تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 122 از 469 اولاول ... 2272112118119120121122123124125126132172222 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,211 به 1,220 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #1211
    داره خودمونی میشه dr_dr's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    32

    پيش فرض بزرگترين سوتي من

    بسم الله الرحمن الرحيم
    با سلام
    داستان بزرگترين سوتي من از اونجايي شروع شد كه عمو يه من مي خواست كامپيوتر بخره چون عموم تو بانك بود آشنا زياد داشت براي همين قرار شد من و عموم بريم سراغ يكي از آشنا ها كه كامپيوتري داشت قبلا سفارش كامپيوتر توسط عموم داده شده بود و اون شخص هم يك سيستم در نظر گرفته بود وقتي من مشخصات اون رو ديدم فهميدم رم خيلي پايين هست براي همين وقتي رفتيم اونجا از اون شخص كه يك مهندس كامپيوتر و رئيس شركت بود خواستم رم را ارتقا بده ولي اون هي امتناع مي كرد و هزار جور بهانه مي آورد و منم براي اينكه رم را ارتقا بده به هر دري مي زدم بحث بسيار داغ شده بود هر كدوممون داشتيم به قول معروف كباده علم و ادب مي كشيديم بحث به جايي رسيده بود كه عمويه من كه هيچي از كامپيوتر به اون صورت نمي دونست و فقط كار بانكي با اون انجام مي داد سعي مي كرد كه بحث ما رو خاتمه بده تو اين هاگير واگير كه هركس كم مي آورد خيلي ضايع مي شد من از دهنم پريد و گفتم :" خودتون مي دونيد كه رم مثل يه پل ارتباطي مي مونه " وقتي اين حرف زدم تازه فهميدم كه چه گندي زدم و اون مهندسه شروع كرد به خنديدن بعد با حالت تمسخر آميز گفت :" چه جور پلي ؟!!" منم كه تو اون لحظه حالم گرفته شده بود چيزي نگفتم و ماجرا به خوبي تموم شد ولي بايد بگم كه آخرش رم رو عوض كرد !!!!!!!!!! البته اينو بگم كه من وقتي گفتم رم مثل يه پل ارتباطي مي مونه منظورم اين بود كه هرچي اين پل عريض تر باشه سرعت عبور و مرور بيستر مي شه و هر چي پايه هاي اين پل محكم تر باشه ترافيك بيشتري رو تحمل مي كنه ولي خوب چيزي كه باعث شد اين به سوتي بزرگ تبديل بشه اين بود كه شخص با خنديدنش منو شك زده كرد و من اون لحظه به فكرم نرسيد كه اينو توضيح بدم هرچند كه اصلا اون فرصت نداد كه توضيح بدم
    با تشكر

  2. #1212
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط my friend
    این هم یه سوتی از امضای Man Hunter عزیز »

    اونجا که بولد شده رو داشته باشید ، جمله بندی رو هم داشته باشید !!!

    ( محض شوخی : اینتر که میدونید چیه ؟ نیت هم که میدونید چیه ؟ حالا این کلمه رو بخواهیم تفسیر کنیم این میشه :
    نیتی که موقع زدن دکمه اینتر انجام میدن ! )

    این امضای Man Hunter عزیز میباشد!!!
    با اینکه من کم سوتی میدم ، ولی این سوتی رو هم گرفتم

    بگذریم ...

    داشتم این سوتی هارو میخوندم ، یکی بود میگفت پشت تلفن سوتی داده ، این هم جوابش :
    من همیشه پشت تلفن سوتی میدم ، ولی اصلا به فکرم نرسیده بود که اینجا بزارم :
    اول حرفی که پشت گوشی به من زدند ... جواب من :
    یه نفر که از دوستای بابامه و باهاش رو در بایسی دارم : آقا مسعود ، حالتون چطوره ؟ .... خوبم ، فقط رو ک.نم نشسته بودم ، سر شده ! ( آخه وزنم زیادی زیاده ! )
    دوست مامانم : مادرتون خونست ؟ ... نه ، رفته گل بچینه !!!
    این بار موبایل داییم دستم بود : ببخشید شما ... به تو چه !!! ( طرف فکر میکنه اشتباه گرفته ، قطع میکنه ، بعد یه دقیقه دوباره زنگ میزنه ، من هم از شمارش فهمیدم اونه ، صدامو عوض کردم که ضایع نشم. ) ببخشید ، علی آقا هستند ... نه ، رفته خیر سرش برینه !!! ( من با داییم خیلی دوستم ، میمیریم برای هم دیگه ، برای همین بهم کتک نزد ، فقط تا یه هفته با من قهر بود ! )
    یکی از دوستای جون جونی مامانم : ببخشید ، مامانتون خونست ؟ ... نه با خواهرم رفته بیرون ... خوب دیگه آقا مسعود ، کاری نداری ... خیلی گشنمه ، زودتر بیا یه چیز از تو یخچال بهم بده که دارم میمیرم ( یه لحظه فکر کردم مامانم پشت خطه ! به علاوه اینکه من تنها که تو خونه باشم ، از جام تکون نمیخورم ، فقط میشینم پا کامپیوتر بعد که فهمیدم سوتی دادم ) من : ببخشید ، با خواهرم بودم ... طرف : شما که گفتید با مادرتون رفته بیرون ! { منم دیدم سوتی دادم ( الکی! ) } من : اه اه ، صدا نمیاد ... الو ، الو ، چرا صدا نمیاد شتلق ( صدای گزاشتن گوشی روی تلفن! )
    یکی دیگه : حالتون خوبه ... آره من که توپ توپم ! ( دوست جون جونی بابام! )

    بگذریم...

    پارسال ، یه بار با داییم بودم ، باید میرفتیم یه جایی ، داییم گفت من اینجا یه کاری دارم ممکنه یه ساعت طول بکشه ، بیا با هم بریم ... منم گفتم باشه ، رفتم تو ، بعد چند دقیقه طرف که داشت سخنرانی میکرد ، رسید جاهای حساس !!!
    همون موقع موبایل داییم زنگ زد ، دید از خونه زنگ میزنه ، دادش به من گفت برو بیرون جواب بده ... منم اومدم بیرون ، تقریبا یه ربع داشتم با مامان بزرگم حرف میزدم ( داییم زن نداره ، گفتم که فکر نکنید زنش بوده ! ) بعدش قطع کردم ، اومدم تو مجلس ، یارو که حرف میزد ، رفتش و یه نفر دیگه جاش اومد ، در اونجا هم سکوت حکم فرما بود !!! منم حواسم نبود که اینجا مجلسه ، فکر کردم تو خونشون هستم ، یه دفعه داد زدم گفتم : ننت بود ، گفت داری میای ماست و ( یه دفعه یادم افتاد وسط مجلسم ! ) یه دفعه دیدم صدای خنده های گوش خراش ، داره جواب منو میده ، منم که دیدم ضایع شدم ، فرار را بر قرار ترجیح دادم ، رفتم تو ماشین داییم نشستم. بعد چند دقیقه ، دیدم بازم موبایل داییم داره زنگ میزنه ، میدونید کی پشت خط بود ؟ دوست داییم ، اون هم اونموقع تو مجلس بود ! بهم گفت : حالا ماست و چی میخواهید ؟ یه دفعه خودش وسط مجلس بلند بلند زد زیر خنده ، تا دید ضایع شد ، ارتباط رو قطع کرد ، ولی خدامیدونه که اون چقدر ضایع شد ! وسط اون مجلس ، اینجوری ضایع شدن ، خیلی ضایع هست ! ( چند تا ضایع تو این جمله بود ؟!؟!؟!؟! )
    وقتی مجلس تموم شد ، من تو ماشین داییم خوابیده بودم ، داییم اومد منو انداخت بیرون ماشین ، خودش هم با همون دوستش که به من زنگ زده بود سوار ماشین شدن و رفتن ، منم داشتم تا سر خیابون پیاده میومدم تا ماشین بگیرم ، دیدم چقدر داییم نامرده ، ماشین دوستش اینجاس ، منو قال گذاشت و رفت !
    بعد از چند لحظه ، دیدم همون دوست داییم داره به طرف ماشینش میره ، منم که باهاش یه جورایی رفیقم ، سوار ماشینش شدیم ، اومد منو تا دم در خونه رسوند. داییم باز هم تا یه هفته با من قهر بود ، جالب اینجاست که موبایلش تا یه هفته دست من بود !!! چند تا از دوستاشو که دک کردم !!! ( یعنی دک که نکردم ، میگفتم خطش رو فروخته به من ! ) ، لامصب انگار مغازه فروش آهنگ تو موبایلش راه انداخته بود ... شجریان ... سیاوش قمیشی ... اندی ... منصور ... ( این شعره : ممد نبودی ببینی ... ) و هزار جور آهنگ دیگه.
    چند تا هم قرار مهم داشت ، همرو میگفتم زنگ بزنه خونه ... بچه ، تو چه دانی مزه داشتن موبایل دیگران چیست ! ( یه شعر تو همین مایه ها تو کتاب درسی بود. ) یه کیفی میکردم تا یه هفته ، بد جوری فاز میده ! باور نداری ، از 118 بپرس !

    ( با اینکه طولانی بود ، ولی انشاء الله جالب هم باشه! باید گفت که اینها همش به صورت تصادفی به ذهنم اومد ، همش برای حدود 1 تا 2 سال پیشه و حسابی سرد شده و داغ نیست. )
    مای فریند جان یه دنیا مرسی خوب حال این شهریار رو گرفتی

  3. #1213
    پروفشنال Man Hunter's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    Holland
    پست ها
    795

    12

    نقل قول نوشته شده توسط WooKMaN
    مای فریند جان یه دنیا مرسی خوب حال این شهریار رو گرفتی
    رامبد جون داداش...باز ما يه سوتي كوچولو داديم....تو كه ديگه ....!!!!!!

    آب در ............؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اژاين اشتباه من هم به خاطر اين هست كه اون شب خوابم ميومد و اينو نوشتم.....ولي خداقل وسط ظهر ....!!!!آره ديگه.

    ماي فرند عزيز...شما هم سر فرصت يه حال اساسي بهت ميدم.!!!!!!!!!آره قربونش.!!!

    يا حق

  4. #1214
    پروفشنال Man Hunter's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    Holland
    پست ها
    795

    12

    نقل قول نوشته شده توسط dr_dr
    بسم الله الرحمن الرحيم
    با سلام
    داستان بزرگترين سوتي من از اونجايي شروع شد كه عمو يه من مي خواست كامپيوتر بخره چون عموم تو بانك بود ........................
    ....................
    با تشكر
    سلام دوست عزيز...ورودت رو تبريك ميگم.. ممنون كه اومدي تو اين تاپيك و پستهاي اوليت رو تو اين تاپيك زدي.

    اينجا همه با هم شوخي دارن(مثلا‘‘ الان نگاه كن!!!)

    ميخواي يه مقدمه هم بنويس چطور؟؟؟؟؟؟مثلا‘‘ بعد از اونبسم ا.. بيوگرافي هم بگي بد نيست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    بابا سوتي گفتن كه ديگه اين همه گير و دار نداره(حال كن...اينو ميگن ضد حال!!!!!!!!!!!!!!!).
    خوش باشي.

    يا حق

  5. #1215
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    بروبچ من الان متوجه شدم نظرسنجي تاپيك رو بستن !!!!!
    چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    يكي بايد جوابگو باشه

  6. #1216
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    127.0.0.1
    پست ها
    2,664

    پيش فرض

    ماي فرند عزيز...شما هم سر فرصت يه حال اساسي بهت ميدم.!!!!!!!!!آره قربونش.!!!
    يا حق
    اشكال نداره ، دارم برات

    بروبچ من الان متوجه شدم نظرسنجي تاپيك رو بستن !!!!!
    چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    يكي بايد جوابگو باشه
    من فکر کردم خودت بستیش ، ولی مطمئن باش هیچوقت این تاپیک استیکی نمیشه ، چون بعضی وقتها بعضی از بچه ها پاشون رو فراتر از مقررات میذارن ، سوتی های +18 میزارن.
    اگه بچه ها از این سوتی ها تعریف نکنن ، شاید بشه مخ آقا میثم رو زد و استیکیش کرد.
    در ضمن ، خیلی نامردی بود که نظر سنجی رو بستن

  7. #1217
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    من فکر کردم خودت بستیش ، ولی مطمئن باش هیچوقت این تاپیک استیکی نمیشه ، چون بعضی وقتها بعضی از بچه ها پاشون رو فراتر از مقررات میذارن ، سوتی های +18 میزارن.اگه بچه ها از این سوتی ها تعریف نکنن ، شاید بشه مخ آقا میثم رو زد و استیکیش کرد.
    در ضمن ، خیلی نامردی بود که نظر سنجی رو بستن
    يعني +18 تعريف نكن مشكل حله ؟
    عمراااااان !!!!

  8. #1218
    پروفشنال mirmohammadi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2004
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    721

    پيش فرض

    سلام
    اين هم جديدترين سوتي مال همين ديشب هست
    ديشب سر يه جرياني كه براي يه رفيقهام پيش اومده بود اعصابش بهم ريخته بود
    باهم رفتيم بيرون يه قدمي بزنيم گرسنمون شد
    جاتون خالي رفتيم هايدا دو تا ساندويچ و نوشابه ليواني گرفتيم
    من در نوشابه رو با ني سوراخ كردم ولي رفيقم كه همچين يه كم قاطي بود هر چي ني رو فشار داد در نوشابه سوراخ نشد بهش گفتم يواش كه يهو چشتون روز بد نبينه
    در نوشابه تا شد و شاتالاپ رفت توي ليوان و نصف نوشابه ريخت روي پيراهن و شلوارش آقا من رو مي گي از خنده داشتم مي مردم حالا رفيق ما عصباني هي مي گفت كوفت مرگ من هم بيشتر مي خنديم
    ميز بغل هم كه يه دختر پسر نشسته بودن دختره مي خواست جلوي خودش رو بگيره ولي نمي تونست و اين جوري شده بود
    خلاصه جاتون خالي من تا آخر شب مي خنديدم و اون بنده خدام همش مي گفت كوفت مرگ و ....

  9. #1219
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط mirmohammadi
    سلام
    اين هم جديدترين سوتي مال همين ديشب هست
    ديشب سر يه جرياني كه براي يه رفيقهام پيش اومده بود اعصابش بهم ريخته بود
    باهم رفتيم بيرون يه قدمي بزنيم گرسنمون شد
    جاتون خالي رفتيم هايدا دو تا ساندويچ و نوشابه ليواني گرفتيم
    من در نوشابه رو با ني سوراخ كردم ولي رفيقم كه همچين يه كم قاطي بود هر چي ني رو فشار داد در نوشابه سوراخ نشد بهش گفتم يواش كه يهو چشتون روز بد نبينه
    در نوشابه تا شد و شاتالاپ رفت توي ليوان و نصف نوشابه ريخت روي پيراهن و شلوارش آقا من رو مي گي از خنده داشتم مي مردم حالا رفيق ما عصباني هي مي گفت كوفت مرگ من هم بيشتر مي خنديم
    ميز بغل هم كه يه دختر پسر نشسته بودن دختره مي خواست جلوي خودش رو بگيره ولي نمي تونست و اين جوري شده بود
    خلاصه جاتون خالي من تا آخر شب مي خنديدم و اون بنده خدام همش مي گفت كوفت مرگ و ....
    اگه من جاي اون رفيقت بودم بجاي گفتن كوفت مرگ يه حال اساسي بهت ميدادم
    ممنون رفيق بابت سوتي

  10. #1220
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    فولادشهر
    پست ها
    2,228

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط WooKMaN
    بروبچ من الان متوجه شدم نظرسنجي تاپيك رو بستن !!!!!
    چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    يكي بايد جوابگو باشه
    با سلام
    ماشاالله داداش تازه دیدی؟؟؟؟
    واقعا خسته نباشی
    اینم سوتی آقا رامبد
    میگما من یه نظری دارم
    در مورد اینکه اسم تاپیکو تغیر بدیم
    از بزرگترین سوتی به سوتی ها
    چون مگه ادم چند تا سوتی بزرگ داره
    بهتره بذاریم تاپیکه سوتی ها
    یا اگر شما نظر بهتری دارین بگین

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •