تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 122 از 934 اولاول ... 2272112118119120121122123124125126132172222622 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,211 به 1,220 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #1211
    آخر فروم باز obituary's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,199

    پيش فرض

    بيا كه در غم عشقت مشوشم بي تو
    بيا ببين كه در اين غم چه ناخوشم بي تو

    شب از فراق تو مي نالم اي پري رخسار
    چو روز گردد، گوئي در آتشم بي تو

    دمي تو شربت وصلم نداده اي جانا
    هميشه زهر فراقت همي چشم بي تو

    اگر تو با من مسكين چنين كني جانا
    دوپايم از دو جهان نيز در كشم بي تو

    پيام دادم و گفتم بيا خوشم بيدار
    جواب دادي و گفتي كه من خوشم بي تو

  2. #1212
    آخر فروم باز obituary's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,199

    پيش فرض

    وقتی درها بستس، همه چیز بی صداس


    وقتی که خنجر باد رو گلوی لاله هاس


    یاد من باش،


    یاد بی تابی من باش


    یاد لحظه های تنهایی من باش


    یاد من باش، یاد من باش


    وقتی دیدی همراه صدای خسته باد


    صدای آوازهای مرد غمگینی می آد


    یاد من باش،


    یاد بی تابی من باش


    یاد لحظه های تنهایی من باش


    یاد من باش، یاد من باش


    وقتی خسته میشی از، طپش ثانیه ها


    وقتی که دلت گرفت از همه آیینه ها


    وقتی که دلت گرفت، خواستی گریه سر کنی


    اگه خواستی شباتو، با گریه هات سحر کنی


    گریه کن به یاد من، به یاد گذشته ها


    به یاد روزهایی که می گذشت میون ما


    یاد من باش،


    یاد بی تابی من باش


    یاد لحظه های تنهایی من باش


    یاد من باش، یاد من باش


  3. #1213
    آخر فروم باز obituary's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,199

    پيش فرض

    چشمهایت،


    آن دو چشمان دلربایت


    اما امشب رنگی دگر داشتند،


    با من شوریده آهنگی دگر داشتند


    دل اگر تنها اسیر خاطرت بود


    مرا حرفی نبود آخر


    دل است این، دل


    که زیر پات می باشد.



    لبهایت،


    آن دو قند سرخ نشانت،


    با من امشب حرفی دگر داشتند


    من شیدا را به زیر سم اسبان سیاه شب


    دلم را آهنگی دگر داشتند.


    مرا حرفی نبود آخر


    دل است این، دل


    که زیر پات می باشد.



    دستانت،


    آن دو ساق بلورین مرمر نشانت،


    چه سردوچه بی روح بودند امشب


    مرا یاری نمی کرد آنچه با تو بود امشب


    راست است این که دل ار از خون نبود گــِــل بود


    دل خونین من خونین تر شد امشب،


    مرا حرفی نبود آخر


    دل است این، دل


    که زیر پات می باشد.



    مرا سـِـرّ درون می کاهد و عشق توام در ســَــر


    چه خونین و چه افسرده، تو را در ســَــر


    هوای عشق دیگری باشد


    مرا حرفی نبود آخر


    دل است این، دل


    که زیر پات می باشد.


  4. #1214
    آخر فروم باز obituary's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,199

    پيش فرض

    نمی دانی که من در هر ستاره



    که مه را تا سحر یار و ندیم است



    و یا در چـهـره سرخ شـقـایـق



    که خـود بازیـچه دست نسـیـم است



    نشانی از تو می بینم



    سراغی از تو می گیرم



    نمی دانی که در هر قطره اشک



    که روزی مظهر خشم تو بوده



    و یا در شــط خــونــیــن افــقــها



    که روزی منظرِ چشم تو بوده



    نشانی از تو می بینم



    سراغی از تو می گیرم



    در انــــــدوه غریــبـــان



    در آه بــی نسـیــبان



    در آن شبنم ، در آن گل



    در عشـق پاک بلبل



    در ایـــــام بـــهــاران



    در آبِ چشمه ساران



    در آن ســـرگـشـتـگـیـهـا



    در این گمگشتگیها



    نشانی از تو می بینم



    سراغی از تو می گیرم



    من اینک در رواق کهکشانها



    در آوای حزین کاروانها



    در آن رنگین کمان پیر و خسته



    در آن اشکی که بر مژگان نشسته



    در آن جامی که خالی مانده از می



    در آوایی که بر میخیزد از نی



    نشانی از تو می بینم



    سراغی از تو می گیرم



  5. #1215
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    قفل سلول دلم را وا کنید

    این دل مجنون من رسوا کنید

    تا که آزاد او شود از بند دل

    رحم بر این عاشق شیدا کنید

  6. #1216
    آخر فروم باز MILIN3M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    IN SHIT
    پست ها
    2,244

    پيش فرض

    از نوشته های خلیل جبران :
    من لبان خویش را با آتشی مقدس تطهیر کردم
    تا از عشق سخن بگویم
    اما وقتی دهان گشودم
    زبانم بند آمده بود.
    پیش از آن که عشق را بشناسم عادت داشتم نغمه های عاشقانه سر دهم
    اما شناختن را که آموختم
    کلمات در دهانم ماسید.
    و نوا های سینه ام در سکوتی ژرف فرو افتادند

  7. #1217
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    افسون هزار ساله ای دل

    چشمان به خون هاله ای دل

    رسوای زمانه از بر ِ عشق

    در کنج قفس تو لاله ای دل

  8. #1218
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    بهت نگفتم تا حالا
    اين که چقد دوست دارم

    اما حالا بهت مي گم
    بي تو دارم کم مي يارم

    بهت نگفتم تا حالا
    که بدجوري عاشقتم

    بهت نگفتم تا حالا
    اما حالا بهت مي گم

  9. #1219
    آخر فروم باز MILIN3M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    IN SHIT
    پست ها
    2,244

    پيش فرض

    در مشرق عشق دشت خورشید تویی
    در باغ نگاه یاس امید تویی
    در بین هزار پونه آنکس که مرا
    چون روح نسیم زود فهمید تویی

  10. #1220
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    به خاك پاي تو و به نور ديده ي حافظ سوگند
    كه بدون رخ تو از چراغ ديده نور و روشنائي نديدم...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •