كشته عشق توم،ور زانك تو منكر شوي/خطّهايي دارم از اقرار تو اقرار تو/ميگدازم ميگدازم هر زمان هم چون شكر/ اي شكرها رسته از گفتار تو گفتار تو/ شب همه خلقان بخفته چشم من بيدار و باز/ همچو بخت و طالع بيدار تو بيدار تو
كشته عشق توم،ور زانك تو منكر شوي/خطّهايي دارم از اقرار تو اقرار تو/ميگدازم ميگدازم هر زمان هم چون شكر/ اي شكرها رسته از گفتار تو گفتار تو/ شب همه خلقان بخفته چشم من بيدار و باز/ همچو بخت و طالع بيدار تو بيدار تو
کشتی نشستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که باز بینیم دیدار آشنا را
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه دردیست
حــــــالا که رفته ای به درکـــــــــــــ
فقط
این منی که عاشقتــــــــ بود را
پس بده لطفــــــــــــا !
این که باید
فراموش ات می کردم را هم
فراموش کردم !
تو تکراری ترین حضور روزگارِ منی
و من عجیب ؛
...............به آغوش تو
از آن سوی فاصله ها
خو گرفته ام.
Last edited by MusicManiac; 05-03-2011 at 19:00.
کسى هست آغوشش را
شانه هايش را
به من قرض بدهد
تا يک دل سير گريه کنم؟!
بدون هيچ حرف و سوال و جواب و دلدارى و نصيحتى؟
مکن از خواب بیدارم
که گاهی خواب خرگوشی
فرو رفتن به دنیای فراموشی
برای آن کسی که روز و شب بیدار بیدار است
برای آن کسی که چون زمین پیوسته در کار است
گرفتار و گران بار است
بود درمان .
برای من
که از اندیشه سر شارم
الهی در عالم رویا فرو رفتن
بود آغاز بیداری
مکن از خواب بیدارم .
حوصلـــــه ام ســـر می رود
از همین فـــــرداهایی کــــــه
هنـــــــــوز نیامـــده ..
دیــــروز می شونـــــد ..
دل چو رنجید از کسی دل شاد کردن مشکل است
شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است
بار حمالان به دوش خود کشیدن سخت نیست
زیر بار منت نامرد رفتن ، مشکل است
از درد گفتن و
از درد شنیدن
با مردم بیدرد
ندانی که چه دردیست!!!
Last edited by SHIRIN 1843; 05-03-2011 at 23:51.
يوسف گمگشته بازآيد به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمديده حالت به شود دل بد مکن
وين سر شوريده بازآيد به سامان غم مخور
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)