من امیدوارم این پست پاک نشه, از طرفی هم بهانه ای برای عبور از خط قرمزها نشه. لطفا با احترام به عقاید از هر نوع
و با توجه به خط قرمزها هر پستی خواستید بدید تا بحث نیمه کاره رها نشه.
اگر شما بازه 30 ساله اخیر مملکت رو در نظر بگرید, بله حرف شما متین است. الگوهای فرهنگی که شامل
سنت, اسلام و مدرنیته میشه در طی این سال ها چنان در هم تنیده شده که مرزهای تمیزی از این الگوها رو
نمیشه ارائه داد, از طرفی هم (به قول علی رضا) پیاده سازی ایده آل هایی که جوامع غرب و البته دموکراتیک که بعد از
گذشت سالیان دراز بهش رسیدن, به صورت یک شبه محکوم به شکسته. بر خلاف شما من عقیده ای متفاوت دارم.
به نظر من, متاسفانه تمام ابعاد فرهنگی-اجتماعی جهان غرب در سطح بالاتری از ما, بهتره بگم من تا سو تفاهمی پیش نیاد,
قرار داره. من خودم وقتی چشمام رو از تعصب می شورم می بینم که اونها از ارتجاع و جنگ های صلیبی شروع کردن و به رنسانس
د.موکراس.ی و به ایده آل های یک جامعه مدنی س.کولا.ر رسیدن ولی ما درست خلاف جهت مسیر اونها در حرکت بودیم.
امیدوارم کج فهمی به وجود نیاد که من علت رو در دین یا اعتقادات می بینم, به نظر من مهمترین علت که هم در قبل و هم در بعد از انقلاب
بوده, هم راستا نبودن خواست مردم و نظام حاکم بوده. در هر دوره معاصر ایران, با گذشت زمان مردم و حکومت از هم دورتر و دورتر شدن
و در نتیجه به قول شما هرز رفتیم و نه به ایده آل های حکومت و نه به ایده آل های جامعه رسیدم! زمانی که س.کولاریزم بود مردم دین خواستند و
زمانی که دین بود مردم رویای جامعه س.کولار داشتند. نمیشه وارد علل این مشکل شد, تا همینجاشم زیاد روی کردم اما میشه به فکر اصلاح بود.
نمیشه فکر تغییرات اساسی بود, چون در عرض 30 تحمل خسارات دو تغییر برای یک ملت چیزی نزدیک به غیر ممکن خواهد بود. اما در چارچوب نظام
فعلی باید اصلاحات فرهنگی انجام بشه و مهمترین عامل خواست مردمه که اولین قدمش میتونه همینطور که علیرضا گفت خود نقدی باشه.
قرار دادن یک هدف که از جوامع غربی الگو برداری شده هیچ عیبی نداره, اما راه رسیدن به اون هدف باید مطابق با داشته های فرهنگی ما باشه.
از طرفی این تطابق نباید تبدیل به سدی در راه رسیدن به ایده آل های جوامع بشری باشه که تقریبا در تمام دنیا یکی هست, همونطور که گفتم باید
سعی و تلاش کرد تا از راهی که با کمترین خسارت به بدنه جامعه و در کوتاه ترین زمان ممکن به اون اهداف رسید.
شاید باید رنگ خاکستری هم ببینیم, جو نه اینقدر سیاه که ممنوعیت 100 درصدی ورود بانوان رو داشته باشه, نه اینقدر سفید که درهای استادیوم
برای بانوان کاملا باز باشه. به عنوان مثال, همین بازی ایران و کره شما چقدر شاهد فحاشی بودید؟ آیا وجود بانوان کره ای باعث شد کسی خارج از
عرف کاری انجام بده؟ با اینکه چندین بار زوم شد روی یکی از بانوان کره ای که چندان هم محجبه نبود
.gif)
, که احتمال میدم رو اسکورد برد هم به نمایش
درومد چون خودش هم متوجه شد, کسی کاره خاصی انجام داد؟
باید یک شروع برای این حرکت متصور شد, من قبلا نظرم رو در مورد نحوه شروع گفتم دیگه تکرار مکررات نمی کنم, اما نقدی دارم به این نوع تفکر که انتظار
داشته باشیم فرهنگ سازی از نسل نو و از سنین پایین شروع بشه. مثلا مخطلط کردن دوره های پایه آموزشی, اینگونه انتظارات در چهارچوب نظام اسلامی
به نوعی ساختار شکنی قوانین اسلامی منجر میشه و عملا انجامش غیر ممکنه. این فرهنگ سازی باید در سطوح بالاتر جامعه شروع بشه و به طبع اون به داخل
خانواده و الگوهای تربیتی نسل جدید انتقال پیدا کنه. شما نسلی رو در نظر بگیرید که حضور بانوان رو در بازی های ملی دیده و شنیده و الان که خودش به
میخواد وارد استادیوم بازی های باشگاهی بشه حضور بانوان در کنارش دیگه براش عجیب نیست.
ببخشید دیگه, از هر دری سخنی گفتم ولی واقعا نمیشه فقط روی یک بعد این قضیه متمرکر شد و به نتیجه رسید!