تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 121 از 127 اولاول ... 2171111117118119120121122123124125 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,201 به 1,210 از 1265

نام تاپيک: تکامل (فرگشت)

  1. #1201
    آخر فروم باز shaahani's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,771

    پيش فرض

    پرفسور ریچارد داوکینز در کتاب توهم خدا میگه
    هوش محصول و فرزند فرگشت است و در میانه روند فرگشت بوجود آمده است و قبل از آن وجود نداشته است
    و به این دلیل که فرزند نمیتواند پدر خود را بیافریند ، فرایند هوشمند و هوش نمیتواند در خلق و بوجود آوردن جهان ، زمین و یا خود فرگشت نقش داشته باشد.

    از این گذشته اگر اطلاعات و سواد لازم در مورد فرگشت داشته باشیم که موضوع بسیار گسترده و پیچیده ای است و احتیاج به سواد بسیار زیادی داره
    متوجه خواهیم شد که فرگشت یک فرایند کاملا کور و بی هدف است و زیبایی علم به همینه که ما متوجه شدیم چطور از فرایند کور و بی هدف ، یک شبه نظم و موجودات نسبتا منظم بوجود میاد.
    به این دلیل که فرگشت با هیچ کدوم از الگو های زندگی اطراف ما همخوانی ندارد و شباهتی بین آن و زندگی روزمره ما نیست ، درک آن بسیار بسیار دشوار است
    و جالبتر اینکه همه با اندک اطلاعات تصور میکند که فرگشت را فهمیده اند !


    درمورد قوانین فیزیک و ارتباط اون با نظم ، مشکل از اینجاست که ما همیشه از بالا به پایین فرایند ها را در زندگی دنبال میکنیم و به همین دلیل است که دنبال دلیل میگردیم.
    ما چون همیشه در زندگی دیده ایم یک کفش را یک کفش ساز میسازد ؛ این الگو فکری را در علم دخالت میدهیم و باعث به اشتباه افتادن ما میشه
    ماه همیشه دنبال کفش ساز هستیم و هرگز نمیتوانیم از کفش رو بدون کفش ساز تصور کنیم.

    قوانین فیزیک یکسری رابطه هستند ؛ دانشمندان با مشاهده طبیعت ، توانسته اند اتفاقاتی که بطور دائم و پیوسته در یک محیط رخ میده را فرمول بندی کنند .
    این هیچ نشانی از نظم ندارد ، در یک محیط بسته همواره یک اتفاق تکرار و تکرار می شود و ما به آن قوانین فیزیک میگویم.
    پروفسور علی نیری استاد فیزیک بنیادی دانشگاه MIT آمریکا در این باره می گوید :
    اینکه همواره در اثر یک عمل یک اتفاق رخ می دهد و ما توانسته ایم قوانین فیزیک را به نگارش در بیاوریم؛ به این علت است که ما در یک جهان کاملا بسته بدون دخالت هیچ نیروی ماورایی و خدایی زندگی میکنیم .
    اگر از خارج از این محیط انرژی به جهان ما وارد میگشت و یا خدا هرگونه دخالتی در این جهان میکرد ؛ دیگر اتفاقات ثابت نبودند و هرگز قوانینی نگارش نمی شد.
    به عنوان مثال بعد از سقوط یک فرد از ارتفاع ؛ اگر خدا دوست داشت یک شخص را با سرعت کمتری به زمین میرساند و دیگری را با سرعت بسیار بالا به زمین میکوبید و رفتار سلیقه انجام می پذیرفت ؛ و یا با دعا نیروهای ماورایی میتوانستند در فرایند های اینچنینی دخالت کنند ؛ ما هرگز نمیتوانستیم قانون گرانش و جاذبه را به رشته تحریر در بیاوریم زیرا هیچگاه اتفاق ثابت و غیرقابل تغییری در این جهان رخ نمیداد.

    پروفسور برجسته فیزیک لارنس کراواس در کتاب جهانی از هیچ می نویسد :
    قوانین فیزیک به معنای نظم نیستند به عنوان مثال قانون دوم ترمودینامیک بی نظمی در جهان را فرمول بندی میکند و میگوید در یک محیط بسته که هیچ انرژی از خارج به آن وارد نشود همواره به سمت بی نظمی بیشتر پیش می رود و آنتروپی در آن رو به افزایش است.
    برای همین است که ما برای حفظ نظم ساختمان های خود ؛ بدن موجودات ؛ و تمامی محیط پیرامون خود ناچار به صرف انرژی هستیم و باز با این وجود در نهایت بی نظمی در آنها غلبه کرده و آنها را از بین می برد.

  2. 3 کاربر از shaahani بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #1202
    Banned
    تاريخ عضويت
    Oct 2016
    پست ها
    191

    پيش فرض

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    اگر خدا دوست داشت یک شخص را با سرعت کمتری به زمین میرساند و دیگری را با سرعت بسیار بالا به زمین میکوبید و رفتار سلیقه انجام می پذیرفت ؛
    سطحی فکر کردن تا کجا میتونه پیش بره! اگه انسانی برای خدا انقدر ارزش داشته باشه هرگز از ارتفاع پرتاب نمیشه که بخواد با سرعت کمتری به زمین برخورد کنه.
    لطفا قبل از زدن این حرفهای مسخره کمی فکر کنید. مگه تو عالم مطلق جهانی که حتی در مورد خدا با این اعتماد به نفس نظر میدی. مغز تو با این منطق توانایی درک این مسائل رو نداره.

    متوجه خواهیم شد که فرگشت یک فرایند کاملا کور و بی هدف است و زیبایی علم به همینه که ما متوجه شدیم چطور از فرایند کور و بی هدف ، یک شبه نظم و موجودات نسبتا منظم بوجود میاد.
    طبق کدوم قانونی فهمیدی فرگشت کور و بی هدفه؟ از چیز بی نظم و بی هدف نظم به وجود میاد؟

    به این دلیل که فرگشت با هیچ کدوم از الگو های زندگی اطراف ما همخوانی ندارد و شباهتی بین آن و زندگی روزمره ما نیست ، درک آن بسیار بسیار دشوار است
    و جالبتر اینکه همه با اندک اطلاعات تصور میکند که فرگشت را فهمیده اند !
    دشوار! کاشف این نظریه دانشمند قرن نوزدهمی بوده! الان داریم میریم تو قرن 22 ... پس چندان هم جو گیر نشو.

    درمورد قوانین فیزیک و ارتباط اون با نظم ، مشکل از اینجاست که ما همیشه از بالا به پایین فرایند ها را در زندگی دنبال میکنیم و به همین دلیل است که دنبال دلیل میگردیم.
    ما چون همیشه در زندگی دیده ایم یک کفش را یک کفش ساز میسازد ؛ این الگو فکری را در علم دخالت میدهیم و باعث به اشتباه افتادن ما میشه
    ما همیشه با دیدن کفش دنبال کفش ساز میگردیم چون قانون دنیا همینه! بدون کفاش کفشی وجود نخواهد داشت مگر اینکه بخواهی بگی میشه کفش رو از هیچ ظاهر کرد.

    ماه همیشه دنبال کفش ساز هستیم و هرگز نمیتوانیم از کفش رو بدون کفش ساز تصور کنیم.
    دقیقا همینه چون موجودی هوشمندیم هرگز نمیتونیم تصور کنیم بدون وجود کفش ساز کفشی از هیچ پدید بیاد.

    اینکه همواره در اثر یک عمل یک اتفاق رخ می دهد و ما توانسته ایم قوانین فیزیک را به نگارش در بیاوریم؛ به این علت است که ما در یک جهان کاملا بسته بدون دخالت هیچ نیروی ماورایی و خدایی زندگی میکنیم .


    اگر از خارج از این محیط انرژی به جهان ما وارد میگشت و یا خدا هرگونه دخالتی در این جهان میکرد ؛ دیگر اتفاقات ثابت نبودند و هرگز قوانینی نگارش نمی شد.
    دخالت چی؟ این جملات آبکی چیه؟ ............ به جای این بازی با کلمات بگو همین کره زمین با این نظم، شگفتی و نور پردازی که داره از کجا اومده؟ از هیچ؟

    به عنوان مثال قانون دوم ترمودینامیک بی نظمی در جهان را فرمول بندی میکند و میگوید در یک محیط بسته که هیچ انرژی از خارج به آن وارد نشود همواره به سمت بی نظمی بیشتر پیش می رود و آنتروپی در آن رو به افزایش است.
    دقیقا همینه تا زمانی که انرژی برای ایجاد نظم وارد نشه هیچ نظمی وجود نخواهد داشت اما می بینیم که نظم همه جا هست و این یعنی اینکه نظم خلق شده.
    وگرنه به قول همون قانون در یه محیط بسته اگه انرژی وارد نشه نظمی شکل نمیگیره و همه چیز به سمت بی نظمی میره.

    برای همین است که ما برای حفظ نظم ساختمان های خود ؛ بدن موجودات ؛ و تمامی محیط پیرامون خود ناچار به صرف انرژی هستیم و باز با این وجود در نهایت بی نظمی در آنها غلبه کرده و آنها را از بین می برد.
    دقیقا همینه حالا فکر کن موجودی به هوشمند انسان که نمیتونه بدون صرف انرژی به ساختمون رو منظم کنه چطور کره زمین با این وزن و حجم میلیاردها سال هست که متلاشی نشده؟ چرا کره زمین به خاطر وزن وحشتناکی که داره به دونیم تقسیم نمیشه و متلاشی نمیشه؟ جوابش مشخصه چون خالقی فرا هوشمند زمین رو تو محیطی خلق کرده که وزن و حجم درش بی معناست (اگه به انسانهای گذشته میگفتی زمین با این وسعت هیچ وزنی در فضا نداره براشون تخیلی و غیر قابل باور نبود این موضوع؟)

  4. #1203
    آخر فروم باز shaahani's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,771

    پيش فرض

    متاسفانه شما بجای اینکه مجموعه ای از پرسش ها باشین ، مجموعه ای از پاسخ ها هستین
    به همین دلیل من خیلی موضوغی برای صحبت پیدا نمیکنم در گفته های شما

    فرگشت یک فرایند محیطی هست به همین دلیل گفته میشه کور هست ؛ مثل فرسایش خاک ... در این مورد میشه کتاب ساعت ساز نابینا رو مطالعه کنین که در اون توضیح میده چرا فرگشت کور و بی هدف است و اصلا چی هست.

    اما اینکه میگین نظم همه جا هست بنظر نمیتونه درست باشه ، ما در یک جهان کاملا بی نظم و به هم ریخته زندگی میکنیم و هر روز این آشفتگی ها بیشتر و بیشتر میشه.
    به همین دلیل گفتم شبه نظم ؛ چون به عنوان مثال موجودات زنده براثر دریافت انرژی از خورشید توانسته اند کمی نظم پیدا کنند اما این مقدار اندک نظم که بسیار شکننده است با یک بی نظمی بسیار عظیم در خورشید همراه است و به همین دلیل نیز خورشید متلاشی خواهد شد و کره زمین را نابود می کند.
    و درواقع این موضوع کمی احمقانه و خود بزرگ بینی خواهد بود که تصور کنم نظمی وجود دارد برای انسان ، به این دلیل که کهکشان های بسیار زیادی وجود دارد ؛ انسان و کره زمین یک عضو بسیار بسیار کوچک در این بزرگی کیهان است که در بزرگی آن گم شده است .
    این دقیقا مانند این می ماند که من به عنوان یک سازنده ساختمان ؛ میلیون و میلیاردها برج و آسمان خراش بسازم و سپس تنها در یکی از آنها یک منزل بسیار کوچک برای زندگی بسازم و مابقی را بدون استفاده فقط ساخته باشم . در واقع یک نوع حماقت و حروم کردن وحشتناک منابع در چنین ساخت و سازی انجام پذیرفته که هیچ عقل سلیمی نمیتواند بپذیرد.



    نظم:
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    نظم به مجموعه اي گفته ميشود كه :
    1.داراي هدف مشخص باشد .
    2.هيچ عضو مخرب و يا بي فايده اي در مجموعه نباشد.
    ابتدا ما بايد نظم را تعريف كنيم و سپس به استدلال براي آن بپردازيم اين جمله درست بنظر نميرسد :
    (- کاملا امکان دارد که پدیده منظم حاصل تصادف و اتفاق باشد.)
    مگر اينكه ما چيزي شبيه نظم را با خود نظم اشتباه بگيريم و يا يكي بدانيم كه در آن صورت ميتوان گفت جمله بالا درست بنظر ميرسد.
    خود حادثه و اتفاق در مفهوم خود بي نظمي را به همراه دارند و بخصوص اگر تعداد زيادي تصادف را كنار هم بگذاريم ديگر نميتوان شاهد مجموعه منظمي بود كه به هيچ عنوان عضو اضافه يا مخربي ندارد.
    در مقياس زيستي در كره خاكي نظم ميتواند به اين معني باشد كه بنا بر هدفمند بودن اين مجموعه نبايد شاهد منقرض شدن حتي يك گونه از موجودات بود و همچنين در بدن هيچ موجودي نبايد عضو اضافه اي وجود داشته باشد و اينكه موجودات ، يك وعده غذايي موجودات ديگر هستند خود كمال بي نظمي را به نمايش ميكشد . هدف موجودي (يك عضو مجموعه زيستي) مخالف هدف موجود ديگر (عضو ديگر آن مجموعه) .
    در يك ساعت كه سازنده دارد شما نميتوانيد دو عضو را بيابيد كه مخالف هدف يكديگر عمل كنند و همچنين عضو اضافه يا مضرري وجود ندارد .
    انسان به اين دليل كه ابزار ساز است، ذهن او زنداني محيطش بوده و نتوانسته تكامل را درك كند.
    فرگشت بر خلاف يكي از قديمي ترين ايده هاي ماست:
    اين ايده كه براي ايجاد يك چيز ساده يك چيز باهوش عظيم لازم است، من اين نظريه رو به زوال را نظريه آفرينش مي نامم. شما هرگز نميبينيد يك نيزه ، نيزه ساز بسازد، يك نعل اسب ،نعلبند بسازد هرگز نميبينيد يك كوزه ، كوزه گر بسازد آنچه كه كمك داروين به انديشه بشري را چنين انقلابي ساخته و چنين توان آگاهي افزايي به او داده ، اين است كه امكان فرايندي را كشف كرد كه چنين خلاف عادت مي نمود.
    به همين دليل هم ساعت ساز نابينا را داوكينز نوشت.
    اما فكر ميكنيد ساعت منظم است ؟ خير به اين دليل كه جهان بر پايه بي نظمي است حتي يك ساعت كه سازنده دارد نميتواند تابع نظم طراح خود باشد ...

    در پاسخ به برهان نظم و "خدای ساعت ساز" توسط ویلیام پیلی:
    ما هیچ ساعتی نداریم که خطا نداشته باشد. همه ی ساعت ها دارای درصد اندکی از خطا هستند و مشکل از قانون انتروپی و میل طبیعت به بی نظمی می آید. در یک نگاه حتی یک ساعت که ما می دانیم سازنده دارد در بازه زمانی بلند مجموعه منظم حساب نمی شود. وقتی ما حتی یک مجموعه منظم نمی توانیم داشته باشیم که مثال بزنیم, کلا نمی توانیم چیزی بنام برهان نظم را بیان کنیم.
    (قانون انتروپی= قانون دوم ترموديناميك : در يك سيستم بسته انتروپي يا بي نظمي همواره رو به افزايش است)
    ===
    یکی از ایرادهایی که به برهان نظم وارد است، این است که برهان یاد شده بر تمثیلی سست و ضعیف استوار است.

    این برهان فرض را بر این می گذارد که میان اشیای طبیعی و اشیای مصنوع شباهت حائز اهمیت و معنا داری است. ولی باز با استفاده از مثال (چشم و ساعت) باید گفت، مشخص نیست که چشم آدمی از هر وجه شبیه ساعت باشد. استدلال های تمثیلی بر این فرض استوارند که میان طرفین تمثیل شباهت چشمگیری هست. اگر این شباهت کمرنگ یا ضعیف باشد، نتایجی هم که بر بنیاد این مقایسه گرفته می شود به همان نسبت سست و ضعیف خواهد بود.

    ضمنا برهان نظم در اثبات توحید کاملا ناکام می ماند. حتی اگر بپذیرید که جهان و هر چه در آن است به روشنی گواهی می دهد که حاصل طرح و تدبیری است، دلیل متقنی ندارید که اعتقاد آورید اینها را جملگی خدایی واحد به وجود آورده است.

    برهان نظم لزوما موید این رای نیست که طراح جهان قادر مطلق است.

    می توان به طرزی موجه دلیل آورد که در جهان شماری "خطا در طراحی" وجود دارد. به طور مثال چشم آدمی به نزدیک بینی، و به آب مروارید در پیری گرایش دارد _ که به سختی می شود باور کرد آفریده صانعی قادر مطلق باشد که می خواهد بهترین جهان ممکن را خلق کند.

    این مشاهدات چه بسا شماری از افراد را به جانب این تصور رهنمون کند که طراح عالم هستی قادر مطلق نیست؛ سهل است، خدایی است، یا خدایانی هستند، نسبتا ناتوان، یا شاید خدایی است جوان که توانایی های خود را محک میزند. شاید طراح و مدبر عالم هستی اندکی بعد از آفرینش جهان مرده است و این امکان را فراهم آورده که عالم هستی از عیار هماهنگی خود بکاهد.

    - نایجل واربرتون - از کتاب "الفباي فلسفه"

  5. این کاربر از shaahani بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #1204
    آخر فروم باز shaahani's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,771

    پيش فرض

    عقل ما ناقص است زيرا از روي دانش نسبي تصميم گيري ميكند.
    همان طور كه علم امروز علم قديم را رد ميكند، علم آينده نيز علم امروز را رد خواهد كرد.
    ==
    مسلما شما فكر نميكنيد كه فرايند انباشت علم در زمانه ي ما متوقف شود. هنگامي كه 2000 سال از زمانه ي ما هم بگذرد، هركسي كه چند كتاب خوانده باشد ميتواند درس هايي به ارسطوهاي امروزي، مثل فرانسيس كريك يا استيون هاوكينگ، بياموزد.
    پس آيا بايد نتيجه بگيريم كه ديدگاه هاي ما در مورد جهان نيز روزي غلط از آب در خواهند آمد؟
    بگذاريد جزئي تر به اين مسئله نگاه كنيم! بله، بسياري چيزها هستند كه نميدانيم. اما مطمئناً باورمان به اينكه زمين گرد است و صاف نيست، و اينكه به دور خورشيد مي گردد، هرگز تغيير نخواهد كرد.
    همين براي رد كساني كافيست كه با اتكا به اندك آموخته فلسفي شان، امكان كسب حقيقت عيني را منكر ميشوند.
    كساني كه به اصطلاحا نسبي انگار خوانده ميشوند و دليلي براي ترجيح جهان بيني علمي بر اسطوره هاي قبيله اي نمي يابند.
    باور ما به اينكه ما با شامپانزه ها نياي مشتركي داريم، و با ديگر ميمون ها نياي مشترك دورتري داريم، هرگز با گذر زمان خدشه دار نخواهد شد، هرچند ممكن است جزئياتي كه در مورد تعيين تاريخ اين اشتراكات داريم تغيير كنند.

    كار علم يافتن حقيقت نهايي است و هر روز ممكن است در زمينه اي به اين حقيقت دست يابد

  7. #1205
    آخر فروم باز danielo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    1,021

    پيش فرض

    عقل ما ناقص است زيرا از روي دانش نسبي تصميم گيري ميكند.
    همان طور كه علم امروز علم قديم را رد ميكند، علم آينده نيز علم امروز را رد خواهد كرد.
    ==
    مسلما شما فكر نميكنيد كه فرايند انباشت علم در زمانه ي ما متوقف شود. هنگامي كه 2000 سال از زمانه ي ما هم بگذرد، هركسي كه چند كتاب خوانده باشد ميتواند درس هايي به ارسطوهاي امروزي، مثل فرانسيس كريك يا استيون هاوكينگ، بياموزد.
    پس آيا بايد نتيجه بگيريم كه ديدگاه هاي ما در مورد جهان نيز روزي غلط از آب در خواهند آمد؟
    بگذاريد جزئي تر به اين مسئله نگاه كنيم! بله، بسياري چيزها هستند كه نميدانيم. اما مطمئناً باورمان به اينكه زمين گرد است و صاف نيست، و اينكه به دور خورشيد مي گردد، هرگز تغيير نخواهد كرد.
    همين براي رد كساني كافيست كه با اتكا به اندك آموخته فلسفي شان، امكان كسب حقيقت عيني را منكر ميشوند.
    كساني كه به اصطلاحا نسبي انگار خوانده ميشوند و دليلي براي ترجيح جهان بيني علمي بر اسطوره هاي قبيله اي نمي يابند.
    باور ما به اينكه ما با شامپانزه ها نياي مشتركي داريم، و با ديگر ميمون ها نياي مشترك دورتري داريم، هرگز با گذر زمان خدشه دار نخواهد شد، هرچند ممكن است جزئياتي كه در مورد تعيين تاريخ اين اشتراكات داريم تغيير كنند.

    كار علم يافتن حقيقت نهايي است و هر روز ممكن است در زمينه اي به اين حقيقت دست يابد
    بله روزی خواهد رسید که حقیقت مشخص میشود و میفهمیم که ادم و حوا از اسمون افتادن پایین بخاطر خوردن سیب ممنوعه . و از جنس خاکیم

  8. این کاربر از danielo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #1206
    داره خودمونی میشه ❤❤❤'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2017
    پست ها
    150

    پيش فرض

    قبلا توضیح داده شده این تاپیک جایی برای به چالش کشیدن اعتقادات نیست، اینجا فقط از نظر علمی نظریه فرگشت بررسی میشه نه از نظر اعتقادی در صورتی که سوال زیست شناسی از نظریه فرگشت دارین من مشتاقم تو بحث با شما شرکت کنم



    قبل از شرکت در بحث لطفا در آزمون زیر شرکت کنید برای جلوگیری از اتلاف وقت و بحث بیهوده لطفا فقط در صورت نزدیک بودن عدد به 100 و بالاتر در بحث شرکت کنید:

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    این تست raven رو من انجام دادم 106 شدم.دختر خالم 12 سالشه 122 شد. داییم 30 سالشه پزشک 131 شد..داییم 58 تا درست زد فقط 2 تا غلط.

    خلاصه خیلی خوب بود..همه خانواده تست زدیم و از هوشمون با خبر شدیم..من هوشم متوسط نزدیک به باهوشم..دختر خالم برهوش..داییم نابغه..داییم خوب معلوم بود چون پزشک بود مطمئن بودم بالای 110 میزنه ولی باورم نمیشد 131 زد.

    دختر خالمم میدونستم چون خیلی درسش خوبه و انواع اقسام کلاسهای ورزشی و کلاس پیانو اونم مطمئن بودم بالای 110 میزنه...122 زد

    ولی نمیدونستم خودم اینقدر احمقم که زیر باهوشم به باهوش نرسیدم...

    حداقل خوب شد فهمیدم خودم باهوش نیستم..متوسط رو به بالام..106..نزدیک باهوشم

  10. این کاربر از ❤❤❤ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #1207
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض


    درکل من تا زمانی که عمق فکری 90 درصد یا حتی بیشتر آدمهای اطرافم رو در حد گوسفند هم نمیدونم فعلا همه رو با همین چشم می بینمم مگر اینکه خلافش ثابت بشه. خیلی کم پیش اومده تو زندگی انسان هایی ببینم که از گوسفند کمتر نباشن. (گوسفند حداقل یه سری ویژگی های زشت انسانی رو نداره)

    IQ های بالای 100 نشان دهنده تکامل بیشتر مغز و قدرت تعقل هست. پذیرش تفاوت در طرز فکر انسان های دیگر حاصل همین نوع تکامله

  12. این کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #1208
    کاربر فعال ریاضیات javad2015's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    تو شهرمون
    پست ها
    2,241

    پيش فرض

    تکامل هنوز هم که نوزه داره زور میزنه تا خودشه اثبات کنه....در مقابل صد ها دلیل که در ردش وجود داره چند تا شبهه کاری از پیش نمیبره.....
    خیلیم به هوشتون ننازین من قبلا تو مدرسه همه رو زده بودم ولی این جا یکیش اشتباه شد.....رد فرگشت نیزا ب هوش انچنانی هم نداره.

  14. #1209
    آخر فروم باز shaahani's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,771

    پيش فرض

    تکامل هنوز هم که نوزه داره زور میزنه تا خودشه اثبات کنه....در مقابل صد ها دلیل که در ردش وجود داره چند تا شبهه کاری از پیش نمیبره.....
    خیلیم به هوشتون ننازین من قبلا تو مدرسه همه رو زده بودم ولی این جا یکیش اشتباه شد.....رد فرگشت نیزا ب هوش انچنانی هم نداره.

    تمامی دانشگاه ها ؛ مراکز علمی و نشریات بزرگ علمی جهان ؛ اصل فرگشت را به عنوان قانون علمی اثبات شده قبول دارند .
    به این دلیل که مدارک برای آن بسیار بسیار گسترده و دقیق است ؛ تا بحال در دنیا سابقه نداشته یک نظریه غلمی تا این حد مدارک محکم و مستند داشته باشه ؛ علاوه بر مدارک زیست شناسی انبوهی از مدارک ژنتیک ؛ زمین شناسی و ... نیز آن را حمایت میکند.

    امروزه حتا واتیکان بزرگترین مرجع مسیحیت درجهان نیز اصل علمی فرگشت را پذیرفته است و میگوید داستان آدم و حوا یک نوع استعاره ادبی برای وجود انسان هاست و نه اینکه واقعا بدان شکل اتفاق افتاده باشد.

    صدها دلیلی که شما برای رد فرگشت به آن اشاره میکنین تنها یکسری ایراد گیری های افراد عادی (و نه دانشمندان) به آن است که هیچ پایه و بنیان علمی ندارد و در واقع علم و فلسفه علم را نمی شناسند و نمی دانند چگونه کار می کند تا بتوانند حداقل ایرادی را مطرح کنند که قابل بررسی و آزمایش علمی باشد.

    سالیان دراز است برای رد کردن اصل علمی فرگشت جایزه نوبل در نظر گرفته شده است ، اگر شخصی بتواند اینکار را انجام دهد تبدیل به قدرت مند ترین شخص تاریخ علم خواهد شد. و جوایز تعیین شده برای این کار او را تبدیل به یکی برزرگترین ثروتمندان تاریخ خواهد نمود و نام وی برای همیشه در علم ثبت خواهد گردید.

    تا به حال هچ شخصی بعد گذشت بیش از 150 سال نتوانسته است آن را رد کند اما رد کردن فرگشت بطور علمی چگونه ممکن است ؟
    و اگر بخواهیم در این زمینه تلاش کنیم باید چه کنیم ؟

    برای اینکار ابتدا میبایست علم را مطالعه کنید و بفهمیم علم چگونه رشد میکند ؛ روش ابطال گرایی در علم چیست و چطور میتوان از آن استفاده کرد.
    رد کردن یک نظریه علمی پیش تصور و یا خیال افراد ممکن نیست ، یعنی اگر من با خود فکر کنم که فلان نظریه علمی دارای ایراد است و به همان دلایل فکر خود آن نظریه را رد کنم ، درواقع با نظر و خیال خود نمیتوانم آن را رد شده درنظر بگیرم و میبایست افکار خود را به مرحله عمل برسانم و با آزمایشات عینی ، تکرار پذیر و مستحکم این مطلب را به اطلاع جامعه علمی جهان برسانم ، آنگاه تحقیق و پژوهش و تکرار آزمایشات من در سرتاسر جهان آغاز می شود و اگر پاسخ دیگر دانشمندان با پاسخ های من به مانند همدیگر بود ؛ این مسئله بوسیله نشریات بسیار معتبر علمی به چاپ می رسد و دانشگاه های جهان و نشریاتی از قبیل نیچر ابطال نظریه را اعلام می کنند.

    یعنی برای رد کردن یک نظریه علمی من دلایل و آزمایشاتم را به مراجع علمی جهان ارائه می دهم و پس از بررسی این مراجع هستند که ابطال یک نظریه را اعلام میکنند.
    البته باید توجه داشته باشید که نظریه های علمی درجهان دچار ابطال نمی گردند چون این مرحله را پشت سرگذاشته اند و این تنها فرضیه های علمی هستند که احتمال ابطال آن ها بدلیل مدارک و مستندات کمتر وجود دارد .
    نظریه و فرضیه علمی بسیار متفاوت از نظر و فرض شخصی من و شما ؛ آن ها یک روشمندی بسیار دقیق علمی دارند و تنها راه رد آنها نیز استفاده از همین روشمندی علمی ست.
    شاید تا بحال جمله "علم دمکراسی نیست " را شنیده باشید ؛ این به آن معنی است که علم با روش علمی مخصوص به خودش کار میکند و اگر تمامی مردم جهان نیز به چیزی باور داشته باشند و یا چیزی را رد کنند ، ذره ای در رد و یا اثبات یک نظریه علمی ناثیر گذار نخواهد بود .

    علم با شواهد و مدارک ، دلایل و آزمایشات کار میکند ، در علم یک شخص با جمع آوری مدارک فرضیه خود را ارائه میدهد و پس از آزمایشات و بررسی ها رفته رفته به نظریه علمی تبدیل میگردد ؛ اما پس از ارائه فرضیه هیچکس به دنبال اثبات آن نمی رود ! برعکس تمامی مجامع علمی جهان سعی در رد آن میکنند و آن را به چالش می کشند.
    روش ابطال گرایانه یعنی اینکه هر ایده یا فرضیه علمی از سوی یک شخص ارائه شده اما تمام جهان سعی در رد آن خواهند کرد.

