تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 124 از 145 اولاول ... 2474114120121122123124125126127128134 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,231 به 1,240 از 1443

نام تاپيک: سریال مختارنامه

  1. #1231
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    563

    پيش فرض

    در قسمتی که دیشب پخش شد میشد روی جریان کشته شدن عمر سعد هنرمندانه تر کار کرد . البته مشخص بود قسمتهایی از سریال که مربوط به اووردن سربریده عمربن سعد به حضور مختار و فرزند عمر سانسور شده .

  2. #1232
    پروفشنال BEHZAD2007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    karaj
    پست ها
    819

    پيش فرض

    اخه چرا ورمیدارن سریالو خراب میکنن من که حالم گرفته شد

  3. #1233
    پروفشنال Sayam's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    پست ها
    734

    پيش فرض

    این نسرین مقانلو چقدر قشنگ بازی میکنه....

  4. #1234
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    May 2010
    پست ها
    423

    پيش فرض

    دوستان من عاشق اشتر و مختار هستم هر دو تاشون خوب بازی میکنن.

  5. #1235
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    روايت‌هاي مختلف تاريخي از چگونگي مرگ «عمربن سعد»


    خبرگزاري فارس: پخش قسمت بيست‌وهفتم مجموعه «مختارنامه» و نمايش چگونگي به درك واصل شدن «عمربن سعد» و پسرش در اين قسمت، اظهارنظرهاي گوناگوني را ميان صاحب‌نظران حوزه تاريخ اسلام در پي داشته است.


    به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، شب گذشته (جمعه‏شب) و در قسمت بيست‌وهفتم مجموعه مختارنامه نشان داده شد كه مادر حفص (خواهر مختار و همسر عمربن سعد) پس از مشاهده مشاجره پسر خود با مختار، شمشير از نيام يكي از نگهبانان كشيد و پسرش را به قتل ‌رساند.
    براي بررسي صحت و سقم اين روايت به دانشنامه 14جلدي امام حسين(ع) رجوع كرديم كه روايت‌هاي آن در پي مي‌آيد:

    در كتاب «الامالي» شيخ طوسي به نقل از مدائني، از راويانش آمده است: از مختار ـ كه رحمت خدا بر او باد ـ براي عمربن سعدبن ابي‎وقاص، درخواست امان شد؛ ولي به شرط اين كه از كوفه بيرون نرود، به او امان داد، كه اگر برود، خونش بر باد رفته است.
    مردي نزد عمربن سعد آمد و گفت: من شنيده‌ام كه مختار سوگند ياد كرده كه مردي را بكشد! به خدا سوگند، من كسي را جز تو گمان ندارم.
    عمر [ابن‎سعد] از كوفه بيرون آمد تا به حمام رسيد. به او گفته شد: فكر مي‌كني اين كارت بر مختار پوشيده مي‌ماند؟! او شبانه بازگشت و داخل خانه‌اش شد.
    وقتي صبح شد، من بر مختار وارد شدم. هيثم‌بن اسود آمد و نشست. حفص پسر عمربن سعد آمد و به مختار گفت: [پدرم] ابوحفص، برايت پيام داد كه: بر اساس همان عهد و قراري كه ميان ما و تو هست، ما را در جايگاهمان نگه دار!
    مختار گفت: بنشين. و ابوعمره را صدا زد. مردي كوتاه آمد، در حالي كه صداي چكاچك آهن سلاحش بلند شده بود. مختار با او در گوشي سخن گفت و دو نفر را هم خواست و به آنها گفت: با او برويد. به خدا سوگند، خيال نمي‌كردم كه به خانه عمربن سعد رسيده باشد كه سرش را آورد.
    مختار به حفص گفت: اين را مي‌شناسي؟
    گفت: «انا لله و انا اليه راجعون»؛ آري.
    مختار گفت: اي ابوعمره! او را به عمر ملحق كن. او حفص را هم كشت.
    آن‌گاه مختار ـ كه رحمت خدا بر او باد ـ گفت: عمر در برابر حسين(ع) و حفص در برابر علي‎بن الحسين، هرچند كه برابر نيستند.

    در كتاب «تاريخ الطبري» به نقل از موسي‌بن عامر ابوالاشعر آمده است: روزي مختار ـ كه براي هم‎مجلسي‌هاي خود سخن مي‌گفت ـ ‌اظهار داشت: فردا مردي گنده‎پا، گودچشم و پرابرو را مي‌كشم كه كشته شدن او، اهل ايمان و فرشتگان مقرب را خوشحال مي‌كند.
    هيثم‎بن اسود نخعي نزد مختار بود كه اين گفته را شنيد و در دلش افتاد كه آن كسي كه مختار قصد او را دارد، عمربن سعدبن ابي‎وقاص است. وقتي به منزلش بازگشت، پسرش عُريان را خواست و گفت: امشب با ابن‏سعد ديدار مي‌كني و او را از فلان و فلان مسئله خبردار مي‌سازي و مي‌گويي: مراقبت لازم را به عمل بياور كه مختار جز تو را قصد نكرده است.
    پسر هيثم نزد عمربن سعد آمد و ماجرا را بازگفت. عمربن سعد به وي گفت: خدا به پدرت و به خاطر رعايت حق برادري جزاي خير دهد! مختار چگونه قصد مرا كرده، در حالي كه با من عهد بسته و تعهد داده است؟!
    مختار نخستين كاري كه كرد، اين بود كه روش خوبي را ميان مردم ‌بنيان گذاشت و با آنها به‏مهر رفتار كرد.
    عبدالله‎بن جعدة‎بن هبيره، به جهت خويشاوندي‌اش با علي(ع)، ‌گرامي‌‌ترين شخص نزد مختار بود. عمربن سعد با عبدالله‎بن جعده صحبت كرد و به او گفت: من از اين مرد ـ يعني مختار ـ بيمناكم، براي من امان بگير! او هم امان گرفت.
    من امان او را ديدم و خواندم. چنين بود: «بسم‌ الله الرّحمن الرّحيم. اين اماني است از سوي مختاربن ابي‎عبيد براي عمربن سعدبن ابي‎وقاص. تو و مال و خانواده و خاندان و فرزندانت در امان خداييد. براي آنچه در زمان گذشته از تو سرزده، مؤاخذه نمي‌شوي، مادام كه حرف‎شنو و مطيع باشي و كنار خانه و خانواده‌ و شهرت باشي. هركس از مأموران و شيعيان خاندان محمد و ديگر مردم عمر سعد را مي‌بيند، متعرّض او نشود، جز به‎خوبي».
    سائب‎بن مالك، احمربن شُمَيط، عبدالله‎بن شداد و عبدالله‏بن كامل، گواهان اين امان بودند و مختار خود با خدا عهد و پيمان بست كه به آن اماني كه به عمربن سعد داده، وفا كند، مگر اينكه او كاري انجام دهد و خدا را گواه گرفت، و خدا گواهي كافي است.
    ابوجعفر محمدبن علي (باقر)(ع) مي‌فرمايد: «امان دادن مختار به عمربن سعد به اين‎كه «مگر كاري انجام دهد»، مرادش اين بود كه او هرگاه داخل مستراح هم شد، كاري انجام داده است».
    وقتي عُريان، خبر [سوگند خوردن مختار به كشتن فردي] را آورد، عمربن سعد، شب براي حمام از منزل بيرون رفت. سپس با خود گفت: به منزلم برمي‌گردم. پس بازگشت و از رَوحاء عبور كرد و صبح به خانه‌اش آمد، در حالي كه به حمام رفته بود. غلامش به او امان‌نامه و نيز منظور مختار را از آن يادآوري كرد و گفت: چه‎كاري بزرگ‌تر از آنچه تو كردي! تو اقامتگاه و خانواده‌ات را ترك كردي و تا اينجا آمدي. به منزلت برگرد و اجازه نده كه مختار بهانه‌اي ضد تو بيابد.
    او به منزلش بازگشت؛ ولي خبر رفتنش به بيرون از منطقه تعيين شده، به مختار رسيد. مختار گفت: هرگز! در گردن او زنجيري است كه اگر براي فرار هم تلاش كند نمي‌تواند و او را بازمي‌گرداند.
    مختار، صبح، ابوعمره را به دنبال عمربن سعد فرستاد و دستور داد كه او را بياورد. ابوعمره نزد عمربن سعد آمد و بر او وارد شد و گفت: تو را خواسته است!
    عمر برخاست؛ اما پايش در جبّه‌اش گرفت و فرو افتاد. ابوعمره او را در همان جبه با شمشيرش كشت و سرش را در دامنش گذاشت و آن را در برابر مختار قرار داد.
    مختار به پسر عمر، حفص‎بن عمربن سعد ـ كه نزد او نشسته بود ـ گفت: اين سر را مي‌شناسي؟
    حفص استرجاع كرد (انا لله گفت) و گفت: آري و زندگي، ديگر پس از او، لطفي ندارد! مختار گفت: راست گفتي. تو هم پس از او زنده نمي‌ماني! و دستور داد او را نيز كشتند و سر او را كنار سر پدرش گذاشتند.
    آنگاه مختار گفت: اين در برابر حسين(ع) و اين هم در برابر علي‎بن الحسين (علي اكبر)، هرچند كه برابر نيستند! به خدا سوگند، اگر سه‎چهارم قريش را به خاطر حسين مي‌كشتم، با بند انگشتي از بند انگشتان او برابري نمي‌كرد.

    در كتاب «الاخبار الطوال» آمده است: شمربن ذي‎الجوشن و عمربن سعد و محمدبن اشعث و برادرش قيس‎بن اشعث وقتي خبر شورش مردم بر مختار و سر باز زدن از فرمان او را شنيدند، به كوفه آمدند. آنان در طول حكومت مختار، از مختار، فراري بودند؛ چون فرماندهان جنگ با حسين(ع) بودند. آنان با مردم كوفه همراه شدند و زمام امور مردم را به‎عهده گرفتند.
    دو گروه آماده نبرد شدند. كوفيان همگي در جبّانة الحَشّاشين گرد آمدند. مختار به سوي آنها حركت كرد و درگير شدند . . . .
    به مختار خبر رسيد كه شَبَث‎بن رِبعي و عمروبن حجاج و محمدبن اشعث با عمربن سعد، به همراه گروهي از اشراف كوفه، راه بصره را پيش گرفته‌اند [و فرار مي‌كنند]. وي مردي از نزديكان خود به نام ابوقَلوص شِبامي را با سپاهي در پي آنان فرستاد. او در منطقه مَذار به آنها رسيد. آنها با او [ابوقلوص] درگير شدند و ساعتي با وي جنگيدند و شكست خوردند و عمربن سعد به دست او افتاد و بقيه فرار كردند. او عمربن سعد را نزد مختار آورد.
    مختار گفت: ستايش خدايي را كه تو را در دسترس قرار داد! به خدا سوگند، دل‌هاي خاندان محمد را با ريختن خونت تسكين مي‌دهم. اي كيسان، گردنش را بزن! او هم گردن عمربن سعد را زد و سرش را گرفت و به مدينه نزد محمدبن حنفيه فرستاد.

    در كتاب «رجال الكشّي» به نقل از عمربن علي‎بن الحسين(ع) آمده است: وقتي سر عبيدالله‎بن زياد و سر عمربن سعد را براي امام زين‌العابدين(ع) آوردند، به سجده افتاد و فرمود: «ستايش خدايي را كه انتقام خون مرا از دشمنانم گرفت! خدا به مختار جزاي خير بدهد!».

  6. 11 کاربر از nar nia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #1236
    آخر فروم باز molaali's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    همين نزديكي
    پست ها
    1,397

    پيش فرض

    فقط بگم که منظور از ابو عمره یا کیسان همون کیانه سریاله.چون اسم این سردار ایرانی ابو عمره ی کیسان بوده.که بهش باز شکاری میگفتند.که سازندگان سریال ترجیح دادند نامش رو به کیان تغییر بدهند.

  8. #1237
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    May 2010
    پست ها
    423

    پيش فرض

    من مختار رو واقعا دوست دارم به عنوان یک آدمی که همیشه درست فکر میکنه و حرکت میکنه
    Last edited by firefox7; 24-04-2011 at 14:16.

  9. این کاربر از firefox7 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #1238
    آخر فروم باز Greedy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    ؟?
    پست ها
    4,006

    پيش فرض

    مهدی فخیم زاده با «هیکل ورزشکاری»




  11. 11 کاربر از Greedy بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #1239
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    بهرام رادان در پشت صحنه مختار نامه

    فارس سینما: سال گذشته در مصاحبه بهرام رادان با فارس سینما متوجه شدید که این بازیگر علاقه بسیار زیادی داشت تا در سریال مختارنامه نقشی داشته باشد.

    بهرام رادان در مصاحبه اخیر خود در رابطه با بازی در سریال هایی همچون مختارنامه ,علاقه بسیار زیادی نشان داد ولی به دلیل مشغله کاری در سینما,بازی در چنین سریال هایی را کار بسیار دشواری دانست.

    این بازیگر به دلیل علاقه فراوانش به سریال مختارنامه,در زمان های ساخت سریال در پشت صحنه حضور داشته و علاقه مندان می توانند تصاویر از حضور بهرام رادان در پشت صحنه سریال مختارنامه را در سایت فارس سینما مشاهده کنند.









  13. 6 کاربر از nar nia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #1240
    آخر فروم باز max_3d's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    1,074

    پيش فرض

    حفص استرجاع كرد (انا لله گفت) و گفت: آري و زندگي، ديگر پس از او، لطفي ندارد! مختار گفت: راست گفتي. تو هم پس از او زنده نمي‌ماني! و دستور داد او را نيز كشتند و سر او را كنار سر پدرش گذاشتند.
    آنگاه مختار گفت: اين در برابر حسين(ع) و اين هم در برابر علي‎بن الحسين (علي اكبر)، هرچند كه برابر نيستند! به خدا سوگند، اگر سه‎چهارم قريش را به خاطر حسين مي‌كشتم، با بند انگشتي از بند انگشتان او برابري نمي‌كرد.
    این تیکه خیلی عذابم میده!!!درسته پسره طرفدار پدرش بوده و کلی هم نافهم بود ولی مختار حق کشتنش رو نداشته پس گناه بزرگی مرتکب شده خون یک انسان!!!!که نه در کربلا بوده نه کسی رو کشته پس چطوری حالا مهر مختار رو تو دلم جا بدم ؟!!!!!!!!!!
    Last edited by max_3d; 25-04-2011 at 16:33.

  15. این کاربر از max_3d بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •