هر بارشی
آغاز رویشیست
ای اشک
.
.
.
تازه کن مرا...!
هر بارشی
آغاز رویشیست
ای اشک
.
.
.
تازه کن مرا...!
خانه ام ابری ست اما
ابر بارانش گرفته ست.
در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم,
من به روی افتابم
می برم در ساحت دریا نظاره....
باید بروم در خلوت سرخ
تا بتوانم ترانه ی آگاهی بخوانم
و خدا است تنها پناهم
خلوت، تولد حقیقتم خواهد شد
گرفتــي رویای کودکی را
گرفتــي نشاط جوانی را
ربـــودی شور آشنایی را
گرفتــي عشق نهانی را
در کمینی که بگیـری
....................................زندگانی را ...
دل من غمگين است
دل من غمگين است ....
دلی که تنهاست ....
دلی که بی تو ، اسیر غم هاست ....
دلی شکسته......بی یار و خسته ....
دلی پر از درد......هی ناله می کرد ....
از دوری او ....از عشق بی او.....از اینکه دیگر ،رفته است او ....
دل من غمگين است ....
دل من غمگين است ....
دل من می گوید......که چرا می نالد ....
که چرا هر لحظه ، به سراغت می آید ....
چونکه تو تنهائی.....چونکه تو زیبائی ....
نه فقط در ظاهر....باطنا اهورایی ....
تو فقط عیبی داری...که دل عاشق را ، به حساب نمی آری ....
آسمان ِ جان من پر از غم است
خانه ی این دل سراسر ماتم است
حسرت یک آینه دارم شبی
زخم کاری را ندارم مرهمی
سوی ناکامان عالم تاختم
هستی خود را سراسر باختم
من در این سودا غریبی بی کسم
همچو خاری در بیابانم ، خسم
بلبلان خاموش در وقت سحر
می کنند بر بخت شوم من نظر
دائما یکسان نباشد حال من
خود بنالی بر من و احوال من
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
ایا شود که گوشه چشمی به ما کنند
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزینه غیبم دوا کنند
آواز عاشقانه ي ما در گلو شکست
حق با سکوت بود ، صدا در گلو شکست
ديگر دلم هواي سرودن نمي کند
تنها بهانه ي دل ما در گلو شکست
سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گريه هاي عقده گشا در گلو شکست
اي داد، کس به داغ دل باغ دل نداد
اي واي ، هاي هاي عزا در گلو شکست
آن روزهاي خوب که ديديم ، خواب بود
خوابم پريد و خاطره ها در گلو شکست
" بادا " مباد گشت و " مبادا " به باد رفت
" آيا " ز ياد رفت و " چرا " در گلو شکست
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرين و آفرين و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظي کنم
بغضم امان نداد و خدا... در گلو شکست.
دیریست رفیق
که مونسم سنگ قبریست
بر دوش
راستی تو می دانی
کدام گورستان
آسوده می توان مرد؟!
تنهایی !
شاخهی درختی ست پشت پنجره ام....
گاهی لباس برگ میپوشد....
گاهی لباس برف....
اما همیشه هست ....!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)