    خب تا اینجا اگر شیوه علمی را پذیرفته ایم ، میتوانیم در چهارچوب علم فعالیت کنیم و اگر آنرا نپذیریم هرگونه تلاش برای دخالت و بحث در مورد علم به شکست منجر خواهد شد و درواقع مراجع علمی جهان کوچکترین توجه ای به این که من بگویم صدتا دلیل برای رد فرگشت دارم نخواهند کرد !
    اما اگر بخواهم دنیا علم دلایل من را مورد بررسی قرار دهد ؛ و بتوانم چیزی برای ارائه دادن به مراجع علمی و جامعه علمی دنیا داشته باشم باید دلایل خود را اثبات نمایم ، یعنی با آزمایشات و مدارک ایده خود را به جامعه علمی ارائه داده تا نظر جهانی در مورد آن با اتفاق نظر دانشمندان حاصل گردد. (سپس این نظر بطور همگانی برای استفاده های بعدی در تمامی جهان، بوسیله نشریات علمی ساینس و نیچر به چاپ میرسد)

    برای رد فرگشت چندین راه مختلف وجود دارد؛ که من تعدادی از این راه ها را بیان میکنم :
    با توجه به ساختمان و نمودار فرگشت ، این نظریه نشان می دهد که در اوایل وجود زمین زیرشاخه های حیات وجود داشته اند و پس از آن به مرور مجوداتی از مجودات قبلی بوجود آمده اند ؛ بنابراین برای رد این موضوع کافی است به عنوان مثال من تنها و تنها یک فسیل انسان پیدا کنم از مثلا انسان های امروزی در لایه هایی از خاک که مربوط به همان زمان های ابتدایی پیدایش زمین است ، با توجه به اینکه فرگشت می گوید نسبت به عمر زمین شامپانزه ها و انسان ها در همین اواخر از یک جد مشترک بوجود آمده اند ، اگر فسیل انسانی در زمان های بسیار قبل از آن یافت شود این نشان خواهد داد که انسان ها قبل از آن نیز وجود داشته اند و از جد مشترکی با شامپانزه ها بوجود نیامده اند.
    آن وقت مثلا میتوان ادعا کرد که انطور که در کتاب های دینی آورده شده است هر موجود بطور جدا جدا آفرینش شده است و ساخته دست طبیعت و فرگشت نیستند.

    این موضوع در مورد فقط فسیل یک انسان صادق نیست شما با یافتن یک فسیل خرگوش ؛ گرگ و یا هر جانور امروزی دیگری نیز میتوانید به این مهم دست یابید ، باتوجه به روش های مختلف یافتن تاریخ زمان یک فسیل که از دقت بالایی نیز برخوردار هستند ، شما میتوانید یک دلیل قابل ارائه برای رد فرگشت داشته باشید و آن را به سادگی به مجامع علمی ارائه دهید.
    فرگشت موضوع جنجال برانگیزی بوده به همین دلیل ، آزمایشات و ارائه های اینچنینی بسیار بسیار زیاد بوده که در هیچ موضوع علمی دیگری سابقه نداشته است ، برای همین روش ارائه بسیار ساده تر شده است و به دلیل اینکه تا به حال شخصی موفق به رد آن نشده اتفاقا از استحکام نسبتا بیشتری در مقایسه با دیگر نظریات علمی که روش ابطال گرایانه و تلاش برای ابطال کمتری روی آنها صورت گرفته ؛ برخوردار است.


    ویا روش دیگر نشان دادن اشتباه به دانشمندان در اندازه گیری سن زمین است ؛ در کتاب های دینی آمده است که عمر زمین فقط چندهزار سال است ؛ در صورتی که دانشمندان میگویند زمین چندین میلیارد سال عمر دارد ! زمان چندهزار ساله برای فرگشت کافی نیست و اگر شخصی بتواند نشان دهد اندازه گیری آنها در مورد عمر زمین اشتباه بوده و یا به روش دقیق تری که ابداع میکند نشان دهد عمر زمین چندهزار سال است ؛ نظریه فرگشت ابطال خواهد شد.

    همانطور که میدانید فرگشت فقط مربوط به گذشته نیست و این فرایند امروز نیز در حال وقوع است و در آینده موجودات جدید دیگری خواهیم بود بنابراین نیازی نیست که برای برسی فرگشت مثل کارگاهان ذره بین به دست فقط در گذشته جستجو کنیم بلکه امروز در آزمایشگاه میتوانیم آن را به محک آزمون بگذاریم
    چون فرایند فرگشت به کندی صورت میگیرد باید موجوداتی را مورد مطالعه قراردهیم که سرعت تکثیر و تولید مثل بالایی دارند .
    مثلا دانشمندان در آزمایشگاه با تکثیر یک نوع مگس میوه فرایند فرگشت را مشاهده و ثبت کرده اند ؛ حال ما میتوانیم به سراغ این آزمایشات برویم و نشان دهیم تغییر و فرگشتی در نسل های این مگس رخ نداده است و یا اگر داده است اصلا دلیل آن فرگشت نبوده است .
    با همین آنتی بیوتیک ها و باکتری هایی که در بدن انسان در اثر فرگشت به آنتی بیوتیک های ساخت دست انسان مقاوم شده اند ، میتوان بررسی کرد و سپس اعلام کرد ، آنها مقاوم نشده اند و یا اصلا ایمن شدن و قوی شدن آنها ارتباطی به فرگشت ندارد ....

    چون این آزمایشات تکرار پذیر هستند هر کدام از من و شما در آزمایشگاه شخصی خود میتوانیم اقدام به آزمایش و بررسی کنیم .
    پس از اینکه به نتیجه رسیدیم ؛ روش آزمایش و جزئیات آن را بطور دقیق به مجامع علمی ارائه می دهیم و از تمامی دانشمندان جهان درخواست میکنیم که آزمایشات ما را تکرار کنند ؛ اگر آزمایشات درست باشد ؛ آنها نیز همان نتیجه ای را خواهند گرفت که ما از آزمایش گرفته ایم.

    امیدوارم متوجه شده باشید که رد یک نظریه علمی ، روشمندی علمی میخواهد و باید در مورد آن با جوامع علمی صحبت کرد و این تنها نتایج است که به مردم عادی خواهد رسید.
    حال اگر شخصی بیاید و بجای اینکه یک ایده خود را به جوامع علمی ارائه دهد آن را پیش عامه مردم ببرد و ادعای علمی بود آن را بکند ، و یا شخصی نظریه علمی خاصی را رد شده بداند و آنگاه دلایل خود را بجای اینکه برای تحقیق و پژوهش به جامعه علمی ارائه دهد ، بیاید و بیاورد پیش رسانه های غیر علمی و مردم عامه ساده ؛ من و شما باید بدانیم آن دروغگویی بیش نیست که اقدام به فریب اذهان عمومی کرده است !
    متاسفانه این نوع عملکرد در دنیای امروز ما بسیار رایج است و تبدیل به روی کردی عادی شده است ؛ بیشتر دانسته های امروز مردم دنیا و مخصوصا جوامع خرافات زده بدین شیوه بدست آمده است و هزاران برابر علم ، در بین عموم مردم شبه علم تولید شده و مردم تصور میکنند که از علم آگاهی دارند در صورتی که دانسه آنها فقط یک دروغ علمی و یا شبه علم است.
    به همین دلیل است که دانشمندان هیچگونه توجه و اعتنایی به اینگونه رویکرد و یا دلایلی که بنظر شما نظریه های علمی را رد میکند ، نشان نمی دهند.
    در واقع آنان وقتی برای هدر دادن ، و درگیری با چنین مسائلی ندارند.

  15. این کاربر از shaahani بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #1210
    کاربر فعال ریاضیات javad2015's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    تو شهرمون
    پست ها
    2,241

    پيش فرض

    این بحثا بی فایدست به نتیجه هم نمیرسه......کسی که فرگشتو قبول داره بهش میگن تکاملگرا یعنی چی یعنی به این اصل عقیده داره والسلام.قابل اثبات به صورت محکم و قطعی نیست ولی قابل رد کردن هست برید سراغ خلقت گرا ها
    عقیده رو نمیشه به عنوان اصل به همه قبولوند.
    حتی خود داروین هم در همون کتابش منشا انواع به صورت عقیده بیانش میکنه و خودشو خدا باور مینامه....حالا یه عده چرا کاسه داغ تر از اش شدن معلوم نیست.
    حتی روش علمی به کار گیری شده توسط این افراد انقاداتی رو به همراه داشته و عده ی زیادی باور دارن که به دلیل عدم وجود استاندارد های مشابه در سایر زمینه های علمی.....روش علمی به کار گیری شده صرفا عقیده ای بیش نیست و به قولی شبهه هست.یعنی وجود ژن مشترک و شباهت ظاهری و .....میتونه فقط یه تصادف باشه.چون جنس موجودات زنده یکسانه این تصافدات عادیه.
    رش علمی روشیه که شما بتونید به وضوح حقیقتش رو در ان واحد ببینید.
    من وقتی صحبتای داوکینز رو در مورد مقایسه حقیقت گردش زمین به دور خورشید با فرگشت میبینم کاملا متعجب میشم.
    بعد یه نکته دیگه هم یادم رفت اضاف کنم.میمون و انسان از نظر ظاهری به هم شباهت هایی دارن و این دلیلش وجود dna تقریبا یکسان هست.بعد اینا میان همین جوری برا اثبات فرضیه خودشون تا اونجایی که میتونن شباهت بیرون میکشن تا به خیال خودشون دلیلشون محکم تر بشه!!یعنی چیزی رو که میشه به عنوان تنها یک مدرک برش تکیه کرد نهایت استفاده رو میکنن و به عنوان مدارک میدن بیرون
    Last edited by javad2015; 23-07-2017 at 21:16.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •