تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 124 از 640 اولاول ... 2474114120121122123124125126127128134174224624 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,231 به 1,240 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #1231
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض

    اسفالت
    باران خورده
    مثل فلس ماهی ها
    از روشنی گاهی
    بر هستی اشیا گواهی ها
    تنهایی ای
    آن سان که حتی سایه ات با تو
    گاه اید و گاهی نمی اید
    در بی پناهی ها

  2. #1232
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض

    لحظه رفتنيست و خاطره ماندني..... تمام زندگی ام را به يك نگاه ميفروختم اگر: لحظه ماندني بود و خاطره رفتني

  3. #1233
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    در ميان آن همه رنگ سياه
    در کنار اين غم تنهايي
    اُفتاده بودم قعر چاه
    در ماتم و تباهى

    چشم بر بى کران مى دوختم
    از خدا رحم زمان مى خواستم
    تا که آمد نورى؛
    از روزن باريک چاه

    مست از آن بودم
    که مي آمد سوى من
    آنچنان بيتاب ديدنش
    که آن را ماه ديدم
    فرشتة نجات ديدم


    غافل از آنکه کرم شبتابي ست
    که رهش گم شده...
    افتاده ست در قعر چاه!

  4. #1234
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    من؛می کشم بدوش

    امانت عشقی خموش!
    به ناله میکشم
    تنم!
    در این شب سیه پوش.
    وین درد؛
    نه مرا یارای رفتن
    نه مرا طاقت ماندن!

    عقل من دمی که گوید
    تو به سینه دل نگهدار
    دل من همی سراید
    عقل تن؛خدانگهدار
    ز غمش نگهی کنم به سینه
    ز پس آن همه شعله
    جز خاکستر نمانده!

  5. #1235
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    سکوت؛
    همیشه حادثۀ بودن را محکوم می کند
    و آنچنان به قاضی می رود
    که مرگ را حکم می کند
    آری...
    سکوت از هزار فریاد
    صدایش بیشتر
    و هر حملۀ فکر را
    شمشیری پنهان در دست.

    در پس هر سکوت
    اندیشه ای نهان
    که حتی ممکن است
    مرگ را حکم کند .

  6. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #1236
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    آسمان نگاهم
    خاكستري است
    و مي دانم سبب ديرينه اش را
    شايد روزي رنگ ببازد و به رنگ زندگي شود
    آبي، به رنگ آسمان و لطافت باران و شكوه ديدگان
    تا شقايق هست زندگي بايد كرد...شايد اين گونه باشد

  8. #1237
    پروفشنال آرسـام's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    شما کجاست؟
    پست ها
    932

    پيش فرض

    زین گونه ام، زین گونه ام که در غم غربت شکیب نیست
    گر سر کنم شکایت هجران، غریب نیست
    جانم بگیر و جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش یارا
    کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست
    گمگشته دیار محبت کجا رود؟
    نام حبیب هست و نشان حبیب نیست
    عاشق منم ، که یار به حالم نزند چنگ
    ای خواجه، درد هست ولیکن طبیب نیست

  9. #1238
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    دلبر برفت و دلشدگان را خبر نكو...
    يار حريف شهر و رفيق سفر نكو ...
    يا بخت من طريق مروت فرو گذاشت...
    يا او به شاه ره طريقت گذر نكو...

  10. #1239
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    در عزل پرتو حسنت ز تجلي دم زد ....
    عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد....
    جلوه اي كرد رخت ديد ملك عشق نداشت...
    عين آتش شد از اين غيرت و برآدم زد....
    خوش است خلوت اگر يار من باشد....
    نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد....
    من آن نگين سليمان به هيچ نستانم....
    كه گاه گاه بر او دست امر من باشد....

  11. #1240
    پروفشنال seied-taher's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    Vainglory
    پست ها
    778

    پيش فرض

    می خور که عاشقی نه به کسب است و اختیار
    این موهبت رسید ز میراث فطراتم
    من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش
    در عشق دیدن تو هوا خواه غربتم
    دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف
    ای خضر پی خجسته مدد کن به همتم
    دورم به صورت از در دولت سرای تو
    لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم
    حافظ به پیش چشم تو خواهد سپرد جان
    در این خیالم ار بدهد عمر مهلتم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •