رشتیه میره نجاری میگه: قربون یک کمد بساز اصغرآقا توش نباشه!!
رشتیه میره نجاری میگه: قربون یک کمد بساز اصغرآقا توش نباشه!!
روی يه تركه سمباده ميكشن ميبينن زيرش لره!!
فرمانده به رشتيه ميگه: اين چيه دستته؟ ميگه: ناموسمه قربان. فرمانده ميگه: نه احمق! اين تفنگته. به كسي نديش ها
لره با شوق و ذوق به دوستش میگه:آخیش عاقبت بعد از ۲سال پازلمو تموم کردم .دوستش میگه :به نظرت زیاد وقت نذاشتی ؟ لره میگه نه بابا رو جعبه ش نوشته بود ۲تا ۳ سال
تركه دستش ميشكنه
ميره دكتر
دكتر ميگه 20000 ميگيرم گچ بگيرم
تركه ميگه 50000 بگير گل بگير!!!
ترکه میره حج وقتی میخاد سنگ حجر الاسود ببوسه سرش اون جا گیر میکنه میگه خداجون غلط کردم منو نخور
عزیزم دیشب وقتی رو من خوابیدی بهترین شب زندگیم بود چقدر تو داغ و گرم بودی داشتم آتیش می گرفتم چه پوست نرم و لطیفی داشتی ولی خودمونیم چه عرقی ازم در آوردی خلاصه هی تو می چر خی رو من هی من می چرخم رو تو دوست دارم ای پتوی گلبافت ..همیشه با پتوی گلبافت...
قزوینیه دنبال توپ میدویده...میگن برای چی میدوی؟میگه:(به دنبال هرتوپ ,کودکی خواهد آمد...)
ترکه سنگ مینداخته تو صندوق صدقات، ازش میپرسن: بابا میخوام این چه کاریه میکنی؟! میگه: به انتفاضه کمک کنم
تركه از ساختمون ده طبقه ميفته پايين، همه جمع ميشن دورش، ازش ميپرسن: آقا چي شده؟ ميگه: والله منم تازه رسيدم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)