تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 120 از 640 اولاول ... 2070110116117118119120121122123124130170220620 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,191 به 1,200 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #1191
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    چه میهمانان بی دردسری هستند مردگان!
    نه به دستی ظرفی را چرک می کنند
    نه به حرفی دلی را آلوده
    تنها به شمعی قانع اند و اندکی سکوت....
    و من وقتی این شعر حسین پناهی را
    می خوانم زیر نور شمع
    احساس را نقاشی کرده ام.
    آری طرحی از من
    بر تندیس ِ سکوتِ برفی زده می شود.
    و ترانه دل را آلوده نمی کند

  2. #1192
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    باز دوباره نصف شب شد

    همه خوابیدن دوباره

    منم و تاریکیه شب

    آسمون پر از ستاره

    حالا دنیا ساکته عین من و تو

    فاصله قد یه دنیاست بین من و تو

  3. #1193
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض آخرین اثر

    [قسمتی از نامه ی سنجاقکِ بال شکسته
    در وداع با پسرکِ مغرور ِ جزیره ی دور افتاده]

    ...
    خوش که می گذرد.
    جای عروسک بازی نیست.
    کاغذک های سپیدِ گذشته
    دیگر رنگ باخته اند.
    مانند تو، و خیلی های دیگر.
    احساساتم تغییر کرده..
    مانندِ موهای سیاهِ تو
    که در تابش ِ نور خورشید
    انعکاسی خاص داشت
    و حالا دیگر
    در چشمانِ روشن ِ من
    هیچش بازتابی نیست.
    گاهی با خود می اندشم
    احساساتِ پاک و یک رنگِ گذشته را
    چگونه امروز به ناسزا و دروغ تبدیل گشت،
    و اعتمادِ بی همتای آن روز ها
    به پریشانی های شبانه.
    دیالوگ های قبل و بعدِ خواب را
    بی شک فراموشی نیست،
    اما به یاد داشتنش هم
    دلِ بی درد می خواهد.
    جاده ی طویل ِ آرزو هامان
    ماه ها بود که به دو راهی بر خورده بود
    و فقط جرئتِ یک انتخاب
    همه چیز را مشخص می کرد.
    جرئتی که هرگز،
    هیچ یک نداشتیم.
    و تنها یک اختلاف
    در اعتقاد
    دفترچه ی سرنوشتمان را ورق می زد.
    زمان که گذشت
    همه چیز را با خود
    در گذشته مدفون کرد
    و همه چیز به یکباره دگرگون شد.
    سنجاقکِ بال شکسته
    هنوز در تکاپو برای بهبودی بود
    که جیرجیرکی آمد
    و آواز آشنایی سر داد.
    و تمام ِ قورباغه را
    با خود به بی نهایت برد.
    و این سنجاقک بودکه با صدایی آرام،
    و چشمانی خیس،
    از گوشه ی مرداب
    جزیره ی آرزوهایش را
    وداع گفت.



    - همه ی بال ها از آنِ تو باد
    تا بی نهایتِ پرواز!!



    sara-k.blogfa.com


  4. #1194
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    اینروزها با سرنوشتم سخت درگیرم
    غمگینم از دست خودم از دست تقدیرم

    اینروزها بدجور دلتنگ کسی هستم
    بغضم ،غمم ، از زندگی ،از مرگ دلگیرم
    شاید که جبر زندگی بوده است هیوا جان
    باور بکن اینروزها بی جرم و تقصیرم
    بود و نبودم مشکلی را حل نخواهد کرد
    "اینکه چرا از زندگی از بودنم سیرم؟؟"
    من روح سرگردان این دنیای بیروحم
    خواب پریشانی که "نفرین" است ؛تعبیرم
    من شوره زارم ،یک بیابان نفرتم ، یاسم
    خاک کویرم، تشنه ام ... اما نمک گیرم
    آنجا "دوشنبه" آسمان آبی است یکشنبه؟
    فرقی به حال تو ندارد اینکه میمیرم؟
    **
    تو از بهار یشمی غزنین می آیی!
    من از فلات تبتم از دشت پامیرم.

  5. #1195
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    آه بود
    تکیدهنگاه بود
    آن حسرتِ فرو خفته
    که در تو به توی سینه
    به آهستگی خمود می‌شد
    له می‌شد
    چو اشگ شمع،
    فرو می‌رهید بر خارفرش کویر تن
    با نسیم هم‌نوا شده، باد می‌شد
    آرام، آرام و بی‌صدا
    چون دود
    از حلق برون آمده
    ول می‌شد
    غلت می‌زد
    پیچ می‌خورد
    آهسته، آهسته، آرام و بی‌صدا
    می‌رفت، می‌رفت، می‌رفت
    تا شاید تا...شا...ید ... آرامشی یابد.

    •••

    تکیده نگاه بود
    در دل، می‌جست
    آن پازاج قبیله را
    که نوید داده بود روزی
    صبح را، سپیده را
    در وادی آن دشت بی‌فروغ
    که امید را کاشته بود
    در شوره‌زارِ دارخیزانِ شب
    تا فردایی نو
    درو کند
    به دور از دروغ و ننگ
    به دور از فریب
    مهر را، عشق را، فردا را.
    عشق را ؟
    فردا را ؟

    •••

    آن حسرتِ فرو خفته بود
    خاموش و سر به تو
    سرد و بی‌فروغ
    با ریش‌دردی بر دل
    پرسه می‌زد در پهنه‌ی خیال
    پس کوچه‌های نمورِ یاد را
    در بند بند وجودِ در بندِ خویش
    و چه غریبانهمی‌زیست!!!
    آنی که
    به آرزو نشسته بود.
    در آرزو نشسته داشت.

    •••

    آن حسرتِ تکیده‌ی آه بود
    چو پروانه
    بال نگشوده
    پرکشید و رفت
    بالا بالا، تا عرش آسمان
    تا آنکه هیچ بود
    نه هیچ نبود حباب بود
    لب بر لب خیال یار آرام گرفت و رفت
    آرام ، آرام
    آرام گرفت و ...
    در جستجوی چه؟
    در جستجوی که؟
    آیا ...؟

  6. #1196
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    قطره سالهای ِ سیاهی
    می چکند هر شامگاه
    بر چکادِ طاس ِ خاطراتم.

    تنها، نگاه گرم تو
    بهانه ای بود
    از برای زیستن.

    که سردیَش اما
    نصیبی بیش نبود
    و گرمیَش
    حریق نگاه ِ هوس باز ِ رهگذاری ...

  7. #1197
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    به گردنبندی که توی گردنم انداخته‌اند
    دیگر آویزان نشو
    پنجره‌ها را گِل بگیر
    مبادا دوباره عاشقم کنند
    صدایم را گِل بگیر
    چشم‌هایم را بگذار همیشه باز بمانند و سیاه
    لباس مخصوصم را به تن کنم
    این جنگ ، آخرین تلاش من برای زنده ماندن خواهد بود
    می‌خواستم بروم
    از تو
    از این خانه
    نمی‌خواستم برای عروسک‌هایم پدری کنی
    مادر!
    وسواس عجیبی گرفته‌ام
    در شانه کردن موهام
    فر شده‌اند و خاکستری
    متوقفم نکن
    این جنگ ، آخرین تلاش من برای زنده ماندن خواهد بود
    لب‌هایم را از پشت بام فراری بده
    لرزش صدایم را از پشت بام فراری بده
    قلبم را از پشت بام فراری بده
    چشم‌هایم را
    بگذار همیشه باز بمانند و سیاه
    به گردنبندی که توی گردنم انداخته‌اند
    دوباره آویزان می‌شوی
    دوباره
    آبشارهای مخفی به چشم‌هایت می‌آیند
    صخره‌های وحشی به اندامت
    چیزی میان دست‌هات و
    لرزش صدایم
    رد و بدل می‌شود
    نه
    متوقفم نکن
    لباس مخصوصم را به تن کرده‌ام
    همان که روی منجوق‌های براقش وقت صلح
    فرمان شلیک می‌دادی
    این جنگ
    آخرین تلاش من
    برای زنده ماندن
    خواهد بود .

  8. #1198
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض



    جدالی سخت در ذهن

    میان رفتن
    تا مرز تحمل ناپذیر سبک سری
    و ماندن
    در تنهایی آزاردهنده ی دست وپابستگی

    میان رفتن
    تا شهوت سیری ناپذیر
    و ماندن
    درسنتهای بجامانده ی دیرینه

    میان رفتن
    تا رؤیت ناهنجارترین خودهای جهان
    و ماندن
    در توهمات پوشنده ی توجیه

    میان رفتن
    تا راندن کذایی خیمه شب باز ِ چمباتمه زده ی درون
    و ماندن
    در عادات بر بام رفته ی خوابگردمان

    میان رفتن
    تا خیس ترین خنده ها
    و ماندن
    در خشک ترین اندوه ها

    میان رفتن
    تا عریانی ِ ناب
    و ماندن
    در هزارتوی خیالات

    میان رفتن
    تا یکی شدن با تو
    و ماندن
    در نقشهای رعب انگیز ِ حک شده بر پوست خود

  9. #1199
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    بخاطر دلم خاموش نشو
    ستاره ها هرگز نمیمیرند تو برای من خورشیدی
    مرگ تو مرگ من است بخاطر دلم فکر خاموشی را به باد بده

  10. این کاربر از winter+girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #1200
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    وقتی انگشتان تنهایی را به دیوار نفسهایم میکشیدی
    کاش به فکر آسمان هم بووودی
    آسمان نهایت غرورم بووود
    گل من
    چقدر بزرگ شدی که تمام تن زمین و
    غرور آسمان برایت تنگ است

  12. 2 کاربر از winter+girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •