تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 12 از 13 اولاول ... 28910111213 آخرآخر
نمايش نتايج 111 به 120 از 125

نام تاپيک: فـــردا

  1. #111
    حـــــرفـه ای Йeda's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    221B
    پست ها
    1,692

    پيش فرض اینجـا ایران استــ <<رادیــو فـردا>>

    اینجا ایـــــران است...
    صدای گرم دستانم...


    صدای انگشتانـی کوچک روی پیانو
    و صدای گرفته دختری که موسیقی می خواند


    اینجا ایـــــران است...
    قلب مـن
    خانه ی اول
    سمت راست
    جاده ای راست می رود


    گاهی دلم می گیرد
    سمت راست قلبم به من می نگرد...
    اشک می ریزد
    حکایت می کند
    از جدایی
    از رها شدن
    .....

    در آن سمت قلبم
    راهِ کجی بود
    که دوستش داشتم
    عاشق همان باریکه ی کج بودم
    که چپ نام گرفت
    نام آن را روی تو گذاشتم
    دوستت دارم همچنان


    ای تنها بیراهه قلبم به راه عشق


    اینجا ایـــــران است
    صدای ترانه ی من تو را می خواند...

  2. 6 کاربر از Йeda بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #112
    حـــــرفـه ای Йeda's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    221B
    پست ها
    1,692

    پيش فرض این "من" تمامــش حرامِ جوانیـــَم





    من دلقکــــِ شهــرِ بی ثباتیَــم
    آدم نیـــَم، بی قیمتُ و مجانیـــَم

    در دوره ی گرانیُ و بی پولی و سیلِ غـــم
    مــن موجبِ خنده وُ بیمار و جانیـــَم

    بی مزد، خنده بر لبَــت آورده ام، بدان!
    من رنگـــ و بوی هر آنچـــه بخــواهیـــَم

    آسان درین پیـــاده روی دُورِ شهــر
    هر چا بخواهــی سوارِ سواریـــَم

    من جنسِ اسباب بازیِ دستانِ تو
    هم جنسِ دوره گردِ اطرافــ، فانیـــَم

    من کیستــم که چنیـن بدگمانیــَم؟
    بر سر درِ خیمــه شب بازیِ جوانیـــَم

    من گرچه بی توام، شهــرم پُر از تو است
    این "من" بدونِ تو در اوجِ آسمانیـــَم

    شهریست شهــرِ از یاد رفته ها
    من هیچــم و از جنسِ مای باقیـــَم

    "من" سوخـتمُ و این "من" نیست دیگر "آن"
    این "من" تمامش، حـــــرامِ جوانیـــَم






    پ.ن: ضمیـر "من" یک ضمیر نمادین در توصیف بیهودگی و مردمی که براحتی بازیچه دنیا شدند....
    Last edited by Йeda; 18-09-2013 at 16:36. دليل: +پـ.ن

  4. 7 کاربر از Йeda بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #113
    حـــــرفـه ای Йeda's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    221B
    پست ها
    1,692

    پيش فرض یافتـــمتــ...




    چقدر فاصــله ها زیادنــد
    که من مجبــورم برای صــدا کردنــت شعــری به بلندای شاهــنامه بخوانم
    دیگر بس استـــ به زبانی دیگر ســـخن گفتن
    میخواهـــم آشــکارا بخوانم،
    بی آنکه پشتـــِ هیچ زبانی و شعری پــنهان شوم...
    میخواهــم بگویم پیدایتــ کردم...
    در زیر بارانی ترین شبــ های پاییــزی می خــزیدی بروی گونه ام...
    انــگار تــرانه مینواختی...
    تو خود شـعری...دیگر برای خـواندنت شـعری نیــاز نیستـــ...

  6. 8 کاربر از Йeda بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #114
    حـــــرفـه ای Йeda's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    221B
    پست ها
    1,692

    پيش فرض




    قصــه ی ما به ســـر رســـید
    از ســـر هم گذشتــــ
    لطفـــ کن هر چـه زودتر پــایــان را بنویــــس
    دارم تو قصــه غرق میشـــم

  8. 10 کاربر از Йeda بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #115
    حـــــرفـه ای Йeda's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    221B
    پست ها
    1,692

    پيش فرض



    نه !
    هر چه
    به جـلو قدم میگذارم،
    یادِ فاصله ها بر ســرم آوار می شــوند
    ای زمیـــن!!! بایستــــ!
    کســی فردا از راه می رسـد

    ای وای از نگفتـه ها!!
    روزی داستانتــ را برای مردم
    شهر مینویسم .. یادت هستـــ؟
    زمانــی در نگاهتــــ جز من نمی یافتنـــد!

    حال برای دیدنتـــ باید تقـویم دنیا را
    بر هـم زنم هـــر بغــض را راهیستـــ تا باران شـــدن

    اما گلـــویم در بن بـسـتی تاریکـــ مانــده استــــ...
    چشـمانم امان نمیدهند دنیا دیگر از آنِ من نیستــــ
    خوش به حالتـــــ مهتابـــــ! این ستاره هر شبــ از آنِ توستـــ!!
    حیف که نیستی ببینی پرنده های شهــر،
    برای دیدنت هر شب از قفس ها فرارینـــد...



    Last edited by Йeda; 22-10-2013 at 23:26. دليل: اشتباه تایپــی

  10. 9 کاربر از Йeda بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #116
    حـــــرفـه ای Йeda's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    221B
    پست ها
    1,692

    پيش فرض




    ساعــــت از بُـــعد زمــــان مـــی نـالــــد
    ...


    و به این شاخه ی بیــــدار دلم می خندد


    و بــه آبیِ بلنــــدِ دریــــــا
    که چـــه بیــــدار شـــب و روز
    به شـــنزار کنار، می خرامــد
    و چـــه زیباســــــت
    حس همان قطــره که در اوج
    ســـر امواج ســــوار اســـت


    و به تکــــرار قلم بر کاغذ


    هـــــمه جا پُر دود اســـت
    دیدگان شـــاهد دفترهایی
    کـــــه نوشــــته نشـــــده
    سوزانـــــدم ...





    شــاهدِ ادم هایسـت
    که چـــه بـــی عـقـل
    به یــک کُفــر چــنان
    می نازند که بـه یــک
    عشــــــق ...


    شاهد یک عمرِ تلف پیِ هیــچ
    بـــه یــــک شـهــرِ پــــُر از دود
    به یک شهر پُر از مردُمِ خاموش
    که دریـــن عـــمر، فقــط حرف
    فقــط رقـــص .. فقــط هیـــچ
    همیـــــن...


    شـــاهد حــس قلــم بر کاغــذ
    که چه خـــوش می تـــازد...


    ســاعتی خســته ازین فصــل
    دریــــن یک شــــبِ بی تــــاب
    دریـــن وهله ی بیــــمار
    کـــه در دل زخمیستــــ


    و اشـــکی که برین
    گونــه مُـــدام است



    نه به غـــم نیســـت
    حزین نیســت ، دلم
    دل شـــــادم


    از همیـــن یک خبر از ساحلِ دور
    از همین شادی تو
    دل شادم


    ســـاعتم می تـــازد
    انگار کســی در ته دل جا مانده...

    گوشه ی چشمی
    آب نباتـــی، مـردی، زنی، بچه ای جا مانده...



    همه بر گِـــــردِ زمان می گردند
    و دریـــن وادیِ پــُر ســوز
    به تو می اندیشم


    که درین فصلِ دل انگیز
    چه غمگیـنانه
    به من می نگـــری


    من هســـتم
    در هــمیـــن لحـــظــه ی
    نزدیک به تو ولی کــــآش
    ساعـــتم برمی گـشــت
    ....


    و یک روزی از آن
    سال دل انگــــیز
    به من برگـــــردد
    کـــاش....

    همــ ـیـ ـن....



    »نـ.د.ا«

  12. 9 کاربر از Йeda بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #117
    حـــــرفـه ای Йeda's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    221B
    پست ها
    1,692

    پيش فرض

    ....1.2.3.4.5.6.7.8.9.9.9.9...


    وقتی بچه بودم فکر می کردم هیچ وقت این 9 به 10 نمی رسـه ...


    فکر میکردم برای دو رقمی شدن حتما اتفاق عجیبــی میافته...


    یـا هرچه بزرگتــر بشم باید خارق العاده تر باشم...


    نمی دونستم برای فـــوت کردنِ شــمعِ هر سال آزمونِ ورودی نمی گیـــرند...
    Last edited by Йeda; 31-10-2013 at 21:01.

  14. 12 کاربر از Йeda بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #118
    حـــــرفـه ای Йeda's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    221B
    پست ها
    1,692

    پيش فرض خـواهی نشـوی رسـوا همرنگِ جمـاعت نشـو؟!

