تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 122 از 640 اولاول ... 2272112118119120121122123124125126132172222622 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,211 به 1,220 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #1211
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    دیگه تو برام یه خوابی، یه عکس ِ تویِ قابی
    یه شبح، یه سایه،یا یه تصویر ِ سرابی


    می خوام ببینمت، اما دیدنت هم یه خیاله
    من می خوامت، اما نیستی، بودن با تو محاله

    گریه اگه بزاره و تو رو یادم نیاره
    چه کنم، اما نمی شه بی تو موندنم محاله


    خداحافظ عزیزم بعد از تو سرد و خاموش
    می سوزم و می خونم یادم تو رو فراموش



    تکرار بوسه ی تو دیگه برام یه خوابه
    چی مونده از تو غیر از عکسی که توی قابه



    خداحافظ کبوتر، خداحافظ ستاره
    منتظرت می مونم تا برگردی دوباره

  2. #1212
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    بي وفا عشق من

    به خدا اشك من

    مي مونه رو گونه َم

    تا بيايي پيش من

    رفتي و بعدِ تو

    چه زجري كشيدم

    هنوز تار موت رو

    به یه دنيا نمي دم

    تو رو به خاطراتِمون

    تو منُ بي خبر نذار

    تو رو به اشكمون قسم

    منُ چشم به دَر نذار

    باشه مي رم از پيشت

    خداحافظ عشق من

    ببخش روي نامه هام

    باز چكيده اشك من

    دل، موندني نبود

    خداحافظ عشق من

    حالا كه نموندي

    بگو از من چي ديدي

    چه ساده نشستي

    چه ساده پريدي

    بغضمُ وقت جدايي

    هِي نگه داشتم به سختي

    حتي واسه دلخوشيم هم

    دست تكون ندادي، رفتي

    پس بذار روي ماهتُ

    دم آخر نگاه كنم

    سخته با خاطراتمون

    با دل خون وداع كنم

    وقت رفتنت نبود

    خداحافظ عشق ِ من

    دلت مي شكنه يه روز


    مي دوني قدر ِ اشكِ من

    سخته گفتنش ولي

    خداحافظ عشق من!

  3. #1213
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    ترانه های نامفهوم خیالات دور
    ذهن را از هستی بودن
    به فریاد شدن می رساند
    و تمام غزلواره های دل
    تلخکامی دنیا را می نگارد
    در تجسم رویای درون
    سکوت این همه تصویر
    تردید این همه چهره
    فرار این همه دل
    مرا بیش از بیش می ترساند
    و انتظار
    این انتظار کشنده
    وجودم را مالامال درد می کند
    صدای تپش قلبم آینه دلم را پر ترک کرده
    گویی نقش بند نگاه دل
    همان انتظار بی پایان شده
    هیچ نگفتم
    اما شاید سزاوار این نگاه های کور
    همه عمر انتظار
    همه عمر دلواپسی باشد
    نگاهم به نگاه جاده خیره مانده
    شاید فریادم را باد رسانده باشد
    و شاید صدایم را طنین این ساز شکسته
    که هنوز هم صدای بودن ندارد رسانده باشد
    و شاید دلتنگی ام
    خسته تر کرده باشد ترا
    فکر کردم
    با خود اندیشیدم این بار
    از پشت حصار کدامین نفس
    صدایم را خواهی شنید
    نفس هایم به شماره افتاده
    خسته شدم از این همه تکرار
    شاید در این گمگشتگی
    تو را بیابم
    و شاید همچنان بر نگاهم
    پریشانی باشد
    می دانی
    تمام بودن را جمع کرده تمامیم
    تمام
    تمام یعنی انتظار
    انتظار یعنی فریاد
    فریاد یعنی بیقراری
    بیقراری یعنی تو !
    ما کجاییم

  4. #1214
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    و اینک سکوت کرده
    چهره ای از یک روح بی تاب
    مرگی از تجسم یک تصویر ناب
    فریادی از درد ماندن
    و اینک همان تقدیر
    پرنده پر زد
    آسمان بارید
    خورشید گرم تر شد...
    تنش لرزید
    و دانست که در این سکوت
    که همچون سکوت کویر
    انتظار می طلبد
    درونش همه چیز را باخته
    چشم هایش رابست
    دلش لرزید
    یک انعکاس واقعی
    این بار نمی خواست
    چشم هایش ببینند
    همان بی قراری ها
    همان تردید ها
    اما محکم به استواری یک حقیقت
    و جلای رسیدن
    چشم هایش را گشود
    آسمان دلیل بی دلیل شد
    پرنده پرید
    اتاق ، صدای بی صدا
    همان سکوت !
    ((این روزها از من تا دل
    فاصله ای است تا مرز نشناختن
    این روزها دلم بر سکوت هم می خندد.................. ))

  5. #1215
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    گويند لحظه هاي عشق
    شعر هواي ماندن مي كند
    شعرهايم كهنه شد
    گويند دلت آرامست
    پس اين نبض كشنده چيست؟!
    شعرهايم كهنه شد
    گويند آدمي ترانه هاي جاودان است
    پس اين ترانه هاي خاموش چيست ؟
    شعرهايم كهنه شد
    گويند گذشته آسان رفت
    پس اين درد رهايي چيست ؟
    شعرهايم كهنه شد
    گويند آرامش دل مهر اوست
    پس مهربانيت كجا رفت
    شعرهايم كهنه شد
    گويند صداي ساز هميشه زيباست
    پس چرا صدايش درونم را شكست
    شعرهايم كهنه شد
    گويند زندگي هر لحظه زيباست
    پس زشتي اين دلها كجاست
    شعرهايم كهنه شد....

  6. #1216
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    آمد یک تکاپوی تازه را تجربه کند
    آمد شور بودن را حس کند
    آمد برای بودن فریاد کند
    .
    .
    .
    می دانست دیر آمده
    می دانست دیر آمدن رمق ادامه را
    از او گرفته
    می دانست رنج دوران بر سکوت چهره اش
    فریاد شده
    می دانست در این فصل جدید از بودن
    با این خستگی خواهد باخت
    او آمد برای بودن
    او گفت از ماندن
    درونش التماس می کرد
    وجودش ضعف و خستگی را هویدا کرده بود
    چهره اش را غبار زندگی کرد
    تا ندانند سکوت رنج هایش را
    خفقان امید بودنش را
    باز هم شب شد
    اما او گم بود در این ابهام
    .
    .
    و فصل جدید
    این گونه آغاز شد

  7. #1217
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    كدام عاشقانه را
    شب گريز از قفس
    از آن غزال تيز پا
    به گوش جان شنيده ای

    كدام شاعرانه را
    فراتر از لب هوس
    ميان آن همه ريا
    به چشم يار ديده ای

    كه عاشقانه بيقرار
    گهی تبسمی نمور
    به ياد آن سپيده دم
    به بغض شب كشيده ای

    و اين چنين به انتظار
    بدور از آن همه غرور
    اگرچه سخت بيش و كم
    از آشيان بريده ای...


  8. #1218
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    نمي دونم تو رو نفرين كنم يا این دلم
    نمي دونم تو حل مشكلي يا مشكلم

    با تو عاشقانه بودم پس چرا
    حسرت يه روز عشق مونده تو دلم

    با تو شبنامه بودم نه يك غزل
    با تو رودخونه بودم نه يك قنات

    يه روزي من و تو بوديم و حالا
    من و تنهايي و يك عمر خاطرات

    تو رفتي و سهم ما سفر شد
    دل آروم ما دربدر شد

    ندونستم چرا مرغ عشقم
    توي عاشقي بي بال و پر شد

    تو رفتي و سهم ما سفر شد
    دل آروم ما دربدر شد

    ندونستم چرا مرغ عشقم
    توي عاشقي بي بال و پر شد

    توي اين غربت پر هول و هراس
    دارم عين ماهيا جون مي كنم

    خسته ام از تظاهر به سادگي
    جاي دندون هزار گرگ رو تنم

    نه كسي مي دونه كه من چي مي خوام
    نه خودم دونستم عيب كار كجاست

    تا به هر كي مي گي عاشقي چيه،
    مي گه بگذر عاشقي تو قصه هاست

    تو رفتي و سهم ما سفر شد
    دل آروم ما دربدر شد

    ندونستم چرا مرغ عشقم
    توي عاشقي بي بال و پر شد

    تو رفتي و سهم ما سفر شد
    دل آروم ما دربدر شد

    ندونستم چرا مرغ عشقم
    توي عاشقي بي بال و پر شد

    نمي دونم............

  9. #1219
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    غم آوارگی و در بدری...
    غم تنهایی و خونین جگری.

    آه قاصدک همه مرا از خویش می رانند٫
    همه دیوانه ترین می خوانند.

    دار و ندار من غم است٫
    مهد گهواره من ماتم است٫

    آه قاصدک غم دارم٫
    غم به اندازه سنگینی عالم دارم...

  10. #1220
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    كاش ميشد هيچ کس تنها نبود
    کاش ميشد ديدنت رويا نبود
    گفته بودي با تو مي مانم وليرفتي و گفتي که اينجا جا نبود
    ساليان سال تنها مانده امشايد اين رفتن سزاي من نبود
    من دعا کردم براي بازگشتدست هاي تو ولي بالا نبود
    باز هم گفتي که فردا ميرسيکاش روز ديدنت فردا نبود

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •