می گم دسته مهرداد درد نکنه این شعرها رو می ذاره
دادا من که همین الان این شعر را گذاشتم
می گم دسته مهرداد درد نکنه این شعرها رو می ذاره
دادا من که همین الان این شعر را گذاشتم
اوه راست می گی معذرت
دست شومام درد نکنه که کپی پیستشون می کنی اینجا..می گم دسته مهرداد درد نکنه این شعرها رو می ذاره
اینو بجای اون در نظر بگیرید:
دریغا خلوت شب به بیداری گذشت
تا نزول سپیده دمان را
بر بستر دره به تماشا بنشینیم ,
و مخمل شالیزار
چون خاطراتی فراموش
که اندک اندک فرایاد آید
دل من نه مرد آن است که با غمش بر آید
مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی؟
یه روز اما یه غریبه اومد و آروم وترد
یکی از عاشقای قصه ی ما رو چید و برد
اون یکی قصه ی این رفتن و باور نمی کرد
تا که بعدش چیده شد با دستای سرد یه مرد
گلای قصه ی ما عاشقای رنگ حریر
هر کدوم یه جای دنیا بودن و هر دو اسیر
روی زمین گرفته به تیغ سخنوری
با منکرش بگو که بیا رو برو کنیم
با مدعی بگو بنیشیند به داوری
یه وقتی که من نبودم بی خبر از اینجا نری
بدون یه خداحافظی پر نزنی تنها نری
به موقعی فکر نکنی دلم واست تنگ نمیشه
فکر نکنی اگه بری زندگی کمرنگ نمیشه
اگه بری شبا چشام یه لحظه هم خواب ندارن
آسمونا آرزو یه قطره مهتاب ندارن
نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو
که به تشنگی بمردم بر آب زندگانی
غم دل به کس نگویم که بگفت رنگ رویم
تو به صورتم نگه کن که سرایرم بدانی
سعدی
(در آلبوم سرو چمان استاد شجریان شنیدنی تر است)
يا رب به محمد و علي و زهرا***يا رب به حسين و حسن آل عبا
كز لطف برآر حاجتم در دوسرا***بي منت خلق يا علي الاعلا
ابوسعيد ابوالخير
سلام عزيزان
اي كاش نميخنديدي
و آتش عشق
هرگز روشن نميشد
پيراهنمان سوخت
به شهر كه آمديم
به عرياني مان خنديدند
در نجیب پر شکوه آسمان پرواز می کردم
تکیه داده بر ستبر صخره ساحل ,
با بلورین دشت ِ صیقل خورده آرام ,
راز می کردم
هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)