اسکولز در مصاحبه با مجله ی Four Four Two
گيگز ميتواند گوارديولاي ديگري باشد
نه اصلا خوب نیست,هیچ شانسی ندارد,قدش هم که کوتاه است کمی حواس پرت به نظر میرسد. همه اينها نظرات سرالکس فرگوسن بود اولين باري که بازي پل اسکولز جوان را در آکادمي منچستريونايتد در اواخر دهه 80 ديد، اما در طول دو دهه اخير پيرمرد سرخ از اين که متوجه شده در پيشبينيهايش اشتباه کرده به شدت خوشحال شد. اسکولز طي زمان حضورش در منچستريونايتد به يکي از بهترين فوتباليستهاي انگليسي تبديل شد. در توصيف بهترش همين بس که زينالدين زيدان او را بهترين هافبک نسل خودش مينامد. او که تابستان امسال قيد همه چيز را زد و با تمام دلبستگيهايش از فوتبال خداحافظي کرد، از اين که يک بعد از ظهر را وقت بگذارد تا پاسخ همه سؤالهاي هوادارانش را بدهد استقبال ميکند. اسکولز در پشت ظاهر خجالتياش اما باطني مصمم دارد و همانگونه که با صلابت در ميدان بازي ميکند پاسخ سؤالها را هم ميدهد. بخوانيد گفتوگوي FFT را با اين هافبک متواضع و دوست داشتني.
همه ميدانند که تو بيماري آسم داري، اين موضوع چقدر روي بازيات تاثير گذاشته بود؟
خب اين مشکلي است که بايد با آن زندگي کنم و با استفاده از دارو با آن کنار بيايم، اما تا جايي که مراقب خودم باشم مشکلي پيش نميآيد. البته بدترين زمان برايم زمستان بود، وقتي هوا خيلي سرد ميشد و کمي نفسم ميگرفت. يک بار مجبور شدم به خاطر مشکل سينهام چند هفته بازي نکنم. بعضي مواقع قبل از بازي يا در مواقع خيلي ضروريتر بين دو نيمه از اسپري مخصوص آسم استفاده ميکردم.
يادم ميآيد در نيمه نهايي جام حذفي 1990 انگليس در بازي اولدهام – منچستريونايتد طرفدار اولدهام بودي، الان اگر دو تيم يک بار ديگر با هم روبهرو شوند هوادار کدام تيم خواهي بود؟
الان قطعا يونايتد. خيليها درباره حمايت من از اولدهام حرفهاي زيادي زدند، در صورتي که من از وقتي بچه بودم طرفدار يونايتد بودم، اما خب پدرم نميتوانست من را به اولدترافورد ببرد و از آنجايي هم که خودش طرفدار اولدهام بود بيشتر من را به ديدن بازي اين تيم ميبرد من هم چارهاي نداشتم جز فرياد زدن براي حمايت از اولدهام در پيروي از پدر.
بدون ترديد تو بهترين تکنيک را در بين بازيکنان بيست سال اخير انگليسي داري، چطور توانستي به چنين فوتباليستي تبديل شوي؟
با ديدن و آموختن از بازيکناني در پست خودم. اين که چطور حفظ توپ ميکردند. من خيلي به اريک هريسون مربيام در تيم جوانان يونايتد مديون هستم. هر وقت فرصت اضافي داشتيم با ما تمرين ميکرد و خب تمرينهاي زياد او هم جواب داد. هميشه سعي کردم بيشتر روي مهارتهايي که توانايياش را دارم متمرکز شوم. بازيکنان زيادي در فوتبال انگليس داشتيم و داريم که به طور ذاتي خوش تکنيک هستند اما به دليل يا دلايلي نتوانستند از آن بهره ببرند. بازيکناني نظير وين روني، جک ويلشر و مايکل کريگ از همه تکنيکيها بهتر هستند. شايد از نظر ذهني مشکلي وجود داشته باشد. درست نميدانم.
فرگوسن يک بار گفته بود که تو براي خنده، توپ را وسط تمرين به سر او زدهاي، درست است؟
بله. البته تا حدي درست است، من آنقدر ديوانه نيستم که مستقيم و محکم توپ را به سمت او پرت کنم، اما بعضي مواقع که احساس ميکردم خوابش برده، توپ را آهسته به سمتش پرت ميکردم که از خواب بپرد. با آن که سعي ميکردم متوجه نشود ولي در بين همه بازيکنان متوجه ميشد که کار من است.
تا حالا شده دلت بخواهد گوشواره به گوش بيندازي، موهايت را مدل خاصي آرايش کني يا خالکوبي بزرگي روي بدنت انجام دهي؟
هرگز چنين کاري را نخواهم کرد، هرگز. انگار اين روزها اگر خالکوبي نداشته باشي فوتباليست نميشوي، ولي من هرگز اينگونه نبودم. حتي دوست نداشتم کارهايي بکنم که زياد ديده شوم، هيچ وقت بعد از گل خودم را به سمت جايگاه تماشاچيان پرت نکردم. بيشتر از اين که بخواهم اين کارها را انجام دهم خجالت ميکشيدم.
درست است که ميگويند وقتي در سال 1999 در ويمبلي مقابل لهستان هتتريک کردي زماني که براي شادي پس از گل در حال دويدن بودي داشتي به اين فکر ميکردي که اي واي بايد با رسانهها مصاحبه کنم؟
بله، وقتي جوانتر بودم بعد از گلهاي مهمي که ميزدم اين فکر در ذهنم ميدويد، ولي خب رفته رفته با بيشتر شدن سابقهام مشکلم با اين موضوع حل شد. مصاحبه هم بخشي از فوتبال است ديگر.
هر وقت تو را در حال مصاحبه ميديديم خيلي تند و تيز حرف ميزدي، در حالي که همه تو را انساني خجالتي و کم حرف ميدانند، خارج از فضاي ورزشي انسان متفاوتي هستي؟
من در جمع دوستان و همتيميهايم آدم خجالتي و ساکتي هستم. راستش را بخواهيد خيلي از مصاحبه کردن لذت نميبرم ولي خب بخشي از ماجراي فوتبال است و بايد با آن کنار آمد.
در 16 بازي اول خودت براي تيم ملي انگليس 7 گل زدي و در 50 بازي بعدي 7 گل ديگر، چطور اين فاصله را توجيه ميکني؟
خب در آن بازيها به اندازه کافي خوب نبودهام، به همين سادگي.
مدت زيادي را کنار روي کين بازي کردي، همه او را به صداقت و روراستي ميشناختند، نظر واقعيات راجع به او چيست؟
روي به طرز باور نکردني در بازي قابل اعتماد بود. خيلي زود فهميدم ميتواند کاري کند که اگر شما در بازي زياد روي فرم نيستيد کم کاريتان خيلي به چشم نيايد. او واقعا يک رهبر و کاپيتان عالي بود. روي ما را به جلو هدايت ميکرد و در واقع مربي ما در ميدان بود.
زماني که فابيو کاپلو قصد داشت براي جام جهاني 2010 تو را از فکر خداحافظي مليات منصرف کند، چقدر دچار ترديد شدي؟
کمي به دادن جواب مثبت نزديک شدم اما در آخر احساس کردم دلم نميخواهد شش هفته از خانهام دور باشم. دوست داشتم تابستانم را در کنار خانوادهام سپري کنم. فکر برگشت خيلي وسوسهکننده بود اما خانوادهام برايم مهمتر بودند. هر وقت براي جام جهاني يا يوروها از خانه دور بودم زمان برايم خيلي کند ميگذشت و خيلي لذت نميبردم.
دوست داري وقتي فرگوسن بازنشسته ميشود چه کسي را به جاي او روي نيمکت ببيني؟
خيليها از مورينيو ميگويند، ولي به نظر من مهم اين است که چه کسي در آن زمان موفقتر از همه است. بريتانيايي بودن يا نبودنش خيلي مهم نيست، خوب بودنش مهم است. رايان گيگز دارد مربي ولز ميشود، به نظر من او هم گزينه خيلي خوبي است. همه بچهها برايش احترام خاصي قائل هستند. به شما قول ميدهم اگر مربي يونايتد شود يک گوارديولاي ديگر در فوتبال متولد خواهد شد.
درباره خودت بگو، برنامهات براي آينده چيست، ميخواهي همچنان زندگي آرام را دنبال کني يا به مربيگري فکر ميکني؟
دوست دارم مربي شوم به طور آکادميک هم دنبالش خواهم رفت. بايد ببينم سرنوشت من را به کجا خواهد برد. اصلا ميتوانم از مربيگري لذت ببرم يا توانايي اين کار را خواهم داشت؟ بايد پاسخ اين سؤالها را پيدا کنم بعد به طور حرفهاي به مربيگري نگاه کنم.
به نقل از:
کد:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
پ.ن: .gif)
.gif)