    در گردشِ ایام به ما گفتنـد:

    "خواهـی نشـوی رسـوا همرنگِ جماعت، شـو"



    صـــد رنـــگ زنم بر کفنـــم، دم مـزنم هرگز
    همــــرنگ جمــاعــت نشوم هرگز


    تــا مـــرگ نـیـــایــد نـــــــرود از دل
    هــــمراه جمـــاعــت نشـــوم هرگز

    بیــــرنگ شــوم، رنگ نخواهم شـــد
    ایـــن دل به درک، پــوچ مشـــــو هرگز

    بر بـــام کـســی پیــش نیــــــارم راه
    از راه خــودم کـــج نـشـــــــوم هرگز

    بیــراهه روم؟ راه من این است و مرا بس
    از راه خِـــرد، بر رهِ دل، خــم نشوم، هرگز

    یک عمر به تن رنگ جماعـت زده ام، لیک
    این جامه پــر از رنگ طمع، زر نشود هرگز

    آتش بگرفت این دل و آن جام سـبو رفت
    از دل برود شاه، رُخــم، دل نـشود هرگز

    یک عمــــر بدنبال کسی، کــــــور گذشتم
    زین پس نشود در دلِ من هیچ کسی هرگز

    نــــوری نه دریــن راه بیافــتاد نه ســــایه
    با شعله ی دل، در رهِ این چاه مشــو هرگز

    ایــن دل که مــرا ســود ندارد، گـُـذر ای عمـــر!
    رسوای دو عالم، منم و رنگ جماعت نشوم هرگز

  16. 12 کاربر از Йeda بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #119
    حـــــرفـه ای Йeda's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    221B
    پست ها
    1,692

    پيش فرض مرگِ دلپـــذیرِ مــن




    مرگ ـم در راه است

    آخر مادر می گوید مهمـان دارم

    و می گوید نزدیک ترین دوستِ من است

    نزدیک تر از مرگ به من کیست مگر مادر؟

    چرا که هر شب درین کوچه ها با هم قدم می زنیم

    او می ایستد و من از مردم اطراف می گویم و تا ساعتی با هم می خندیم

    و شانه به شانه ی هم از عرض خیابان ها می گذریم

    بی آنکه ترسی در من شکل گیرد

    او مرا به دیار خود می برد

    آنجا شکوفه ها زودتر خاکستر می شونـــد

    روی هم رفته دنیایش زمستان زیبایی ست

    در هر صورت من به کارِ خود ادامه می دهم

    چه به موقع برسد چه با تاخیر

    و احتمالا بگوید:

    ببخشـــــید پشـــت ترافیک گیر کردم.

    و بالاخــره روزی می رســد

    که برایم زنگ نخواهــد زد

    و درین کوچه های نم زده

    که باران بر شیشه ها آهنگِ رفتن می زنند

    و در چنـد قدمیِ من خواهد گفت:

    بیا برویم، منم؛ مرگِ دلپــذیرِ تو

    و من برای آن لحظه تمام عمـر

    زیبا خواهـم زیست

    بدور از مردمِ افسـرده ی شهر

    در دنیایی که حتی

    فکرش را هم نمی کنند

    و برای من تاریک نخواهد بود

    مطمئنم آغوشِ مرگ روشن ترین کوچه در این مسیر است رو به اوج.

  18. 9 کاربر از Йeda بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #120
    حـــــرفـه ای Йeda's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    221B
    پست ها
    1,692

    پيش فرض اشعارم با تو به بلـــوغ می رســـد...!





    اشعارم با تو به بلـــوغ می رســـد...!


    قلم در اتاق نویسندگی، ماشین نویس و خود کارست.
    و ذهن در آن چنگــــال های پس مانده از شام دیشب را می بلعد...!

    خدا نکند که از سکتـــه های دم به دم مهتابی اتاق، ظهـــور کنی...!

    ابتدا چشمانت و سپس صدایت!

    پنجــره آغــوش گشوده، رو به خیابانی که سکوت را فریاد می کنــد...!


    شهـــر، لباس کهنه ی کودکی به تن دارد،
    که در شب های سردِ بی پدر، یتیمِ کوچه ها میشود...!

    بی خانمانان، در پسِ آرواره های لخــتِ شهــر، با مرگ دست و پنجــه نرم می کننــد...!

    آتش در پیت های گوشه گوشه ی پیادروی بی عابر، روزنامه می سوزاند و
    زمستان در شب های بی کسی، قنــدیل میبندد...!

    هوا ســــــرد و دل ها از آن سردتر، نفـــس های آخــر را تکرار می کننــد...!

    اشعارم با تو به بلوغ می رســـــــــد...!

    از پشت آن ابر بی بارش، در کوچه های بی پدر، ظهور کن...!

    ظهـــور کن، شهــــر با تو به بهار میرســد...!

  20. 9 کاربر از Йeda بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •