مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که آبروی شریعت بدین قدر نرود
من گدا هوس سروقامتی دارم
که دست در کمرش جز به سیم و زر نرود
تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت به درنرود
محمد دیشب کلی با خودش درد دل کرده بنده خدا
مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که آبروی شریعت بدین قدر نرود
من گدا هوس سروقامتی دارم
که دست در کمرش جز به سیم و زر نرود
تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت به درنرود
محمد دیشب کلی با خودش درد دل کرده بنده خدا
دختر همسایه مون ، نمی دونه دوس نداری
داره دور قاب عکست گل و پولک می زنه
نه که فکر کنی به تو نظر داره ، می کشمش
مثلا داره رو زخمام گل پیچک می زنه
کارش این نیس ، طفلکی شب تا سپیده می شینه
گل و بوته و شکوفه روی قلک می زنه
مرسی اقا فرهاد
شما خوبی ؟
رسیدن به خیر
هم نشيني به از كتاب مخواه
كه مصاحب بود گه و بيگاه
سلام دوستان
Last edited by Payan; 13-07-2007 at 10:57.
Hey you, out there in the cold هی تو، بیرون آنجا تو سرما
Getting lonely, getting old که داری تنها میشوی، پیر میشوی
Can you feel me?میتونی مرا احساس کنی؟
Hey you, standing in the aislesهی تو، که در راهروها می ایستی
with itchy feet and fading smilesبا پاهای خارشی و لبخندهای محو شونده
Can you feel me? میتونی مرا احساس کنی؟
Hey you, don’t help them to bury the lightهی تو، به آنها کمک نکن که روشنایی را دفن کنند
Don't give in without a fight . بدون یک نبرد تسلیم نشو
pink floyd
ممنون پایان جان
فعلا بای
Last edited by sise; 13-07-2007 at 10:55.
دریا , نشسته سرد
یک شاخه ,
در سیاهی جنگل
به سوی نور
فریاد می کشد
مرسی , خوبم
Last edited by Doyenfery; 13-07-2007 at 10:54.
در موزه از موميايی پرسيدم
با کدام سلاح کشته شده ای؟
معنی دار خنديد:
" حالا ديگر چه فرق می کند؟ "
براستی پاپيروسها کدام راز را با خود نگاهداشته اند
کداميک ماندنی تر است
نيل يا فرعون؟
و نيل از نگاه تو
يک لمحه ء نگاه تو
حتی
پابرجاتر نيست
تو وجو آن شعر را حس می کنی
سوختن آن را حس می کنی
چگونه این کار را می کنی ؟
شاید خودت هم نمی دانی
[پینک فلوید-آلبوم یک نعلبکی پر از اسرار ]
یاد کنیم از یاری
در دیاری که دور نیست
فاصله چندان نیست
دوست سفر کرده
در جاییست که انجا نیست
رنگ خاطره ها از یاد نخواهد رفت
که هیچ یادی از یاد نخواهد رفت
هم در ذهن زمین ثبت است
هم در یاد زمان
سرمای اولین برف اولین زمستان
با غم از مرگ حرف نباید زد
که حرف آخر را مرگ نخواهد زد
دوسطت دارم
را
با
ط دسته دار
مينويسم
بگذار
ديگران هم
از طنابش بالا بيايند.....
----
فرانک دیدی
در موزه از موميايی پرسيدم
با کدام سلاح کشته شده ای؟
معنی دار خنديد:
" حالا ديگر چه فرق می کند؟ "
براستی پاپيروسها کدام راز را با خود نگاهداشته اند
کداميک ماندنی تر است
نيل يا فرعون؟
و نيل از نگاه تو
يک لمحه ء نگاه تو
حتی
پابرجاتر نيست
![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)