تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 122 از 638 اولاول ... 2272112118119120121122123124125126132172222622 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,211 به 1,220 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #1211
    حـــــرفـه ای wordist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    ‡‡‡ Icy Heart ‡‡‡
    پست ها
    7,604

    پيش فرض

    گوشه ی روسری ات را
    گره زده ای
    گرد گردنت؟

    یقین دارم
    دست باد به گیسویت نرسیده
    که چنین پریشان می وزد
    زيبا بود

    مرسي

  2. #1212
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    گاهي اوقات
    به سادگي بادي كه مي وزد بي بهانه
    و مي پراكند تجمع بيجان برگها را
    چشمانم طور ديگري مي بينند
    و من ناگهان غرق تو مي شوم
    همه چيز رويايي
    همه چيز رنگ حيرت مي گيرد
    مثل لحظه ي تولد يك ستاره است:
    دورتر از آن است كه باورش كني
    اما هميشه مي دانستي
    كه به اندازه وجود تمام آن كورسو هاي ضعيف
    آن عظمت حيرت انگيز هم
    حقيقت دارد!

  3. این کاربر از Ar@m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #1213
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    پست ها
    118

    پيش فرض

    عاشقم من عاشق ترینم
    آرزومندم دل بسته ترینم
    تا به مهرت آرام گیرم
    یا به غمت بی جان گردم

  5. #1214
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    در شب آرزوها
    سكوت مي كنم
    مي دانم تمام آرزوهاي مرا
    تو آرزو كرده اي!

  6. این کاربر از Ar@m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #1215
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض

    خواهش می شه

    _______________


    تندیس بلوری که از تو
    در ذهن خود ساخته بودم
    شکست و فرو ریخت
    تلاش می کنم دوباره بسازمش
    نه آن طور که می خواهم
    همان طور که هستی!

  8. #1216
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض

    شب که می شود
    چقدر دیر
    در تنهایی
    خود را پیدا می کنیم
    و چقدر زود
    فردا می شود
    و دوباره
    خود را گم می کنیم
    در هیاهوی نگاه ها، نفس ها
    و آن هنگام
    شب که می شود
    در تنهایی
    چقدر دیر
    خود را پیدا می کنیم!


    سحر قره داغی

  9. این کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #1217
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    پشت خم كوچه
    سايه اي ايستاده است
    باد كه مي وزد
    با هياهوي برگهاو شاخه ها
    سايه مي لرزد
    كنده مي شود از زمين خاكي كوچه
    مي گذرد از كنار جوي كوچكي كه شادمانه
    در كنار هر خانه اي تقسيم شده است
    و كودكاني كه در كنار آخرين اشعه هاي غروب
    معصومانه گرد هم جمع شده اند
    سايه كنده مي شود
    همراه غوغاي باد و برگها
    هنوز هم گاهي بهانه اي براي حيرت كردن هست:
    سايه اي را ديدم امروز
    كه لبخند زنان
    برفراز خوشبختي كوچه
    پرواز مي كرد!
    Last edited by Ar@m; 12-07-2008 at 13:17.

  11. #1218
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    نگاه چلچله را هیچکس نمی فهمد
    سکوتِ پُر گِله را هیچکس نمی فهمد

    سَماع و چرخ ِ تو بالایِ دار پُر معناست
    شراب و سلسله را هیچکس نمی فهمد

    کویر ِ فاصله بین خدا و دل جاریست
    خدا و ... فاصله را هیچکس نمی فهمد

    چقدر قافله ی عشق بی صدا مانده است
    عبور ِ قافله را هیچکس نمی فهمد

    به هفت شهر ِ جنون هیچ کس نخواهد رفت
    که هفت مرحله را هیچکس نمی فهمد

    نه ... دست های دعا را دلی نمی گیرد
    نماز ِ نافله را هیچکس نمی فهمد

    و عشق مساله مبهمی است اینجا، وای...
    که حل ِ مساله را هیچکس نمی فهمد

    شروع زلزله ام، اتفاق می افتم
    شروع زلزله را هیچکس نمی فهمد


    (ناصرندیمی)

  12. #1219
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    بخار می شود

    خاطره

    ابر می شویم

    من و تو

    تو می شوی باران

    من می مانم .

    تا دوباره بیایی

    دستانم را می گذارم در باد

    وچشمهایم را

    می سپارم به آسمان .

  13. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #1220
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    گفت برمی‌گردم،
    و رفت،
    و همه‌ی پُل‌های پشتِ‌سرش را ويران کرد.


    همه می‌دانستند ديگر باز نمی‌گردد،
    اما بازگشت
    بی‌هيچ پُلی در راه،
    او مسيرِ مخفیِ بادها را می‌دانست.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •