مدير «تعارف و تعريف»
وقتى نمى توانى؛ مگر مجبورى «حرف بزنى»؟!
هر كسى را بهر كارى ساخته اند به همين خاطر الزامى ندارد كه يك جراح خوب بتواند مهندس خوبى هم باشد. در همين راستا احساس ما اين است كه «داريوش مصطفوى» مى تواند پيشكسوت خوبى براى باشگاه پرسپوليس باشد. اين فوتباليست قديمى چون قلب رئوفى دارد و به دنبال يكسرى واژگان قرون وسطايى- بخوانيد بشدت كليشه اى - چون «دور هم باشيم» و «به هم مهر بورزيم» است لذا مى تواند به عنوان رئيس كانون هواداران يا در نهايت يكى از اعضاى هيأت مديره مفيدفايده واقع شود اما داريوشى كه ما مى شناسيم به درد «رسانه» ديدارى يا شنيدارى نمى خورد و به همان اندازه كه وقتى در رسانه اى حرف مى زند خود را به دردسر مى اندازد در زمينه مديرعاملى نيز همين گونه است و جداً «كفران نعمت» است اينكه از عاشقى مثل او در جايى كه مى تواند خدمت كند استفاده نشود. اين مرد مهربان (!) ماهيت «انتقادى» برنامه هايى نظير ۹۰ را درك نمى كند و چون خودش اهل تعارف و تعريف است، گمان مى كند كه برنامه يا روزنامه خوب هم بايد مدام مجيز تيم ها و مديران و صدالبته رؤساى سازمان ها را بگويد، به همين خاطر مهمترين پيشنهاد مصطفوى به عادل فردوسى پور اين است كه بيايد گل عشق و دوستى بكاريم و فرهنگ، محبت و مهربانى را در رسانه ملى و در فوتبال ايرانى رواج دهيم!بله! عشق، عطوفت، صداقت و نجابت و مهربانى كلمات زيبايى هستند كه هر جا باشند آن محيط را به مجموعه اى آرام و پويا تبديل مى سازند اما مصطفوى اگر دنبال مدينه فاضله و عارف مسلكى است در فوتبال حرفه اى كه شاكله اش رقابت و غلبه بر حريف است چكار مى كند؟ وقتى مدافعى تكل مى زند و براى تصاحب توپ سلامت بازيكن مقابلش را به خطر مى اندازد در اين اقدام نوعى خشونت نهادينه شده كه با آنچه مديرعامل قرمزها دنبالش است تفاوت دارد. نمى خواهيم بگوييم كه در فوتبال نبايد - ابداًً- به دنبال مواردى چون عشق و عطوفت و ... گشت اما ماهيت ورزش حرفه اى به گونه اى نيست كه فكر كنيم مى شود در آن، موارد مورد بحث را به عنوان اولويت منظور ساخت. بى شك اگر بنا را بگذاريم بر طرح اين بحث ها ما نيز مى توانيم از داريوش خان بپرسيم كه چرا ۴۰۰ ميليون تومان پول بيت المال را به ديكارمو اختصاص داديد؟ در حالى كه مى شد با اين پول زندگى حداقل ۴۰ جوان ايرانى را از ۲ ، ۳ مشكل مهم نجات داد. البته مديران ايرانى آنجا كه نوبت به مباحث انسانى مى رسد «حرفه اى» مى شوند و فقط گاهى كه شمار اشتباهاتشان رو به فزونى مى رود ياد عشق، فضاى انسانى و محبت مى افتند اما منتقدان امروزى چون گوششان پر از چنين تجربه هايى است به سادگى خام نمى شوند و پاسخ هاى لازم را به مصطفوى ها مى دهند. پايان مطلب اينكه كاش اين پيشكسوت محترم كمتر در برنامه هاى پخش زنده حرف بزند و اجازه بدهد تا اين كار حساس را ديگرانى كه بر ادبيات فارسى تسلط دارند انجام دهند.