برو تو همون اتاق یه رادیو میبینی موجاشو دست کاری کن یه آهنگ میاره که باید همون آهنگو تو پشت بوم بزنی اونوقت درست میشه
برو تو همون اتاق یه رادیو میبینی موجاشو دست کاری کن یه آهنگ میاره که باید همون آهنگو تو پشت بوم بزنی اونوقت درست میشه
بازيش فوق العاده است
جالبه كه engine اين بازي adobe flash هستش
((بچه ها این بازی حتما به همه توصیه میشه!!!))
اینم لینکش دانلودش
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
__________________________________________________ _____________
شاید بهترین کار اینه که منم مثل بازی صحبت کنم .خوب برای همین اگه چیزی که مشاهده میکنین نقدی همانند نقد های بازی های دیگه و بر اساس قواعد و اصول اون نیست رو فقط به پای نویسنده اون بزارید که از بیان احساساتش ناگریزه.
مطمئنا سال 2009 شاهد عرضه عناوینی بودیم که هر کدوم فرانچایز های بزرگی بودن و تونستن جزو برترین های سبک خودشون باشن اما براستی چه چیزی میتواند ما را از خستگی تکرار های هر ساله این عناوین دور کند.سالهاست که صنعت گیم داره رونده رشدی رو ادامه میده و هر سال بازیها دارای فیزیکی بهتر گرافیکی پویا تر و تکامل هوش مصنوعی خود هستند اما واقعا چرا دیگه دوران خوش بچگی هیچ گاه تکرار نمیشه!چرا واقعا !چرا لذت Street Rage هنوز در هیچ بازیه دیگه ای برام تکرار نشده و هزار عنوانی که روی میکرو سگا جنسیس آتاری داشتم غیر قابل دسترسی شدن.وقتی هنری به صنعت تبدیل بشه تغییرات فراوانی میکنه.دیگه کسی هدف اصلی خودش رو هنر و زیبایی اثرش نمیزاره بلکه تمام معیار های اون فرد باید بر اساس پول و سرمایه کار کنه.چیزی که سالهاست در صنعت سینما در حال دیدن اون هستیم.
سال پیش وقتی عنوان Braid عرضه شد شاید تلنگری بر حس کودکی من بود اولین لمس دسته های میکرو .یادآور خاطرات ماریو اما احساسی که در این بازی بود به مراتب بیشتر از تعریف کلمات براش شرح اونه.شاید مفهوم پایانی braid مکمل این بود که چرا شما در هزاران مرحله باید پرنسس رو نجات میدادید!چرا با اینکه هر بار یک هدف تکراری داشتید باز هم برای نجات اون لحظه شماری میکردید.Braid بازیی بود که منو بعد از چند سال به ادامه حیات این صنعت امیدوار کرد .لذت درونی.تنها هدفی که باعث به وجود اومدن بازی ها شده که سالهاست به ورطه فراموشی سپرده شده.
Machinarium چیست؟
شاید اولین سوال هر گیمری اینه!شاید یک جمله برای راویت اون کافی باشه و اون``رویای کودکی دنیای خودمان``
تمام چیزهایی که در این دنیا وجود دارند با اینکه در اولین نگاه غیر ملموس هستند اما حس نزدیکی و آشنایی غریبی رو به آدم منتقل میکنند.
روباتی برای یافتن دختر مورد علاقه اش در ابتدا کلیشه ای ترین داستان به نظر میاید اما شاید کلیشه شاه کلید درک معانی سنگین Machinarium هستند.
هیچ گونه دیالوگی دربازی نمیبینید.تمام چیزهایی که قرار است به شما گفته شود بر اساس تصاویری هستند که در بالای سر روبوت کوچک ما پدیدار میشوند.دیدن خاطرات روبوت و دختر مورد علاقه اش واقعا زیباست.تا آنجا که بار ها بی اختیار از تکان دادن موس خودداری میکنید تا روبوت دوباره یکی از خاطرات خود را به یاد بیاورد.
اولین نگاه:
چیزی که در اولین نگاه شما را مجذوب Machinarium میکند سبک و استایل گرافیکی آن است.صحنه هایی که فوق العاده طراحی شده اند و آنقدر جزئیات در آن وجود دارد که ناخود آگاه روی آنها کلید میکنید تا شاید تکان خورده و حرکتی بکنند.گرافیک بازی آنقدر جذاب هستند که شما را یاد هر چیزی میاندازند .بازیی که قبلا انجام داده اید.صحنه ای که دیروز دیده اید یا خاطرات مسافرت سال قبل!
دنیایی به تمسخر خودمان:
هر شخصیتی دربازی که مشاهده میکنید گذشته ای برای خود دارد.که رنجهایشان در گونه های فلزیشان تبلور میکند.همگی یک نکته مشترک دارند و آن این است که قبلا مورد ظلم قرار گرفته اند .ظلمی که استعاره از واقعیاتیست که زندگی روزمره به سادگی از کنار آنها میگذریم.
شما هربار برای رسیدن به هدف خود و دزدیده شدن دوست دختر خود به دنبال یافتن دزدی هستید که بعد از مدتی هر وقت کسی جلوی شما قرار میگیرد به واقع ایمان دارید که آن دزد در حق او هم بدی انجام داده.آنقدر که از یاد میبرید که مشکل شما چیست!
وقتی کسی کلمه ای نمیگوید چیزی نمیشنود آنگاه موسیقی ملایم بازیست که تاثیرش افزون تر میشود.هر قسمتی که قدم میگذراید احساس میکنید موسیقی بازی به عنوان یاری کمکی در خدمت شماست و شما تنها نیستید.در تمامی قسمت ها احساساته شما را درک میکند شاید بهترین دوست شما همین موسیقی است.
وقتی شاگرد از استاد پیشی میگرد:
سبک ادونچر و دوران درخشان دهه 90 دیگر گذشته است و این حقیقتی است که باید آن را قبول کرد از آن لوکاس آرتز رویایی به واقع شبحی مانده که دیگر قادر به ساختن بازیی همچون مانکی آیسلند نیست!شاید تا قبل از این مانکی آیسلند را بهترین ادونچر تاریخ لقب میدادم اما Machinarium باعث شد کمی تفکر کنم و از نظر خود دست بکشم.تمام المانهای موفق گذشته در این بازی حضور دارند.شاید معماهای آن تکراری به نظر برسند اما آنقدر مرحله و پازل های خوب در بازیی هست که از یاد میبرید در سال 2009 زندگی میکنید.وقتی بر پشت تمام این پازل ها منطقی وجود دارد و به امثال دیگر بازی ها پازلی بدون منطق همچون قرار دادن ظرف سوپ خوی به جای کلاه برای شاد کردن یک NPC نیست هیچ گاه نا امید نمیشوید که چرا قادر به حل کردن آن نبودید. و همیشه این جمله را میگویید که: ((اه اگه یذره دیگه فکر میکردم میتونستم حلش کنم خیلی آسون بود)).
همیشه در اولین ورود به معمایی جدید ناخودآگاه دست بر موس برده و بر روی لامپی کلیک میکنید تا هدف نهایی آن معما رو بتوانید در ابره بالای سر روبوت ببینید.بعد از گذشت مدتی که قادر به حل آن پازل نشدید میتوانید با انجام یک مینی گیم کتابی را باز کنید تا طریقه حل آن دست یابید.اما همیشه این حس به شما داده میشود که باید خودم آن را پیدا کنم.به مثال بازی های ادونچر روز دیگر قادر به شناسایی همه اشیا نیستید حتی تا وقتی که به نزدیکی آن هم نرفته اید نشانه موس بر روی آن عمل نمیکند و این چیزیست که هر ادونچر خوری را به دوق میآورد.
دوست دارم تا آنجا که میتوانم بنویسم اما بهترن نقد بنظرم بازی کردن خود عنوان است که در اولین نگاه کاری خواهد کرد که تا پایان همرا آن باشید.پس چرا معطلید؟
دلیل نقد دیر بازی این بود که به خاطر بازی کردن دمو و عناوین قبلی منتظر تهیه مستر کارت و تهیه بازی به صورت اورجینال بودم تا ادای دینی به سازندگان آن کرده باشم که اولین بازی نقدی خود را با مرمت زیاد ساختند.
بهتر است هم کمی با Jakub Dvorsky که خالق این بازی هست آشنا شویم .
Jakub Dvorsky در سال 1978 در برنو جمهوری چک به دنیا آمد.
در سال 2003 ، او توانست فارغ التحصیل آکادمی هنرهای زیبا را در پراگ (VSUP) بدست آورد.
بعد از آن در دانشکده های گرافیکی مشغول به تدریس شد.
اما اولین برخورد او با دنیای گیم بازیه Samorost بود که به عنوان پایان نامه خود ارائه داد.همان زمان مورد توجه اساتید قرار گرفت.Samorost با آنکه بسیار کوچک بود و بسیار زود پایان میافت اما از تمی جالب و سبکی درخور بهره میبرد سبکی که داشت به یاد ها می پیوست.در سخنی که خود Jakub درباره Samorost بیان میکنید میگوید: ((وقتی که این بازی را به نمایش گذاشتم تمامی استادان من گیج شده بودند.معمولا پایان نامه های رشته ما فیلم های کوتاه انیمیشنی بود.تمامی معلمان کنجکاو بودند و به واقع خیلی از Samorost خوششان آمده بود .در نهایت من B شدم.))
Samorost بعدا به صورت مجانی عرضه شد و مورد توجه بسیاری از منتقدان و گیمرها قرار گرفت.نکته جالب انجین بازی بود که به وسیله Adobe Flash نوشته شده بود .او درباره کار با فلش میگوید: (( واقعا حقیقت این است که من در برنامه نویسی ضعیف هستم اما یادگیری همان دستورات ساده هم میتواند کار من را راه بیندازد.من در ابتدا برای برنامه خود برنامه ریزی کردم اما به واقع زمانی که طول کشید تا بازی را به اتمام برسانم سه برابر بیشتر از زمان برنامه ریزی شده بود و این مسئله است که هر بازساز تازه کاری باید به آن توجه داشته باشد.))
Jakub مسائلی که برای اولین بار برایش پیش امده را چنین توصیف کرده: ((میخواستم از زمین ,جنگل,درختان و سنگها و آسمان الهام بگیرم.نتیجه کار لذت بخش بود.وقتی بازی به پایان رسید آن را تست کردم اما میخواستم نظر دیگران را هم بدانم برای همین به خواهر و برادر و پدر و مادرم دادم تا آنها بازی را انجام دهند و مسئله جالب این بود که همگی از آن لذت بردند))
بعد از آن ژاکوب مصمم شد تا کار خود را ادامه دهد به همین منظر Samorost2 را ساخت.که از بسیاری جهات کاملتر و برتر از نسخه اول خود بود.
سپس اون Amanita Design را تاسیس کرد استودیویی شخصی برای انجام و به بار نشاندن ایده های خودش.
و Machinarium اولین بازیه این استودیو هست که میشود نام برد.
خوب معلومه رویload
تنظيمات privacy مرورگرت رو براي cookie ها و temporary files چك كن. سيوهاي اين بازي چون adobe flash هستن بعنوان cookie شناخته ميشن و مرورگرت پاكشون ميكنه
من راديو رو تنظيم كردم مشكلم اون اهنگس اصلا نميتونم بسازمش
سلام
این تنظیمات کجا هست؟
اگه فايرفاكس دارين:
tools<options<cookies
چك باكس accept cookies from sites و accept third-party cookies هردو بايد تيك داشته باشن و توي قسمت keep until هم گزينه they expire رو انتخاب كنين
توي كادر پايين همين قسمت كه private data هستش يا چك باكس always clear my private data رو بردارين و يا از گزينه settings كه مقابلش هست چك باكس cookies رو بردارين.
اگه IE دارين:
tools<internet options<avanced
توي كادر دنبال قسمت security بگردين و چك باكس اين گزينه رو بردارين:
empty temporary internet files when browser is closed
سلام
من اینجای بازی موندم![]()
شما برو به طرف اون در اون موقع پرنده هم میاد به طرف شما
بعد که نشست روی سیم هی بالا پایین کن سیم پاره میشه...و ادامه بازی...
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)