محسن افشانی البته![]()
محسن افشانی البته![]()
میشه یکی بگه این قسمت چی شد ؟
وسط فیلم مهمون اومد تکرارش هم سر کار بودم نشد !!!
ممنون میشم .
آقا من به شخصه مهدی فخیم زادرو بدجور کارای قبلیشو دوست داشتم ولی این ساختمان 85 واقعا واقعا خیلی چرته هر هفته به امید اینکه داستان فیلم قشنگ میشه میشینم نگاش میکنم ولی هیچی که هیچی نه غلام؟
داستان داره به جاهای جالبش میرسه!
خیلی داره پیچیده میشه!
همش یه داستان جدید میسازن
آخرش معلوم میشه پلیسه همه کاره بوده !!
کاشکی یکم زودتر برن سر اصل مطلب!
یهو میبینی همین آدم قاتل بوده![]()
کی!؟! اون؟!
بیخیال دادا! محسن افشانی (؟) بیشتر شبیه مقتول هاست!!![]()
من چند قسمت اولو دیدم ولی خیلی جالب نبود ولش کردم
کسی توضیح میده ۳-۴ قسمتی که گذشت چی شد؟
کارمند جواهر فروشی ابراهیمی (ساعد هدایتی) با حمله همسایه ساعد هدایتی یعنی هاشم (انوشیروان فاطمی) + زنش و داداش هاشم، کشته شد! قاتل همین داداش هاشم (پسر تپله!) بودش! خلاصه جواهر فروشی رو میزنن و میرن پیش مال خر که طلاها رو آب کنن! ولی معلوم میشه طلا ها بدلی بوده! (زدن به کاهدون) از اون ور هاشم برای اینکه مال خره به پلیس لوشون نده، اونو هم میکشه! از طرفی جناب یعقوب نبی... ببخشید... بازپرس قربانی می فهمه که خوده کارمند ابراهیمی دزد تشریف داشته و جواهرات رو با بدلش عوض می کرده! چون ساعد هدایتی هم کار اصلیش طلا نبوده، نمی فهمیدش...
سرتو درد نیارم! جناب قربانی با سوال از شهود بالاخره یه چهره نصفه نیمه از داداش هاشم چاپ می کنه و میزنه تو تابلو اعلانات ساختمون 85! از طرفی کیوان (همونی که تلفن کل ساختمون رو گوش میداده) با گوش دادن تلفن ها و دیدن عکس هایی که دخترای حقوق بخون ساختمون از شلوغی مقابل جواهر فروشی گرفته بودند، میفهمه که یه ریگی به کفش داداش هاشم و خود هاشم و زنش هست... تا یادم نرفته بگم که داداش هاشم توی یکی از عکس های شلوغی جواهر فروشی بعد قتل حضور داشته! احمق رفته بوده ببینه واقعا طرف مرده یا نه!!.
خوب... وقتی کیوان عکس جعفر (همون داداش هاشم - اسمش الان یادم اومد) رو تو تابلوی اعلانات میبینه، شکش به یقین تبدیل میشه و میره تو مود باج گیری... عکس رو از تابلو برمیداره و با خودش میبره! این وسط غلام (همون سرایداره) میبینه که کیوان عکس رو برداشته...
خلاصه کیوان میره پیش خونه جعفر (هاشم و زنش خونه نبودند) و بهش میگه باج میخوام! عکس جلوی جواهر فروشی و عکس پلیس هم نشونش میده! وقتی میره بیرون، جعفر قاطی میکنه و یه ماسک میندازه رو سرش و جلو در آسانسور با چاقی خود کیوان اونو می کشه! یکی دو نفر از همسایه ها هم صحنه رو میبینن ولی طبیعتا به خاطر ماسک نفهمیدن کیه! اما این وسط اکرم (خواهر همون دختره کر و لال) که جعفر اونو میخواسته، همهی واقعه رو از چشمیه در میبینه و می فهمه جعفر قاتله، اما تصمیم میگیره لوش نده! حالا تو این گیرو دار، اختر بانو، رسولی، خجندی و دکتره + قدرت (فخیم زاده) افتادن به جون هم! داداش رسولی که مقادیری مثبت میزنه میره یه سری آمار رو راجع به اینا، به قربانی میده! قربانی هم میره با اونا صحبت میکنه و باهاشون اتمام حجت می کنه که اطلاعات می خواد و...
خوب این خلاصهی جامعی بود از اتفاقات چندین قسمت اخیر...![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)