دريغا عيش شبگيري که در خواب سحر بگذشت
نداني قدر وقت اي دل مگر وقتي که درماني
ملول از همرهان بودن طريق کارداني نيست
بکش دشواري منزل به ياد عهد آساني
دريغا عيش شبگيري که در خواب سحر بگذشت
نداني قدر وقت اي دل مگر وقتي که درماني
ملول از همرهان بودن طريق کارداني نيست
بکش دشواري منزل به ياد عهد آساني
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند
حافظا گر نروی از در او هم روزی
گذری بر سرت از گوشه کناری بکند
دیر امدی موسی
دوره ی اعجازها گذشته
عصایت را به چارلی چاپلین هدیه کن
تا کمی بخندیم
مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند
که اعتراض بر اسرار علم غیب کند
کمال سر محبت ببین نه نقص گناه
که هر که بیهنر افتد نظر به عیب کند
خواهش میکنم.
دارم آن سر كه سرم در سر كار تو شود
با من دلشده هرچند سري نيست ترا
سلام به همه
آفتاب خانوم ايشالا موفق باشي
شعرش يه جوريه
اصلا باهش حال نكردم![]()
يه حسه........بماند
شايد من درست متوجه منظور شاعر نشدم
آن چنان در هوای خاک درشدارم آن سر كه سرم در سر كار تو شود
با من دلشده هرچند سري نيست ترا
میرود آب دیدهام که مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش
سخنانی شنیدهام که مپرس
سوی من لب چه میگزی که مگوی
لب لعلی گزیدهام که مپرس
سر سعدي بخواهد رفتن از دست
همان بهتر كه در پاي تو باشد
دوستان شب خوش
(خيلي خوابم مياد)
درد عشقی کشیدهام که مپرس
زهر هجری چشیدهام که مپرس
گشتهام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیدهام که مپرس
شب خوش
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)