخواهم اگر شما هم راضی هستید بیشتر با هم آشنا بشیم و اینها، دیگه خودت مواد لازم رو اضافه کن.
همون اول نرو بگو وقتی درسم تموم میشه.
واکنش بدی هم وجود نداره، وقتی خیلی جدی باشی توی خواسته ات، اگر طرف بعد از این حرف ها به شما گفت شما راجب من چی فکر کردید، خوب این مورد به درد شما نمیخوره.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)