تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 124 از 421 اولاول ... 2474114120121122123124125126127128134174224 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,231 به 1,240 از 4206

نام تاپيک: آداب معاشرت

  1. #1231
    Banned
    تاريخ عضويت
    May 2011
    پست ها
    53

    پيش فرض

    من وزنم 120 کیلوئه..

    واسه همین بعضی وقتها بچه های کوچیک مسخرم میکنن..میگن غول ..گامبو ..چاقالو..بعد بلند میگن آبروم میره خجالت میکشم جلو مردم....باید چی بگم بهشون؟ تا از این حرفها نزنن؟

  2. #1232
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    بنا به چه دلایلی؟ توصیه همسر به چه دلیلی می تونه باشه خیلی برام سوال شد
    مثلا همسر یکی دوستان من ازشون خواسته تو مناطقی از شهر از حلقه استفاده نکنن که امنیتشون به خاطر جواهر یا انگشتری که تو دستشون هست به خطر نیفته (مثل دزدیدن انگشتر)

  3. 3 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #1233
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2011
    پست ها
    608

    پيش فرض

    میترسم با واکنش بد طرف مواجه شم .... (خودتون میدونید از این حرف ها ، شما در مورد من چی فکر کردین و .... )

    اقا محسن خیلی خوب راهنمایی کردند . ولی من مشکلام فقط اینه ....میتونم قانع کنم که وقتی درس هر دومون تموم شد اونوقت مقدماتو فراهم میکنم ؟

  5. #1234
    داره خودمونی میشه enigma110's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2012
    پست ها
    66

    پيش فرض

    1-پدر یا مادر یکی از دوستان نزدیکمون بعد از یک عمل سخت و خطرناک از اتاق عمل بیرون اومدن... به دوستمون چی بگیم؟

    مي گيم خدا قسمت كسي نكنه بد دردي داره


    2-ببخشید که میگم. خدای نکرده میخواهیم خبر مرگ یکی رو به دیگری بدیم.چطوری این کارو بکنیم که کمتر شوکه بشه؟

    ميگيم پدرت ديشب يا ديروز يدفعه حالش بد شد برديم بيمارستان الان فلان جا هستش كجا هستي بيام دنبالت با هم بريم بيمارستان ميريم دنبالش و بهش مي گيم پدرت ديشب خيلي حالش بد شده بود دكتر برده مراقبت ويژه اميدت به خدا باشه تو راه همينطور حرف مي زنيم در مورد زندگي و مرگ و وقتي نزديك مي شيم به بيمارستان مي گيم ديشب پدرت تو اتاق مراقبت ويژه از دنيا رفت مرگ حقه



    3-جواب "زیارت قبول؟"
    مي گيم قبول حق باشه

    4-جواب "قدم نورسیده مبارک"

    مي گيم زنده باشي و سلامت باشي

  6. #1235
    داره خودمونی میشه enigma110's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2012
    پست ها
    66

    پيش فرض

    من وزنم 120 کیلوئه..

    واسه همین بعضی وقتها بچه های کوچیک مسخرم میکنن..میگن غول ..گامبو ..چاقالو..بعد بلند میگن آبروم میره خجالت میکشم جلو مردم....باید چی بگم بهشون؟ تا از این حرفها نزنن؟
    به جاي اينكه ناراحت بشي برعكس بهشون بخند و بلند بگو ارئه ببين چقدر شكمم خوشگله حال مي كني مي دونم حاضري يه پا نداشتي ولي شكم منو داشتي مي دونم داداش كه ريزه هستي من مسخرت نمي كنم و اروم با اعتماد به نفس ادامه كارت رو انجام بده

  7. این کاربر از enigma110 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #1236
    داره خودمونی میشه ----Ali----'s Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2013
    محل سكونت
    خوزستان - امیدیه
    پست ها
    99

    پيش فرض

    سلام

    اقا من میخواستم توی دانشگاه حالا بعد از محرم که تموم شد .از دختری خواستگاری کنم اینم بدونید که کاردانی نیستم که جوگیر باشم الان ارشد دارم میخونم .

    حال نمیدونم که اون دختر ازدواج کرده یا نه . میترسم پیشنهاد بدم بد جوری ضایع بشم یا با واکنش بدی مواجه شم . اصلا کسی رو هم نمیخوام بفرستم به عنوان واسطه . چی کار کنم .

    راه چیه ؟ اصلا خانواده هم به کنار ....فعلا میخوام مثلا بین خودمون باشه تا بعد از اتمام درس یه فکری واسش بکنیم .

    دوستان امیدم به شماست ...دخترا هم کمک کنن .

    ممنون و تشکر از همه دوستان . عزیزان تو رو به خدا تو رو به جون هر کی دوست دارید پست منو رو حذف نکنید .
    ببین باید خجالتو بذاری کنار..
    تو دانشگاه دختر فامیلی ندارید؟ از طریق دختر فامیل میشه اقدام کرد.
    یا اگه نداری باید خودت دست به کار شی..
    اگه واقعا خجالت میکشی میتونی یه نامه تهیه کنیو بری جلو واسش توضیح بدی که: حقیقتش من خواستم موضوعی رو براتون توضیح بدم واسه همینم کمی شرم کردم حضوری توضیح بدم واسه همینم تمام حرفامو تو این نامه نوشتم
    بخونید اگه موضوع بدی بود پارش کنید....
    تو دانشگاه یا جلوی دوستاش هیچ وقت چنین کاریو نکن......
    یا برو جزوشو بگیر والااااااااااا تو جزوش بنویس براش
    برای این کار باید خجالتو بذاری کنار,اگه خجالت کشیدی بش نمیرسی....
    مثلا پسر عموم کسیو میخواست,انقد خجالت کشیدو بش نگفت تا دختره نامزد کردو بعدش ازدواج..

  9. 2 کاربر از ----Ali---- بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #1237
    El Capitano Amir M.ohAma.D's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,424

    پيش فرض

    میترسم با واکنش بد طرف مواجه شم .... (خودتون میدونید از این حرف ها ، شما در مورد من چی فکر کردین و .... )

    اقا محسن خیلی خوب راهنمایی کردند . ولی من مشکلام فقط اینه ....میتونم قانع کنم که وقتی درس هر دومون تموم شد اونوقت مقدماتو فراهم میکنم ؟
    نترس برو حرفتو بزن.اگه نزنی 100% پشیمون میشی
    ریسک کنو برو بگو حداقلش خودت از بلاتکلیفی در میای!
    در مورد تموم شدن درس هم به نظرم در مرحله بعد بهش بگواول بسم الله بهش نگو اول اعتمادشو جلب کن که هدفت واقعا ازدواجه بعد بهش بگو البته من نمیخوام به درسمون نرسیم.برای اینکه زندگیمونو دو تایی بسازیم باید اول درسو تموم کنیم...با ارامش درسمونو تموم کنیم بعد ازدواج کنیم ... ولی قبلش میخوام مواظبت باشم ازت مراقبت کنم و......از اینجور حرفا

  11. 4 کاربر از Amir M.ohAma.D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #1238
    داره خودمونی میشه ----Ali----'s Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2013
    محل سكونت
    خوزستان - امیدیه
    پست ها
    99

    پيش فرض

    من وزنم 120 کیلوئه..

    واسه همین بعضی وقتها بچه های کوچیک مسخرم میکنن..میگن غول ..گامبو ..چاقالو..بعد بلند میگن آبروم میره خجالت میکشم جلو مردم....باید چی بگم بهشون؟ تا از این حرفها نزنن؟
    ببین اصلا خجالت نکش,میدونم خیلی سخته ولی یکم اعتماد به نفس داشته باش
    تو میتونی خودتو لاغر کنی
    توکل کن بخدا و شروع کن...
    اگر کسی هم چیزی گفت توجه نکن چون بچن دیگه....

  13. 2 کاربر از ----Ali---- بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #1239
    داره خودمونی میشه enigma110's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2012
    پست ها
    66

    پيش فرض

    سلام

    اقا من میخواستم توی دانشگاه حالا بعد از محرم که تموم شد .از دختری خواستگاری کنم اینم بدونید که کاردانی نیستم که جوگیر باشم الان ارشد دارم میخونم .

    حال نمیدونم که اون دختر ازدواج کرده یا نه . میترسم پیشنهاد بدم بد جوری ضایع بشم یا با واکنش بدی مواجه شم . اصلا کسی رو هم نمیخوام بفرستم به عنوان واسطه . چی کار کنم .

    راه چیه ؟ اصلا خانواده هم به کنار ....فعلا میخوام مثلا بین خودمون باشه تا بعد از اتمام درس یه فکری واسش بکنیم .

    دوستان امیدم به شماست ...دخترا هم کمک کنن .

    ممنون و تشکر از همه دوستان . عزیزان تو رو به خدا تو رو به جون هر کی دوست دارید پست منو رو حذف نکنید .
    چند سوال مي خوام بپرسم دوست عزيز شناخت كافي از خانومي كه داري صحبتش رو مي كني داري ؟ ايا واقعا از همه لحاظ مي شناسي ؟ اگه اينا بود بعد توصيه مي كنم اعتماد طرف مقابل رو جلب كني و بهش نشون بدي كه مرد زندگي هستي طوري كه واقعا قبولت كنه بعد ازش درخواست ازدواج كن
    موفق باشي

  15. این کاربر از enigma110 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #1240
    کـاربـر بـاسـابـقـه rozbeh85's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    پست ها
    1,238

    پيش فرض

    من به نظرم شما که جدی هستی و سنی هم ازت گذشته، نیازی به مقدمه چینی نداری، بهتره اسم این کار رو هم خواستگاری نگذاری، شما برو جلو، سلام و علیک، بگو میخواستم اگه میشه یک ساعت خارج از دانشگاه یک صحبت "جدی" با هم داشته باشیم، وقتی اینطوری جدی و اصولی با طرف صحبت کنی، خودش متوجه منظورت میشه، بعد هم رفتین بیرون بگو من تو این قضیه جدی هستم و میخواهم اگر شما هم راضی هستید بیشتر با هم آشنا بشیم و اینها، دیگه خودت مواد لازم رو اضافه کن.
    همون اول نرو بگو وقتی درسم تموم میشه.
    واکنش بدی هم وجود نداره، وقتی خیلی جدی باشی توی خواسته ات، اگر طرف بعد از این حرف ها به شما گفت شما راجب من چی فکر کردید، خوب این مورد به درد شما نمیخوره.

  17. این کاربر از rozbeh85 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •