همه رفتند کسي با ما نموندش
کسي خط دل ما را نخوندش
همه رفتند ولي اين دل مارا
همون که فکر نميکرديم سوزوندش
همون که فکر نميکرديم نموندش ...
ديدي رفت و دل مارو سوزوندش
....ديدي عشقي نبود در تار و پودش .
.. ديدي گفت عاشقه .عاشق نبودش
همه رفتند کسي با ما نموندش
کسي خط دل ما را نخوندش
همه رفتند ولي اين دل مارا
همون که فکر نميکرديم سوزوندش
همون که فکر نميکرديم نموندش ...
ديدي رفت و دل مارو سوزوندش
....ديدي عشقي نبود در تار و پودش .
.. ديدي گفت عاشقه .عاشق نبودش
شب های تاریک
شب های دلتنگ
شب های خاموش
شب های زیر چتر غم
من میگم بهم نگاه کن
تو میگی که جون فدا کن
من میگم چشات قشنگه
تو میگی دنیا دو رنگه
من میگم دلم اسیره
تو میگی که خیلی دیره
همه تو از شکفتگی گلشن
همه دلتنگی خزان ها ، من
مژده ای سوی من فرست مرا
بالی از خواستن فرست مرا
تا به سوی تو پرکشان آیم
گم کنم خویش و بی نشان آیم
خویش را گم کنم ، تو را جویم
بی زبان گردم و تو را گویم
گر بپرسی نام ؟ گویم : تو !
کیستم وز کجام ؟ گویم : تو !
وقتي كه اينجا بموني بارون قشنگ و نم نمه
هواي رفتن كه كني مرگ گلهاي مريمه
همین نه جان به ره دوست می فشانم شاد
به جان دوست که غمخوار دشمن با عشق
قدحي دركش و سرخوش بتماشا بخرام
تا ببيني كه نگارت به چه آيين آمد
حافظ
شب خوش
Last edited by Payan; 13-07-2007 at 23:51.
دويديم و دويديم
هيچ جا رامون ندادن
گفتن که توی جاده
دونده ها زیادن
دويديم و دويديم
فايده نداشت دويدن
به همه چی رسيديم
به جز خود رسيدن
دويديم و دويديم
اسپند و دود نکردن
گفتن فقط زير لب
کاش برنو بر نگردن
نوعش از خواب مهربان حریر
جنسش از آب و گلشن تحریر
ای دو چشم سیاهت از الماس
خط کشیده مرا به هر احساس
روی هر کس تویی که می بینم
بوی هر گل تویی که می چینم
شب خوش پایان
شعر جالبی بود pegah
مرا رازی است اندر دل به خون دیده پرورده
ولیکن با که گویم راز چون محرم نمی بینم
قناعت می کنم با درد چون درمان نمی یابم
تحمل می کنم با زخم چون مرهم نمی یابم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)