تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دانلود فیلم جدید
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
ماهان سرور
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 120 از 638 اولاول ... 2070110116117118119120121122123124130170220620 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,191 به 1,200 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #1191
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    نفرت از تو ديوانه ام مي كند
    مرا به حد جنون مي كشاند
    -بي آرام و قرار
    سرگشته و بي هويت-
    نفرت از تو از عمق ناپيداي وجودم بالا مي آيد
    به چشمهايم مي رسد
    زل مي زند به آينه از پشت آن روزنه هاي مات
    و عبور مي كند از پشت تمام ديوارها
    نفرت از تو
    زخمي التيام نيافته
    تا هست
    بودنم را
    سوختنم را
    به هرز رفتنم را
    معني مي كند!

  2. #1192
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    حسی بالاتر از دلتنگی ...

    حسی تلخ تر از دلتنگی ست


    وقتی صدایش به من می گوید :

    "
    دوستت دارم
    "

    و نگاهش خیره در چشمان دیگری ست
    !

    حسی تلخ تر از دلتنگی ست


    وقتی می گوید

    تمام لحظه هایش را به یاد من خط می زند


    ولی شب هایش را با دیگری مشق می کند !

    حسی تلخ تر از دلتنگی ست


    وقتی تمام ثانیه هایم نیز عاشق یاد او هستند

    ولی او ...

    حتی به گریه هایم شک می کند
    !!

    می دانم همین روزها برایش تمام می شوم
    ...

    شاید اگر بغضم می شکست دل تنگی آنقدر تلخ نبود

  3. #1193
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    اینجا دلم تنگ
    آنجا دلم بی قرار

    حالا دیگر
    نه اینجا ٬ نه آنجا
    سوسوی چراغی نیست
    و در میان این همه برج و بارو
    در همهمه ی این همه نقاب
    بدنبال مُهر عبور خویش می گردم
    ......

    و خیره در بُهت آئینه
    به داغ مُهری که بر پیشانیم خورده است
    به سقوط ام در عمیق ترین خط پیشانیم !!!
    و چروک های زیر چشمانم
    که هر روز بیشتر از دیروز
    بر چهره ام چوب خط می کشند
    می نگرم
    و به نهال لرزانی که در دست هایم
    برای سایه سار فردا کاشته ام !!!
    و قدم هایی که هیچ نقشی و ردی
    بر سنگفرش این خیابان ها نمی نگارد
    تا کسی نشانیم را نجوید

    و به سالن انتظاری که
    جز هیچکس
    هیچ نیست !!!
    و باز یادم می آید که
    چقدر دل تنگم

  4. #1194
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    پست ها
    118

    پيش فرض

    دل تنگم و نيست قرارم زين دل تنگم
    بي خود ز خود و بي تاب ز تابم
    تا كي بنالم زين ناله ي جانخراشم
    جانم ميخراشد و ليك دل مي نوازدم
    كي هيچ كس برو سوي دلدارم
    در تو نشدم قرارم و ببرم سو كوي يارم
    مي نالم و مي هراسم و مي ميمرم زين دل تنگم
    مي ميرم و مي ماند بجا اين دو خط آه و فغانم
    كاش نبود لااقل گوشخراش اين ناله ام
    چه كنم كه نمانده در من هيچ نشان از طبع و ذوقم

  5. این کاربر از semorena بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #1195
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    سلام
    سايه هاي قلبم را برايت تلگراف مي زنم
    جواب را به خط نابينايان بده
    سالهاست اين قلب لعنتي
    كور شده است!

  7. این کاربر از Ar@m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #1196
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    پست ها
    118

    پيش فرض

    يكي بود، يكي نبود
    آنكه بود، هر كه بود، من نبودم
    يكي بود، يكي نبود
    از ابتدا هم سهم من یکی بود که نبودم
    هر چه بود، هر چه نبود
    عشق بود، معشوق بود، من عاشق انگار آدم نبودم
    Last edited by semorena; 04-07-2008 at 13:37.

  9. #1197
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    غروبِ بی کَسی هایم

    در این خلوت نشینی ها


    طلوع ِ اقتدار ِ

    صبح ِ فردا می شود

    با تو ...

  10. #1198
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    بده ساقی شراب از لعل نابت

    بسوزانم ز عشق جاودانت

    بیفشان زلف در صبح تمنا

    بشورانم ز عطر گیسوانت

    بریز از خمر عشقت ذره ای می

    که باشم بنده و بیمار جامت

    ببخشم جان به رسم دوستداران

    بمیرانم ز تیر ابروانت

    رهایم کن ز هر چه خود پرستی

    اسیرم کن زمهر دیدگانت

    به چوگان و فانوشی به جان ریز

    ببخشم می ز ابروی کمانت

    نپرسم در هوای عشق چونم

    دلی دارم اسیر ناتوانت

    شده مهرش حبیبا بر غم هجر

    طبیب آشکارا و نهانت

  11. #1199
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    بر آسمان خاطره من نگاه تو
    چون ماهتاب روشن شبهای زندگی است
    اینجا درون لحظه های سخت انتظار
    اوج تمنا از سر غوغای بندگی است

    نام تو راز دیدن و پرواز خاطره
    در بوستان اشتیاق با تو بودن است
    یاد تو هم در لحظه های تلخ دوریت
    انگیزه ای بر داستان بی تو ماندن است

    چشمان تو ندیده ام اما تو را یقین
    دارم به جان بی بهای خویش باورت
    شاید که دیده باشمت اما ز روی جهل
    نشناختم رخساره زیبا و دلبرت

    ای کاش بر حرمان من می آمدی چو نور
    تا در هوای دیدنت شب را سحر کنم
    بر من بتاب تا زنور پاک چهره ات
    ز اندیشه بیمار خود حرمان به در کنم

    می خوانمت ز جان و می ترسم از حضور
    یعنی یکی نباشدم گفتار با عمل
    ای پاکتر ز پاکی دنیای فانی ام
    درمان ببخش بر دل آلوده از دغل

    ای وای از دورنگی و تزویر بی حساب
    که اینجا به دامن همه بنشسته بی صدا
    در هاله ای از دوستی و الفت و وفا
    جنگی است بین دیده و دلهای بی وفا

    بگذر ز عیب بودنم یا رام کن حبیب
    اما مران از بارگاه خویشتن مرا
    کاین عاشق درمانده بیمار بی طبیب
    دل بسته بر مهر تو ای مقصود اولیا

    اندرخورا

  12. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است

    a@s

  13. #1200
    حـــــرفـه ای wordist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    ‡‡‡ Icy Heart ‡‡‡
    پست ها
    7,604

    پيش فرض

    سلام
    سايه هاي قلبم را برايت تلگراف مي زنم
    جواب را به خط نابينايان بده
    سالهاست اين قلب لعنتي
    كور شده است!
    سلام

    ممنون بابت زيبايي شعر

    احساس قشنگت مستدام

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •