تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: به نظر شما قدرت ps3 ر چه حدي است

راي دهنده
1216. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • عالي

    740 60.86%
  • خوب

    273 22.45%
  • متوسط

    84 6.91%
  • بد

    16 1.32%
  • بسيار ضعيف

    103 8.47%
صفحه 12 از 1219 اولاول ... 2891011121314151622621125121012 ... آخرآخر
نمايش نتايج 111 به 120 از 12190

نام تاپيک: سوالات و راهنمایی های عمومی کنسول Play Station 3

  1. #111
    در آغاز فعالیت Hirad 72's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    19

    پيش فرض

    برای کدوم دستگاه؟

  2. #112
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    2deep4u
    پست ها
    3,728

    پيش فرض

    برای کدوم دستگاه؟
    Ps3|x360|pc

  3. #113
    کـاربـر بـاسـابـقـه MOHAMMAD2010's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    10,353

    پيش فرض

    X360 با قیمت 299 دلار

    هنوز خبر سونی که قراره Ps3 با قیمت 399 دلار بده بیرون به شب نرسیده ، مایکروسافت اعلام کرد که 360 با قیمت 299 دلار به زودی عرضه خواد شد .

    منبع : N4g


  4. #114
    داره خودمونی میشه princeofthegamers's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    28

    پيش فرض ps3

    آیا برای ps3 می شود wallpaper انتخاب کرد

  5. #115
    داره خودمونی میشه princeofthegamers's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    28

    پيش فرض ps3

    کی دسته ی جدید ps3 رو دیده میگن مثل دستکش میره تودست مثل wii

  6. #116
    داره خودمونی میشه princeofthegamers's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    28

    پيش فرض spilenter cell

    پیش نمای بازی Splinter Cell: Conviction


    سازندهUbisoft Montreal
    ناشرUbisoft
    سبک بازیModern Action Adventure
    تاریخ انتشارQ4 2007
    پلتفورمPC
    استودیوی مونترال یوبی سافت هم اکنون سخت مشغول کار بر روی عنوان جدیدی از سری بازی اسپلینتر است میباشد. پنجمین شماره ی اسپلینتر سل که Splinter Cell: Conviction نام دارد از 20 ماه پیش تا کنون در این استودیو در حال توسعه بوده یعنی دقیقا از همان زمانی که تولید Chaos Theory به اتمام رسید. و جالب اینکه بر روی Conviction تیمی به مراتب بزرگتر نسبت به تیم های سازنده ی نسخه های پبشین اسپلینتر سل مشغول کار هستند.

    در Conviction دو سال از وقایع Double Agent که در آن سم فیشر دنیا را نجات داد می گذرد و سم پس از درگذشت تک دخترش به تنهایی زندگی میکند اما مشکلات به سرعت از راه می رسند و قبل از اینکه سم فکر تراشیدن ریشش را بکند برای انجام یک ماموریت تازه فرا خوانده می شود. همیشه شاهد بوده ایم که سم در رویارویی و برخورد با هیچ فرد و گروهی ترسی به دل راه نداده. او همیشه تبلوری از یک قهرمان فداکار، نیکو صفت و شایسته بوده که در جهت مبارزه با پلیدی ها و شرارت دست به هر اقدامی میزند حال حتی اگر این اقدام بر علیه Third Echelon سازمانی باشد که سم فیشر همیشه برای آن کار میکرده. شاید به همین علت باشد که سم فیشر Third Echelon را ترک میکند و متعاقب آن تبدیل به یک فراری می شود که پلیس و سازمان های امنیتی به دنبال دستگیریش هستند.
    اما Conviction نسبت به سری های پیشین اسپلینتر سل تغییرات زیادی کرده این تغییرات به حدی بوده است که بعضی ها از آن با عنوان یک دگرگونی و بعضی دیگر به عنوان خارج شدن از چهارچوب اصلی و یک ریسک و خود سازندگان بازی از آن به عنوان نوآوری و ابتکار نام میبرند. شب و سایه در سری های پیشین همیشه بزرگترین یار و یاور سم فیشر بودند. سم برای پنهان شدن و کمین کردن همیشه به سایه ها توسل میجست. اما در Conviction این فرمول تغییر کرده است.علاوه بر این سم دیگر مجهز به تجهیزات و ابزار آلات خود نظیر عینک دید در شب و یا عینک حرارتی و ... نیست.
    شاید بتوان گفت در سیستم جدید، محیط و جمعیت برای سم کار سایه ها را می کنند. سم فیشر میبایستی با کمک گرفتن از مزایای محیط اطرافش بر مشکلاتش فائق آید. سم می تواند خود را در بین جمعیت از دید ماموران پنهان کند. Dany Lepage تولید کننده ی بازی در این ارتباط می گوید “جمعیت، حالا نقش سایه را ایفا میکند. هر شهروند غیرنظامی برای سم بمانند یک سایه عمل میکند تنها با این تفاوت که این سایه ممکن است حرکت کند و یا ناپدید شود زیرا مردم از این که شما دنبال آن ها حرکت کنید از دست شما عصبانی خواهند شد. در Conviction شما بایستی در تمام لحظات نقش بازی کنید."
    سم فیشر در Conviction دیگر یک مامور مخفی نیست بلکه یک فراری است که قربانی یک توطئه شده و همه به دنبال دستگیریش هستند. او بایستی در تمام لحظات از شناسایی و دستگیر شدن توسط پلیس و ماموران امنیتی اجتناب کند .دیگر از آن لباس و شکل و شمایلی که در نسخه های پیشین بازی از سم می دیدیم و می شناختیم خبری نیست. سم در Conviction لباس و ظاهر کاملا جدیدی دارد. او ریش دارد و موهایش نیز بلند تر شده و یک روپوش، تی شرت و شلوار جین نیز بر تن دارد.
    سم سعی میکند در میان جمعیت به گونه ای رفتار کند تا توجه پلیس به او معطوف نشود. شهروندان در بازی در مقابل آنچه که سم انجام می دهد بسیار هوشمندانه و منحصر به فرد واکنش نشان می دهند مثلا هنگامی که سم گلوله ای شلیک میکند بعضی از آن ها فرار می کنند، بعضی برای جانشان به او التماس می کنند و عده ی دیگر پناه می گیرند. تلاشی که بر روی هوش مصنوعی بازی انجام شده واقعا جای تقدیر دارد.

    شاید شما بارها این جمله را شنیده باشید." بازی ای که به شما اجازه می دهد با همه چیز فعل و انفعال داشته باشید و ارتباط برقرار کنید و از هر اشیائی استفاده کنید" اما Conviction شاید اولین بازی در سری اسپلینتر سل باشد که به چنین وعده ای عمل می کند. در Conviction همه چیز از صندلی و قفسه ی کتاب گرفته تا قوطی بیسکوییت می تواند برداشته و استفاده شود. هر اشیائی که شما بر می دارید اگر به درستی استفاده شود می تواند به عنوان یک سلاح کارآمد عمل کند. تنها شیئی که در بازی قابلیت جابه جا شدن ندارد میز میباشد اگر چه شما می توانید در زیر میز مخفی شوید و یا به عنوان پوشش برای محافظت از خود استفاده کنید اما نمی توانید آن را جابه جا کنید.
    در کل اعمال سم در بازی به سه دسته تقسیم می شود.
    هجومی
    مخفی کارانه
    فعل و انفعالی
    هر کدام از این سه مورد شامل مجموعه حرکات مختلفی می شود که سم قادر به انجام آن هاست و برای هر یک از این سه ویژگی یک کلید بر روی دسته ی گیم پد و یا کیبورد در نظر گرفته شده مثلا وقتی در پشت میزی نشسته اید کافی است که کلید مخفی کاری را بزنید تا سم در زیر میز پنهان شود و یا کلید هجومی را بزنید تا سم میز را واژگون کند. یا کلید فعل و انفعال را بزنید تا سم یک صندلی را بگیرد و آن را بلند کند.
    البته در Conviction عنصر اکشن نسبت به نسخه های پیشین بیشتر شده اما کماکان انتظار نداشته باشید که با زدن کلید هجوم سم فیشر به آسانی حریف مقابلش را از پای در آورد در نتیجه شما کماکان بایستی بیشتر بر روی مزایای محیط و اشیای موجود در آن تکیه کنید.
    در Conviction نسبت به نسخه های پیشین آزادی عمل بیشتری وجود دارد. اما کماکان قانون هایی وجود دارد که شما باید از آن ها پیروی کنید. برای مثال اگر شما به سمت شهروندان بی گناه هدف گیری کنید خواهید دید که سم به بالای سر آن ها شلیک می کند یعنی از کشتن شهروندان بیگناه خودداری میکند اما در هر صورت این عمل اگر چه نتیجه ای کشنده به همراه ندارد اما سبب ایجاد ترس و وحشت در میان جمعیت می شود و توجه پلیس را نیز به خود جلب خواهد کرد. بایستی توجه داشته باشید که سم یک شخصیت خوب و مثبت است و شما نمی توانید اخلاقیات خودتان را به او تحمیل کنید. بگفته ی Patrick Fortier یکی از سازندگان بازی "سم فیشر از آن دسته افرادی نیست که به این طرف و آن طرف برود و پلیس و افراد بیگناه را بکشد."
    Dany Lepage در مورد شخصیت سم فیشر می گوید "در Chaos Theory ، ما نمی خواستیم یک شخصیت قوی خلق کنیم. ما فقط می خواستیم گیمر ها در نقش سم باشند. در Double Agent تصمیم بر این بود که به سم شخصیت نیرومند تری و داستان بهتری داده شود اما این عمل آنطور که باید بطور صحیح انجام نشد. ما سعی کردیم که در Conviction خیلی بهتر عمل کنیم. ما در SC: Conviction یک قهرمان جدید خلق کرده ایم."

    Conviction متشکل از 60 قسمت یا بخش میباشد که هر کدام تقریبا 15 دقیقه طول می کشد که به اتمام برسد که با یک حساب سرانگشتی در مجموع در حدود 15 ساعت طول میکشد که شما کل این بازی را به اتمام برسانید.
    12 مرحله ی اول بازی را سم فیشر در انجام ماموریت برای Third Echelon سپری می کند اما سم سرانجام متوجه می شود که این سازمان، فاسد و بی خاصیت است بنابراین آن را ترک می کند. در 12 مرحله ی اول بازی، نسبت به مراحل بعد از آن محدودیت بیشتری وجود دارد. در این مراحل شما یاد می گیرید که چگونه بازی را کنترل کنید و به بهترین شکل از دنیای بازی استفاده کنید. اما در ادامه ی بازی و با جدا شدن سم از Third Echelon شما آزادی عمل بیشتری خواهید داشت اما سم دیگر یک فراریست و او دارای امکانات و قدرتی که در هنگام کار کردن با Third Echelon از آن برخوردار بود نیست. او حتی اسلحه و وسایل مورد نیازش را باید از طریق بازار سیاه تهیه کند.
    پلیس ها در بازی تنها یک برداشت سطحی از شکل و شمایل سم فیشر دارند بنابر این سم می تواند با بهره بردن از این مزیت خود را درجمعیت از نظر آن ها ناپدید کند و با انجام اعمالی نظیر صحبت کردن با تلفن عمومی، گوش دادن به یک سخنرانی و یا لم دادن بر روی یک صندلی پارک همانند یک شهروند عادی رفتار کند. اما جلب توجه دیگران خود می تواند یکی از روش های موثر در بازی می باشد Dani در این ارتباط می گوید "عمل های مختلف بهای مختلفی به همراه خواهد داشت. هل دادن مردم و شکستن چیزها بهایش کوچک است اما دزدیدن چیزی بهای بزرگتری دارد و شلیک کردن اسلحه نیز که بهایش بسیار بزرگ است”
    مثلا اگر سم بخواهد وارد محوطه ی پارکی شود که توسط پلیس محافظت می شود کافی است لپ تاپ زنی را بگیرد و آن را بر روی زمین پرتاب کند همین عمل کافی است که واکنش مردم اطرافش را برانگیزد و سبب جلب توجه پلیس ها شود که به سم اجازه می دهد جمعیت اطرافش را دور بزند و به محوطه ی پارکی که پیش از آن غیر قابل دسترس بود وارد شود.
    اما لازم است بدانید که اگر میزان جلب توجه بسیار زیاد باشد ممکن است اوضاع کمی پیچیده تر شود و پلیس محوطه را ببندد و آن را از غیر نظامیان تخلیه کند و در پی آن ماموران Third Echelon وارد عمل بشوند که مجهز به سلاح های سنگین هستند و دقیقا می دانند سم فیشر به چه شکلی است و چگونه باید با او جنگید. بازی کردن Conviction بدون جمعیت مثل بازی کردن Chaos Theory با لامپ های روشن می ماند.
    در Conviction شما می توانید با هل دادن افراد در جمعیت و یا اعمالی نظیر آن باعث منحرف کردن توجه دشمنانتان شوید اما اگر بخواهید بدون منحرف کردن توجه آن ها از دستگیر شدن خود جلوگیری کنید بدون شک اشیاء بهترین دوست شما هستند. مثلا هنگامی که سم وارد اداره ای می شود کافی است پشت در را سد کند و یا با پخش کردن کاغذ در کف اتاق تعقیب کننده ها را گیج کند. سم حتی می تواند وسیله ی ارتباطی را از دشمنانی که از پای درآورده بگیرد و با شنیدن صدای صحبت تعقیب کنندگانش از میزان پیشرفت آن ها برای یافتنش آگاهی پیدا کند.
    اگر یکی از افراد متوجه شود که یک پرینتر بر روی کف زمین افتاده است ممکن است تمام منطقه یا اتاق را به طور کامل جستجو کنند بنابر این برگرداندن یک اتاق به وضعیتی که پیش از این قرار داشت یکی از دیگر کار هایی است که سم می توان برای جلوگیری از جلب توجه دشمنان خود انجام دهد.

    در یکی از قسمت های بازی مزدوران در اداره ای مشغول پاک کردن فایل ها موجود بر روی کامپیوتر و سرور ها میباشند. در این مرحله سم فیشر تنها 15 دقیقه فرصت دارد که 4 سرور را هک کند و در ضمن هیچ جمعیتی نیز وجود ندارد که او بخواهد در بین آن ها خود را مخفی کنید. پس سم چاره ای نداره جز آنکه از همان روش قدیمی مخفی کاری استفاده کند. یعنی در پشت دیواری کمین بگیرد و وقتی مطمعن شد خطری نیست با سرعت عبور کند. البته طریقه ی هک کردن 4 سرور هم می تواند در نوع خود بسیار جالب توجه باشد زیرا شما برای هک کردن هر 4 تای آن ها به یک روش خاص محدود نمی شوید.
    یوبی سافت در زمینه ی برنامه نویسی فیزیک و سیستم انیمیشن جدید واقعا بسیار خوب عمل کرده بطوری که باعث شده سم به طریق فوق العاده باور کردنی با اشیاء ارتباط برقرار می کند، آن ها را بردارد و یا پرتاب کند.
    اگر چه Conviction هنوز تا مراحل پایانی ساختش فاصله دارد اما بر روی گرافیک و افکت های آن نیز بسیار خوب کار شده و بسیاری از قسمت های موتور بازی از نو نوشته شده. با توجه به اینکه این بازی برای دو پلتفرم Xbox 360 و PC انحصاری است سعی شده از مزیت های هر دو پلتفرم بخوبی استفاده شود به گفته ی Dany انحصاری بودن Conviction کار آن ها را در توسعه ی بازی بسیار راحت تر کرده است با این وجود به نظر می رسد که بازی گهگاهی با کم شدن نرخ فریم مواجه می شود. اما با توجه به زمان باقیمانده هنوز جا برای بهبود نرخ فریم وجود دارد.
    Conviction دارای بخش مولتی پلیر هم میباشد که متاسفانه هنوز جزییات زیادی در مورد آن گفته نشده اما Ferland از آن به عنوان یکی از بهترین تجربه های بازی یاد کرده.

    حال سئوالی که در اینجا مطرح می شود اینست که آیا مسیری که یوبی سافت در این نسخه از بازی در پیش گرفته است همان چیزی است که طرفدارن این بازی می خواستند؟
    حداقل بنظر می رسد که یوبی سافت در مورد مسیری که در پیش گرفته است مطمعن است.Ferland اعتقاد دارد که واکنش طرفداران بازی نسبت به تغییراتی که اعمال شده بسیار مثبت بوده است. به گفته ی او برای ایجاد نوآوری نیاز بود که در گیم پلی بازی تغییرات داده شود و این کار به نحو مطلوب انجام شد.
    به هر حال در نهایت این تنها طرفداران هستند که حرف آخر را خواهند زد و بایستی دید که در زمان انتشار Splinter Cell: Conviction واکنش آن ها چگونه خواهد بود. تنها در آن زمان مشخص خواهد شد که اعمال این تغییرات از سوی یوبی سافت یک گام رو به جلو بوده است یا رو به عقب. اگر چه Ferland اعتقاد دارد همیشه می توان به عقب برگشت ، کار متفاوتی انجام داد و سم را در موقعیت جدیدی قرار داد.
    Splinter Cell: Conviction در صورتی که با تاخیر مواجه نشود در اواخر سال میلادی جاری (2007) برای PC و Xbox 360 منتشر خواهد شد.

  7. #117
    داره خودمونی میشه princeofthegamers's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    28

    پيش فرض grand theft auto

    سازندهRockstar North
    ناشرRockstar Games
    سبک بازیModern Action Adventure
    تاریخ انتشارOct 16, 2007
    پلتفورمPS3 | X360
    __________________


    ... سرآغازی برای نسل بعد


    "زندگی پیچیده شده است. من انسان هایی رو به قتل رسوندم، افرادی رو قاچاق کردم، افرادی رو فروختم. امکان داره اینجا، مسائل به شکل دیگری باشند." این جملاتی است که شخصیت بازی Grand Theft Auto IV یعنی Niko Bellic با حالتی معنادار به زبان می آورد. اینها تنها جملات یک روح شیطانی نیست که موقعیت های جدیدی را در شهری جدید جستجو می کند. بلکه این جملات مستقیما به آینده این سری بازی ها، نیز اشاره می کند. همچون بلیک، Grand Theft Auto نیز به شهری جدید یعنی جایی که بسیاری از مردم برای یافتن چیزی که به آن "رویای آمریکایی" می گویند نقل مکان کرده است. بعضی ها به آنجا پایتخت دنیا می گویند و بعضی های دیگر نیز آن را شهری که هرگز نمی خوابد می دانند. مهم نیست که شما به آنجا چه می گویید، نیویورک جایی است که همه چیز می تواند در آن به وقوع بپیوندد. بزرگترین مکان روی زمین، بهترین مکان برای قسمت بعد از این سری بازی.

    مطالب آغازین تنها اشاره ای بود به سطح تغییراتی که در بازی رخ داده است. و البته به این معنا نخواهد بود که GTA به واقعیت رسیده است. در اینجا (GTA IV) چیزی به نام نیویورک وجود نخواهد داشت. بلکه نیویورک تنها تصوری است از Liberty City دوباره سازی شده در بازی جدید. جایی که بعضی از گیمرها آن را بهتر از مکان زندگی خود میشناسند.
    با توجه به اهمیت این سری از بازی ها شایعات بسیاری در این مدت پیچیده بود. برخی تصور می کردند که قسمت بعدی از این بازی به یک MMO تبدیل خواهد شد. برخی فکر می کردند بازی در جهان واقعی اتفاق می افتد و برخی دیگر نیز فکر می کردند ادامه این بازیها در فضا خواهد بود. اما باز هم همه چیز در همان Liberty City ادامه پیدا خواهد کرد.
    Liberty City جدید، متروپلیس شلوغی است که خیابان هایش از جمعیت اشباع شده و بصورت عمودی به گسترش خود ادامه می دهد. بسیاری از نمادهای نیویورک واقعی در این شهر وجود دارند، اما با کمی تغییر. مثلا ساختمان های MetLife که به GetaLife تغییر نام داده اند یا مجسمه آزادی که به مجسمه شادكامی تغییر نام داده.
    "ما اینجا زندگی می کنیم،" مطلبی که Dan Houser یکی از طراحان اصلی بازی اشاره می کند و ادامه می دهد: "ما چند سالی است که اینجا هستیم. حتی افرادی که در اسکاتلند بودند مدت زیادی را اینجا با ما گذرانده اند. این محیطی بود که حتی در رویاهایمان نیز نمی توانستیم آن را برای یک بازی ویدیویی متصور شویم."
    در GTA IV، استودیوی Rockstar چهار بخش از پنج بخش نیویورک، بعلاوه قسمتی از نیوجرسی را پیاده سازی کرده است. این شهر کوچکتر از شهر San Andreas است، اما حتی یک ذره از این فضا، خالی رها نشده است. شهر جدید بسیار شلوغ و به هم پیوسته است که چشمان هر کس را به خود جلب می نماید. شهری که نمایانگر چند دهه از بهترین طراحی و معماری است. با برج های بسیار بلند و جریان زندگی بسیار سریع. در GTA IV منطقه بروکلین به Broker، منهتن به Algonquin، کویین به Dukes و برانکس به Bohan و نیوجرسی به Alderney تغییر نام پیدا کرده است.
    "این كل شهر نیست،" Houser ادامه میدهد "ما شهری میسازیم که مانند نمونه واقعیش باشد و به خوبی برای ایجاد گیم پلی، گسترده باشد. جهان واقعی ساخته نشده که یک بازی ویدویی باشد. ما سعی داریم بازیی بسازیم که مانند جهان واقعی باشد و هم چنان مانند یک بازی ویدیویی قابل بازی کردن باشد."
    طراحی شهر و ماموریت ها طوری بوده که این دو مکمل یکدیگر باشند. همه چیز این جهان دلیلی برای وجود خود دارد، چه برای کامل کردن قسمتی از گیم پلی، چه برای ایجاد جو و فضای بازی.
    "ما سعی داشتم تا به این شهر زندگی ای از نوع نسل بعد بدهیم. بتوانیم احساس حضور در آنجا را بوجود آوریم. احساسی از (که همیشه یکی از بخش های مهم GTA بوده است) اینکه در خیابان ها راه می روید یا به آهستگی رانندگی می کنید و زندگی را مشاهده می کنید که روال عادی خود را ادامه میدهد، و سعی می کنید که (با آن) مشغول تر و درگیر تر از همیشه باشید." Houser ادامه میدهد "ما سعی داریم تا چیزی بسازیم که بسیار لذت بخش تر (Fun)، قابل باورتر و زنده تر از همیشه باشد. این ها چیزهایی است که ما وقت بسیاری برای آنها گذاشته ایم. تا مثلا رفتارهای متفاوتی را برای عابران و مردم بوجود آوریم، تا بیشتر نسبت به محیط وابسته باشند و از آن تاثیر بگیرند. چیزهایی که ما مقدار کمی از آن را در گذشته بوجود آورده ایم. شخصی را می بینید که دارد سیگار می کشد و کمی آنطرف تر شخص دیگری در باجه تلفن مشغول حرف زدن است و شخص دیگری هم بر روی صندلی آن کنار نشسته است. اینها فوق العاده به نظر می رسد و بسیار واقعی تر است نسبت به قبل که مردم تنها در خیابان ها مشغول راه رفتن بودند."

    .
    جنبش و شلوغی یک شهر در حال پیشرفت
    شهر با سطح بالایی از جزئیات به حال حرکت و زندگی درآمده. خورشید بر روی سطح اشیای شیشه ای به زیبایی میدرخشد، و جزئیات تکه آجرهای قدیمی را نمایان می سازد و حتی نشان می دهد که یک کیسه زباله چقدر می تواند واقعی به نظر برسد. زمانی که خورشید شروع به غروب کردن می کند چهره شهر نیز شروع به تغییر می کند. ساختمان هایی که هنگام روز بسیار زیبا به نظر میرسیدند در هنگام شب چهره ای نا زیبا پیدا می کنند. و این همان اختلافی است که در ظاهر نیویورک واقعی در روز و شب وجود دارد و سعی شده در Liberty City نیز پیاده شود.
    "طراحی و شکل ظاهری شهر چیزی بود که ما بخوبی توانستیم در بازی پیاده کنیم. اینکه سعی داشته باشیم چنین چیزی را در بازی ویدیویی به وجود آوریم، کار جدیدی به حساب می آید. یکی از ویژگی های مهم نیویورک این است که با گردش در آن می توانید با افراد بسیار مختلفی (با ویژگی های مختلف) آشنا شوید. و این یکی از ویژگی های نیویورک بود که ما سعی داشتیم در بازی ایجاد کنیم. در بازی تعداد زیادی افراد غیر آمریکایی را خواهید دید."
    یکی از این خارجی ها Niko Bellic است. کسی که از اروپای شرقی آمده و هرگز به Liberty City مسافرت نمی کرد اگر به خاطر پسر عمویش Roman نمی بود. بلیک به این شهر آمد چون ایمیل هایی از Roman دریافت می کرد که: "من از این زندگی لذت می برم. رویای آمریکایی به حقیقت پیوسته. زندگی در اینجا مثل زندگی در آرزوهایت است." Houser توضیح میدهد "و بلیک این موضوع را باور می کرد." اعتقاد او برای رها کردن گذشته، برای چیزی که فکر می کرد آمریکایی سبز و خرم باشد نمی توانست به جایی فراتر از واقعیت برسد. Roman به او دروغ گفته بود. او مشهور و پولدار نبود و در حقیقت تا خرخره در مشکلات فرو رفته بود. او به پسر عمویش دروغ گفته بود تا بتواند اشتباهات خودش را در زندگی جبران کند.
    زمانی که متوجه این مسائل می شوید و می خواهید شخصی از گوشت و خون خود را خفه کنید به یاد می آورید که او (Roman) تنها دوست شماست که در آمریکا میشناسید. بر خلاف San Andreas بلیک این شانس را نخواهد داشت تا به محل زندگی خود بازگردد. زندگی او از لحظه ورودش به آمریکا شکل دیگری پیدا می کند. Roman شدیدا بدهکار است و بسیاری از خلاف کاران بدنبال او می گردند."

    یك روز معمولی دیگر
    دمویی كه برای ما به نمایش درآمد بر روی كنسول Xbox 360 اجرا میشد و بلیك را نشان میداد كه در ایستگاه تاكسی ای ایستاده بود كه رومن در منطقه Broker و در یك گاراژ قدیمی اداره می كرد. انجین جدید بازی به زیبایی قدرت خود را به نمایش در می آورد. میز رومن پر از كاغذ خورده و آشغال بود و دیوارهای اتاق نیاز به یك دست رنگ جدید داشتند، و پنجره های اتاق به نظر نمی رسید كه هرگز تمیز شده باشند. خورشید به روشنی در بیرون میتابید، اما شما نمی توانستید این موضوع را با نگاه به پنجره های اتاق متوجه شوید. پنجره های كثیفی كه لكه های زرد رنگ روی آن ها به سختی اجازه عبور نور را می دادند. تنها نشانه حیات در این اتاق رادیویی بود كه موسیقی گوش خراشی از آن شنیده میشد. و بلیك همچنان در اتاق ایستاده بود، آرام و استوار و آماده برای شروع كارها.
    با وجود اینكه بلیك می تواند با جمع و جور كردن این اتاق لطفی در حق پسر عمویش انجام دهد، اما كارهای مهم تری برای انجام دارد. همینطور كه او اتاق را ترك می كند، شما می توانید وزن او را از حركت قدم هایش احساس كنید. تنوع و گوناگونی سطح زمین باعث بوجود آمدن تنوع در حالات حركت او شده است. شما می توانید مشاهده كنید كه چگونه حركت او توسط فیزیك فوق العاده بازی به نمایش در می آید.
    "فیزیك بازی فوق العاده و جذاب خواهد بود، " Houser ادامه می دهد "ما سعی كردیم مانند بقیه قسمت های بازی، فیزیك نیز حركتی رو به جلو داشته باشد. فیزیك یكی از زمینه هایست كه بازی ها می توانند در آن بسیار بهتر شوند. اگر شما می خواهید یك سوم شخص اكشن داشته باشید، فیزیك می بایست بسیار عالی باشد. احساس كنترل داشتن بر روی شخصیتتان باید بسیار قابل لمس باشد. احساس حركت در محیط، و بالا رفتن از اشیا باید بسیار بهتر از چیزی كه هست باشد. حركات و انیمیشن ها نباید حالتی پیش بینی پذیر و یكنواخت داشته باشند. یكی از اهداف ما از شروع ساخت بازی این بود كه بازی باید احساسی متفاوت از بازی های دیگر داشته باشد. نباید شخصیت بازی ظاهر خوبی داشته باشد، و در عین حال مقاوم و تسخیر ناپذیر نیز باشد."
    بلیك چیزی نیست جز یك انسان مقاوم و خشك. پیاده روی بلیك در اینجا و جلوی خانه ای به پایان رسیده. بد و بیراهای دو نفر - شاید دوست، شاید همسایه - از خانه بقلی به گوش می رسد. بلیك در را باز می كند - باز هم حركات طبیعی و تاثیر وزن به زیبایی دیده می شود. با چسبیدن بلیك به دیوار و بیرون آمدن اسلحه او از جیبش متوجه می شوید كه اینجا نمی تواند خانه بلیك باشد. یك نگاه سریع به اطراف شما را متوجه میسازد كه اینجا اتاق نشیمن خانه است، با مبلمانی قدیمی به رنگ قهوه ای و سبز. بلیك به آرامی و در حالی كه اسلحه را به سمت آشپزخانه پر نور نشانه گرفته در حال حركت است. آشپزخانه خالی است. هیچ كس در این خانه كوچك نبود. بلیك با افزودن به سرعت قدم هایش، خانه را از در پشتی ترك می كند.
    دوباره در خیابان هستیم. او در مسیری مستقیم به سمت یك ماشین پارك شده می رود - یك ماشین قرمز چهار در با جزئیات بسیار خوبی كه به نظر می رسد وسیله نقلیه خانواده های موفق منطقه بروكر باشد. بلیك به جای اینكه دستگیره را امتحان كند تا از قفل بودن آن مطمئن شود، با ارنجش ضربه ای به شیشه ماشین می زند و خورده های شیشه بر روی زمین و صندلی ماشین می ریزد. حالا او یك ماشین دارد و با آن در حال حركت به سمت مقصد بعدی است. Houser می گوید كه تمام ماشین های موجود در بازی نیز دارای فیزیك هستند. دوربین، ماشین در حال حركت را بسیار نزدیك تر از آن چیزی كه در GTAهای قبلی دیده بودیم نشان میدهد. و این باعث می شود كه علاوه بر دیدن جزئیات بیشتری از اتومبیل بتوانیم ناحیه بیشتری از (بلندی های) شهر را مشاهده كنیم.
    پس از دستكاری پیچ رادیو و پیدا كردن موزیك آرامی برای ادامه رانندگی، بلیك به بررسی منطقه ای كه در آن رانندگی می كرد، یعنی BOABO پرداخت. و سرانجام به بارانداز رسید. منطقه ای با نمای زیبایی از مركز شهر و افق زیبای آن. در اسكله، صدای مرغان دریایی و صدای گفتگوی مردم به گوش می رسید، و شما می توانید احساس كنید كه بلیك نیز با تماشای این چشم انداز احساس آرامش می كند. پس از كمی حركت به سمت آب كه كاملا واقعی به نظر می رسید،. بلیك پایش را بر روی سنگی گذاشت و تلفنش را از جیبش بیرون آورد. این حركت باعث شد كه صفحه تلفن بزرگ شود و بر روی HUD بازی به نمایش در آید. و قسمت های دفترچه تلفن، پیام ها، Organizer و دوربین در این حالت به نمایش در آید. پس از انتخاب دفترچه تلفن، بلیك با گزینه های دیگری روبرو شد: City Contacs، دوستان بارانداز و Cab Contacs. نمی دانیم كه بلیك با چه كسی تماس گرفت، ولی پس از پایان مكالمه متوجه می شویم كه آن دو قرار است یك دیگر را در اسكله ببینند.

    سطح جدیدی از آزادی
    "در تمام GTAهای قبلی شما مانند یك برده بودید، "‌ Houser اشاره می كند "افرادی بودند كه به شما دستور میدادند كه كاری را انجام دهید، در اینجا نیز قسمت هایی از روند قبلی وجود خواهد داشت، چون شما زیر دست افرادی هستید كه به شما می گویند كه برای ادامه بازی باید چكار كنید. اما در مورد گذراندن بقیه وقتتان، حق انتخاب با شماست. دوست دارید با كسی قرار بگذارید، دوست دارید پیش آن كسی بروید كه كارهای جالبی می تواند انجام دهد یا ... كارهای مختلفی برای پیشبرد داستان و گشتن در جاهای مختلف می توانید در وقت آزادتان انجام دهید. انتخاب های زیادی در مورد اینكه چكار می خواهید بكنید، خواهید داشت."
    چگونگی پیشبرد داستان یكی از بخش های مهم در این بازی است، و این مسئله به تنوع ارتباط (تقابل) شما با شهر و ساكنانش وابسته است. طبق گفته های Houser، سازندگان بازی به افراد امكان آزادی بیشتر، انتخاب های بیشتر و احساس كنترل بیشتر بر سرنوشتشان را داده اند. بازی همچنان با شرح دادن و قصه گفتن (Narrative path) پیش می رود، اما ساختار آن كاملا تغییر كرده است. "داستان با روش های گوناگونی بیان می شود، " Houser اضافه می كند "اما ما سعی كردیم تا شكل برخورد شما با دیگران را تا جای ممكن متنوع كنیم. شما می توانید با خود آن ها صحبت كنید یا از تلفن استفاده كنید و بسیاری كارهای دیگر كه توسط آن به بازیكن اطلاعات بدهیم. ما سعی كردیم موقعیت هایی به وجود آوریم كه در آن درباره گذشته و آینده داستان بازی صحبت شود، یا حتی عقاید افراد به بازیكن منتقل شود."
    "شما همچنان با افراد ملاقات می كنید، از آن ها ماموریت می گیرید، با آن ها ماموریت انجام می دهید و اگر كارتان را خوب انجام دهید، آن ها نیز كمكتان می كنند. یا حتی ممكن است به شما خیانت بكنند. ما سعی داشتیم ماموریت ها متنوع باشند. سعی داشتیم انتخاب هایی در ماموریت ها بوجود آوریم. سعی داشتیم شاخه هایی بوجود آوریم تا شاید شانس انتخابی مهم را بوجود آوریم. راه های جدیدی برای تقابل با شخصیت ها، برای تقابل با دنیای بازی. این تجربه ای متفاوت است."
    در قسمت های قبلی GTA هدف كاملا مشخص بود. شما همیشه از پایه شروع می كردید و خود را به بالاترین سطح می رساندید. داستان بلیك درباره تبدیل فقیر به ثروتمند یا فقیر به فقیر نیست. از فقیر به جایی ما بین این دو است - رها شدن در دنیایی كه كنش بازیكن روندش را تعیین می كند - مخصوصا اینكه Rockstar شدیدا بر تعیین سرنوشت بازی به دست خود بازیكن تاكید دارد. Houser در این باره توضیح می دهد "‌شما فقط ماهی كوچكی هستید در یك دریاچه پر از ماهی. و این بدین معنی است كه شما نمی توانید در چنین جایی حاكم مطلق باشید. این هدف غیر ممكن است."
    در دوران كنسول های نسل قبل، GTA در دوره های مختلف زمانی اتفاق می افتاد. Vice City در دهه 80 و San Andreas در دهه 90 بود. از زمان GTA III تا به حال این بازی ها در Liberty City اتفاق نیفتاده است و هم اكنون GTA IV در همان شهر و در زمان معاصر، یعنی سال 2007 اتفاق می افتد. در این بازی شهر بزرگتر شده است و زمان آن نیز تغییر كرده است. این دو مسئله تاثیر زیادی بر فعالیت های خلافكاری در این شهر گذاشته است.
    "از گفتگوهایی كه با خلافكاران حرفه ای و پلیس های قلابی داشته ایم، به این نكته پی بردیم كه خلاف كردن در این دوران بسیار مشكل شده است، " Houser‌ با لبخند می گوید "دوران طلایی این كارها سپری شده است و این چیزی است كه تمام تلاشمان را می كنیم تا در بازی به وجود آوریم. مردم سریعا دستگیر می شوند و همه جا تحت كنترل پلیس است."

    بیشتر از آنچه كه انتظار داشته اید
    از نظر مقیاس، GTA جدید تفاوت چندانی با San Andreas نخواهد داشت. تنها تفاوت قابل توجه این است كه بازیكنان نخواهند توانست به خلبانی هواپیماها بپردازند. "در بازی هیچ هواپیمایی در كار نخواهد بود، چون اینجا فقط یك شهر داریم." Houser اضافه می كند "جدا از این مسئله كه اتومبیل ها مشابه هستند. ما می خواستیم كه آنها حالتی واقعی داشته باشند. قرار نیست كه بلیكبتواند اسكیت سواری كند. ما امكان انتخاب و تنوعی را به وجود آورده ایم كه مناسب شخصیت بازی باشد. موتور سیكلت ها را حذف نكرده ایم. تمام وسایل (نقلیه) مانند آن را نگه داشته ایم. همه چیز مانند قبل و با همان تنوع است، اما طوری انتخاب شده اند كه برای شخصیت بازی مناسب باشند."
    درباره عواملی صحبت كردیم كه باعث هر چه واقعی تر شدن شخصیت بازی می شوند. Houser می گوید كه Rockstar North با طرز فكر جدیدی صداپردازان را گرد هم آورده است. افراد ناشناخته تری با صدا های جدید و نا آشنایی در صدا گذاری حضور دارند تا هر چه بیشتر و بهتر بتوانند حالات شخصیت های بازی را بروز دهند. لهجه اروپای شرقی بلیك به خوبی با ظاهر خشن او همخوانی دارد، و همهمه موجود در خیابان های شهر، حال و هوای نیویورك را فریاد می زند.
    روند مشابه ای نیز برای انتخاب آهنگ ها و ایستگاه های رادیویی در نظر گرفته شده است. "گذشته را با دقت بررسی كرده ایم. و می خواهیم آهنگ هایی انتخاب كنیم كه بخوبی با Liberty City سال 2007 مطابقت داشته باشند. ما مبنای موسیقی در بازی ها را قبلا تعیین كرده ایم، و فكر نمی كنم كه تا به حال از آن بهتر عمل كرده باشیم. ما كارهای بسیار عالی آماده كرده ایم. فكر می كنم اینبار چیزهای قابل ملاحظه ای خواهیم داشت كه بسیار به آن ها دلگرم هستیم. این فوق العاده است كه ما از این طریق، تجربه ای را برای بازیكن بوجود آوریم كه از طریق هیچ مدیوم دیگری قابل ارائه نباشد. شما می توانید به موسیقی گوش دهید كه با حال و هوای شما همخوانی داشته باشد. می خواهید به موسیقی سنگینی گوش كنید، چون چنین احساسی دارید. یا می خواهید برای ملاقات با شخص دیگری بروید، پس احتیاج به یك موسیقی ملایم تر دارید. ما آهنگ هایی را انتخاب كرده ایم كه با حركت و جریان بازی سازگار باشد. در اینجا با یك بازی اتومبیل رانی مواجه نیستیم، بلكه با یك گروه تبه كار شهری سر و كار داریم. ما آهنگ هایی را انتخاب كرده ایم كه فكر می كنیم با این نوع از بازی سازگار است. آهنگ ها میبایست از چیزهایی می بودند كه با ضرب آهنگ یا احساس خاصی در بازی هماهنگ باشند، بدون آنكه سبك آن ها چندان مهم بوده باشد. زمانی كه برای بررسی هر آهنگ صرف شده است برایتان غیر باور خواهد بود. عده زیادی از دوستداران موسیقی هستند كه به چنین مسائلی اهمیت میدهند.
    با همراهی چنین موسیقی واقع گرایانه ای با تصاویر ممكن است به این نتیجه برسید كه این بازی خوشمزگی ذاتی این سری بازی ها را برای رسیدن به تجربه ای واقعی تر از بین خواهد برد. مطمئنا این بازی احساسی بسیار واقعی گرایانه تر را منتقل خواهد كرد. اما، شوخی های بازی نیز همچنان بی عیب و نقص باقی خواهند ماند. چه بصورت وقتی كه شما به آگهی تبلیغاتی پخش شده از رادیو گوش می كنید، و صدای كسی را می شنوید كه در خیابان زیر لب سخن می گوید، چه وقتی كه بیلبوردی را می خوانید كه نوشته، Liberty City همچنان جای خطرناكی باقی خواهد ماند. باز هم تیم مشابه ای، با همان شوخ طبعی قبلی، این بازی را به واقعیت تبدیل خواهد كرد.
    به نظر Houser هنوز هم فوق العاده است كه "از زمان ساخت GTA III ما هنوز هم همان تیم سازنده اولیه را داریم. ما تعدادی افراد با استعداد دیگر را نیز به تیممان اضافه كرده ایم، اما همچنان همان دو سرپرست برنامه نویسی اصلی را به همراه همان طراح فیزیك قبلی و همان تهیه كننده قبلی و همان طراحان قبلی در كنار هم داریم. همه بازهم در كنار هم هستند. هیچ كس تیم را ترك نكرده است."
    "و این همان چیزی است كه فوق العاده است. كار بر روی این بازی ها و توسعه آن ها برای همه اعضای گروه به عنوان یك تیم تجربه ای فوق العاده بود. ما هیچ یك از اعضای مهم استودیو را از دست نداده ایم. و افراد بسیار خوبی را نیز به تیم اضافه كرده ایم. این سازگاری و هماهنگی بین اعضای گروه به آن ها اطمینان خاطری برای كار با یكدیگر می دهد و باعث می شود كه آن ها بدانند كه ما به عنوان یك تیم قرار است چكار كنیم. و این مسئله بسیار مهمی است كه در بقیه استودیوها كمتر مشاهده می شود. جاهایی كه افرادی می روند و افرادی می آیند و همچنان بازیها به عنوان دنباله های پشت سر هم ساخته می شوند. من فكر می كنم این موضوعی است كه ما را از بسیاری دیگر متمایز میسازد."
    همواره تیم سازنده بازی سعی دارد چیزهایی را امتحان كند كه هرگز در یك بازی ویدیویی پیاده سازی نشده اند. Grand Theft Auto معنای جدیدی به سبك اكشن بخشید، و به ما نشان داد كه همه انتخاب های بازیكن نمی بایست روندی خطی را دنبال كنند و از یك مسیر ادامه پیدا كنند. با GTA IV تیم سازنده بازی به دنبال یافتن راه های جدیدی برای داستان پردازی، حركت و تقابل میان بازیكن و جهان بازی می گردد. این تیم بهم پیوسته با ساخت هر بازی جدیدی به درجه بالاتری از ساخت بازی دست میابد. بعضی از دست آوردهای جدید شما را متعجب خواهند كرد، مانند Loadهای درون بازی. پس از صحنه Load اولیه بازی، دیگر هیچ صحنه Load شدن دیگری را مشاهده نخواهید كرد، حتی زمانی كه به یك محیط سر بسته وارد می شوید و یا از آن خارج می گردید.
    Rockstar North استودیوی جدایی از برنامه نویسان را در San Diego برای تهیه انجین اختصاصی بازی در نظر گرفته است. نام این انجین R.A.G.E یا Rockstar Advanced Game Engine است كه قبل از این در بازی Table Tennis گوشه ای از آن را مشاهده كرده اید. و در شانزدهم اكتبر 2007 خواهید توانست تمام قدرت آن را در بازی Grand Theft Auto IV و بر روی كنسول های Playstation 3 و Xbox 360 مشاهده كنید.

    هر دو نسخه بازی مانند یكدیگر خواهند بود، اما طبق اعلام Rockstar بسته های اختصاصی قابل دانلودی نیز برای Xbox 360 موجود خواهند بود. این بسته ها دارای ویژگی های قابل ملاحظه ای خواهند بود. وقتی درباره محتویات این بسته ها سوال كردیم تنها یك پاسخ شنیدیم: "محتویات اپیزودیك."
    مانند تمام بازی های GTA كه قبل از این عرضه شده اند، بازی جدید نیز بر روی Singleplayer متمركز خواهد بود. البته قسمت چند نفره نیز وجود خواهد داشت. "بله، تا حدودی، "‌ Houser درباره قسمت چند نفره می گوید "ما یك حالت MMO نخواهیم داشت، اما سعی می كنیم كه جالب و سرگرم كننده باشد. و بخوبی با نوع بازی در حالت تك نفره مطابقت داشته باشد."
    مدت سه سال است كه ساخت بازی شروع شده است. "ما می دانستیم كه كاری در این وسعت ممكن است زمان زیادی ببرد. مخصوصا تهیه اجزای گرافیكی كه مسئله بسیار زمان بری است. اجزا مورد نیاز بسیار زیاد و زمان بر بودند."
    Houser میزان تغییرات این قسمت با قسمت های قبل را با تغییرات بازی از Grand Theft Autoهای اولیه به GTA III برابر می داند. این قدم بلندی بوده است كه ما هنوز برای روی سیستم های نسل بعد ندیده ایم.
    "همه همیشه گفته اند كه، كتاب ها چیزهایی برای گفتن دارند، و فیلم ها نیز چیزهایی برای نشان دادن دارند. و این همان جایی است كه بازیهای ویدیویی اهمیت پیدا می كنند." Houser اضافه می كند "و این همان جایی است كه بازی ها پیشی می گیرند. بازیها به شما اجازه می دهند كه جای دیگری باشید. این ویژگی فوق العاده ایست. ویژگی ایست كه نمی توانید از مدیوم دیگری انتظار داشته باشید. این شانس كه بتوانید در محیطی خیالی سیر كنید، جایی مثل Liberty City یا مریخ و یا هر جای دیگری، من فكر می كنم این قابلیت فوق العاده ایست كه بازیهای ویدیویی به عنوان یك مدیوم هنری امكان آن را فراهم میسازند. كاری كه ما سعی داریم این بار انجام دهیم این است كه احساس بودن در جایی دیگر را بسیار قابل لمس تر سازیم. شكل پیشرفت و آشكار شدن داستان، تقابل با دیگر افراد و چگونگی رفتار محیط و كارهایی كه می توانید انجام دهید را بطور كلی تغییر داده ایم تا بتوانیم احساس حضور در دنیایی دیگر را به شما منتقل كنیم."

  8. #118
    داره خودمونی میشه princeofthegamers's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    28

    پيش فرض Stalker

    گرافیک(فیزیک و بعد):8

    صداگذاری(موسیقی و صداگذاری):9

    گیم پلی(وسعت، کنترل و هوش مصنوعی چندین فاکتور دیگر):8

    داستان(سبک و حالت کلی بازی):7

    جذابیت(هیجانی که به شما دست می دهد) :8

    در کل:8

    شروع: بشر امروز نمی خواهد بفهمد اشتباهات کوچیک باعث بروز مشکلاتی می شه که دیگه خارج از کنترله و عاقبتشه همینی می شه که در این بازی تجربه خواهید کرد

    مقدمه: برمی گردیم به چندین سال قبل و درهمون سال ها بشر باز هم ضرر ساز شده است طی یک اشتباه یکی از نیروگاه های بزرگ بشریت نابود شده است و چندنی و چند کشور در آتش فرو رفته است ، بیش از چندین میلیون نفر در زیر آتش به خاکستر تبدیل شده اند.و رادیو اکتیو باعث به وجود آمدن جهش های ژنتیکی شده است و موجودات عجیبی به وجود آمده اند. ی

    داستان:در سال1986 باز هم بی دقتی یکی از مسئولان نیروگاه چرنوبیل واقع در روسیه کار دست جهان می دهد.بله به خاطر یک بی دقتی ساده انفجاری در نیروگاه به وجود می یاد ولی انفجار در نیروگاه هسته ای مسئله ای ساده نیست . همون طور که شما می دانید نیروگاه هسته ای باید در کنار و یا نزدیک دریا ویا محلی که در آنجا سدی باشد ساخته می شود علت آن این است که باید همیشه خنک باشد و با کمی گرم شدن آن امکان انفجار وجود دارد. ولی یک انفجار شاید حتی کوچک هم باعث ویرانی های زیادی خواهد شد . بله بعد از آن انفجار تمام نیروگاه منفجر می شود و بعد از انفجار نیروگاه شماره 4 شدت آتش زیادتر شده و به نیروگاه های دیگر می رسد و ویرانی های بسیاری را به وجود می آورد شدت انفجار به قدری زیاد بود که رادیو اکتیو در وسعت زیادی حتی تا سوئد پخش شد .بعد از این اتفاق میلیون ها انسان بی گناه نابود شدند. ولی این داستان اصلی بازی نیست در اصل اکنون سال 2010 هست و فرض گرفته شده شش سال پیش فاجعه جرنوبیل به وقوع پیوسته و اکنون بعد از شش سال و کم شدن قدرت رادیو اکتیو منظقه گروهی به منطقه آمدند تا بررسی هایی را انجام بدهند اما سوالی مطرح میشود شما چه هستید و چه ماموریتی دارید؟



    شما که هستید در چه محلی هستیدو چه ماموریتی دارید؟

    این محل همان محلی است که همه جا را ابر های رادیو اکتیوی گرفته گروه های زیادی در دور شما در محلی فرضی به نام زون(the zone) هستیدمحل جمع شده اند تا از خروج افراد رادیو اکتیوی به بیرون جلوگیری کنند هیچ کس تاب ورود به این دنیای خطرناک را ندارد ولی گروهی نترس و از جان گذشته به نام استالکر وجود دارند که وارد این دنیا می شوند اما این گروه نیز بیشتر برای جیب خود دست به کار شده اند در موقعیتی که هیچ کس جرات ورود به منطقه زون را ندارد این گروه فرصت را غنمیت دانسته تا وارد این منطقه شده تا هم به دانشمندان و هم به دلالان کمک کنند. ماموریت گروه استالکر همین است و شما هم یکی از اعضای این گروه هستید




    گیم پلی بازی:وقتی صحبت از گیم پلی بازی می شود چیز قابل توجه وسعت است ، وسعت به حد عالی است(در جلوتر به وسعت بازی نیز پرداخته می شود) . شما در نقش یکی از اعضای گروهی مستقل به چرنوبیل آمده اید تا ماموریت های مختلفی را پشت سر بگذارید گیم پلی بازی در دست شما است شماحق گشت گذار و انتخاب و انجام ماموریت های مختلفی را دارید. نباید بازی را با بازی هایی مانند فیر و یا دوم مقایسه کرد این بازی سبکی جدید را در نوع خود به وجود آورده که واقعا زیبا است

    وسعت بازی:

    باید وسعت بازی را 300 کیلومتر دانست یعنی بزرگترین وسعت یک بازی در سبکSci-Fi First-Person Shooter(در مورد سبک بازی جلوتر بحث می شود)

    است این بازی واقعا وسیع است و دیدنی است در دنیای بازی شما می تونید ماشین های سوخته شده ، حیوانات مختلف و حتی گروه های دیگه رو در این وسعت به کرار ببینید گروه هایی که در بعضی موارد به شما ماموریت هایی را هم می دهند و یا در بعضی از شما کمک می خواهند که کمک کردن یا نکردن به شما بستگی دارد ولی بعد از اون اگه به آنها کمک کنید با شما دوست می شوند در غیر این صورت دیگه اون طرفا نرید. بازی از لحاظ گوناگونی محیط بی نظیر است گوشه ای از این دنیا چر خ و فلک های شوخته ای می بینید(یک پارک نابود شده) در قسمتی دیگر شواهد از آثار قدیمی می بینید( یک موزه نابود شده) و در هر جا قسمت ها و محیط هایی بسیار متنوع و زیبا

    محل هایی که باعث کم شدن خون شما می شود




    حالت گردابی: این حالت حالتی است که در اکثر محل های بیابانی وجود دارد










    حالت آتشین:در این حالت در قسمت های نزدیک ماشین های سوخته و داخل بعضی ساختمان ها است








    حالت برگ میوه ها: که در اکثر محل های تاریک دیده خواهد شد










    حالت الکتریسیته: که در بعضی مکان ها مخصوصا نزدیک ویرانه های خانه ها دیده میشود





    شما از همه نظر خواهید ترسید؟؟

    بازی هیچ وقت به شما امان لحظه ای آرامش را نمی دهد چه از نظر موسیقی و چه از نظر موجودات ، سازندگان بازی همه چیز را بر علیه شما قرار دادند تا شما را در ترسی بیندازند که تا ساعت ها شما را مشغول خود کند. ترس چه از نظر موسیقی و صدا گذاری و چه از نظر موجودات همیشه و همه جا همراه شما خواهد بود از صدای ناله هایی که در طول مسیر شماهست تا سورپرایز هایی که دشمنان و موجودات برای شما به وجود می آورند .. اگر واقعا حوصله بازی ترسناک را ندارید از خیر بازی بگذرید



    دشمنان با هوش هستند چون روزی برای خود آدمی بودند؟؟

    دشمنان شما اول باید بگم علاوه بر افراد تغییر ژنتیک یافته ، گروه های دیگر نیز هستند و همچنین سر بازانی که شما را یک پرسه زن و یک خراب کار حساب می کنند چون کار شما خلاف قانون است، اول از افراد رادیو اکتیو شروع می کنیم این افراد قبلا آدمی بودند و الان فقط از نظر ژنتیکی تغییر کردند آنها هم زندگی می کنند ولی این بار برای زندگی هر چیزی را می خورند چه گوشت تن یک سرباز باشه یا گوشت خام یک حیوان یا گوشت یکی از اعضای استالکر این بار با افراد باهوش طرف هستید که شاید از پشت سر شما سر در بیارندو شما رو قافل گیر کنند، سر با زان و افراد گرو های دیگر هم باهوش و زیرک هستند(اگر می خوایهد گروه هایی که در بازی استالکر هستند رو بشناشید در پستی دیگر بعدا براتون می زارم )؟

    سبک بازی چیه بلاخره؟؟

    شاید نشه سبک خاصی برای بازی در نظر گرفتن شاید وظیفه ای بیشتر به بازی بخوره و اصلا 70 درصد اینطوریه ولی بعضی جهاتش شاید به تیر اندازی اول شخص بخوره ولی نه اون تیر اندازی اول شخص مثل دوم که همیشه طوی یه محل بسته هستید

    سلاح ها:

    تنوع و گوناگونی سلاح ها فوق العادست از هر نوع سلاحی که در فکر دارید وجود دارد در ضمن شما می توانید سلاح خود را ارتقا دهید و پیشرفته تر کنید



    گرافیک بازی

    گرافیک بازی در نوع خود خوب است ولی معایبی هم دارد از چشمگیر ترین این معایب می توان به در گیر ها اشاره کرد طرز خون پاشیدن دشمنان واقعا ناشیانه است مثلا با مسلسل و یا با کلت فرق چندانی ندارد که در اصل و واقعیت همچین چیزی نیست...گرافیک از نظر نور پردازی عالی کار کرده و یکی از نکات مثبت است .. آسمان بازی هم در بعضی موارد از ابرهای رادیواکتیوی با رنگ های گوناگون و رد بعضی مواقع صاف است البته آسمان واقعا زیبا طراحی شده است ، بازی از لحاظ کاراکتر ها نسبت به بازی هایی مانند فیر و پری کمی کم دقتی دارد ولی از بعضی لحاظ از آنها هم سر تر است مثلا زا لحاظ بعد بازی که از دور می توانید ساختمان ها و یا ماشین های سوخته را ببینید در بغل خیابان ماشینی سوخته که واقعا از لحاظ آتش بسیار خوب روش کار شده و عالی است

    صدا گذاری

    نقطه تحریکی برای ادامه و یا از دست کشیدن بازی استالکر همین صدا گذاری است اگر از بازی های ترسناک خوشتان نمی آید از همان دموی اول از باز خارج شده و دیگر از ادامه دادن این بازی صرف نظر می کنید ولی در صورتی که بازی های این سک را دوست داشته باشید یکی از بهترین صدا گذاری های این سبک را شاهد خواهید بود به عنوان مثال صدای شلیک گلوله ها واقعا عالی است و یا صدای موسیقی بازی هم بی نظیر است در مواقعی آرام است و رد صورتی که دشمنی باشد تند تر و اکشنی تر می شود و در بعضی موارد ترسناک و ترسناک تر است

  9. #119
    داره خودمونی میشه princeofthegamers's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    28

    پيش فرض prince of persia 4

    قتی بود اخباری مبنی بر لو رفتن یک فایل 2 گیگا بایتی از سایت Ubi همه جا شنیده می شد و معلوم شد که واقعا هم صحت داره و توی اون لیستی بود از بازی هایی که قراره در آینده توسط Ubi تولید بشه ! بازی شاهزاده پارس 4 هم یکی از بازی های این لیست بوده که گفتم بهتره برای شما اطلاعاتی درباره این بازی بدم.

    این داستان که داستان شماره ی 4 بازی پرطرفدار شاهزاده ی ایرانی هست توی خود فروم یوبی نوشته شده بود.اما عجیب اینه که خود یوبی هنوز خبر انتشار بازی Pop 4 رو به هیچ وجه تایید نکرده.

    داستان پرینس به اونجا رسید که پرینس وزیر رو نابود کرد و خنجر زمان رو به روح ملکه ی زمان سپرد تا به جزیره ی زمان برگردونده بشه.نیمه ی تاریک پرینس هم نابود میشه و در واقع پرینس از تمامی رنج و عذاب هایی که به خاطر آن استباه بچه گانه دچارش شده بود رها میشه.
    در این نسخه هم همانند T2tداستان با فرجام زندگی پرینس آغاز میشه.
    یعنی جایی که پرینس با فرح ازدواج می کنه و پس از متحد کردن پرشیا و هند بابیلون رو مرکز فرمانروایی خودش قرار میده و پیشگوی خودش رو هم به عنوان وزیرش انتخاب می کنه.
    داستان با خوبی و خوشی ادامه پیدا می کنه تا جایی که پرینس یه شب تو خواب میبینه که به کشورش حمله کردن و همه جا رو نابود کردن.
    پرینس به خیال اینکه این خواب از اثرات ماجرای شن های زمانه توجهی به خواب نمی کنه.اما مدتی بعد پرینس متوجه میشه که نمی تونه بچه دار بشه و در واقع نسلش منقرض خواهد شد!!!
    پرینس بعد از اینکه می بینه که حتی بزرگترین طبیب های بابیلون هم نمی تونن کاری براش بکنن متوجه میشه که خوابش بی ربط نبوده.به همین دلیل پیش وزیرش میره و خوابو براش تعریف می کنه.اما می بینه که وزیر یه هو آشفته و سرگردان به اینور و اونور می دود.وثتی تعبیر خوابشو از پیشگو می پرسه پیشگو بهش میگه که نفرین شن های زمان همچنان گریبانگیر کسی است که اونا رو آزاد کرده و این نفرین اینه که تو دیگه نمی تونی بچه دار بشی.
    پرینس هم با شنیدن این سخنان سخت آشفته و مضطرب میشه و بدون هیچ هدفی سپاهی رو جمع آوری می کنه و به کشور همسایه ی ایران(که اسمی ازش برده نشده) که دشمن اصلی پرشیا بوده هم حمله می کنه.اما طبق خوابی که دیده بود شکست سختی می خوره و تا مرز جنون هم پیش می ره.
    و پیشگو که می بینه هیچ راه دیگری برای کمک به پرینس نیست مجبور میشه راه حل اصلی رو به پرینس بگه.اون به پرینس میگه که باید شن های زمانو دوباره آزاد کنه تا طلسم از بین بره و اون قدرت باروریشو به دست بیاره.
    اما پرینس که نمی خواست دوباره خودشو درگیر ماجرای شن های زمان کنه قبول نمی کنه.اما در این بین فرح که نسل پرینسو در حال نابودی می بینه و از طرف دیگه اضطراب و ناامیدی پرینس رو می بینه بهش اصرار می کنه تا بالاخره پرینس دوباره راضی میشه که شن های زمانو آزاد کنه.
    پرینس و فرح با هم به سمت جزیره ی زمان حرکت می کنند تا خنجر زمانو که کلید آزاد کردن شن های زمانه رو به دست بیارن.اما بی خبر از اینکه اونا باید خنجرو از روح کایلینا که دوباره تحت تاثیر شن های زمان تبدیل به اون ملکه ی بدجنس شده بود بگیرند.
    پرینس با ارتش قدرتمندی به سمت جزیره ی زمان پیش می ره که در بین راه و در حین جنگ هایی که با سربازهای تاریکی داشته تعداد زیادی از سپاهیانش کشته می شن و پرینس و فرح تقریبا تنها به جزیره ی زمان می رسند.

    سربازان کایلینا هیچ آسیبی به پرینس نمی زنن و اونو راحت پیش خنجر زمان می برن...پرینس در اونجا مجبور میشه با روح کایلینا بجنگه که در این جنگ هم شکست می خوره و به ناچار مجبور میشه شرط کایلینا رو برای به دست آوردن خنجر قبول کنه.
    یعنی زنشو بکشه تا بتونه شن ها رو آزاد کنه که البته در آن صورت کایلینا دوباره به همان دختر زیبا تبدیل می شد و با پرین ازدواج می کرد.
    پرینس هم فریب می خوره و فرح رو به ته دره پرتاب می کنه و برای اینکه به چنگ کایلینا نیفته شبانه شن های زمان رو آزاد می کنه و به بابیلون بر می گرده...زمان به عقب بر میگرده و فرح زنده میشه و پرینس هم قدرت باروریشو به دست میاره.
    پس از یک سال پرینس و فرح صاحب اولین فرزندشون که یک پسره میشن.
    در شب تولد هفده سالگی پسر پرینس که مثل خودش قوی و انعطاف پذیره پرینس خواب می بینه که پسرش میمیره و پیشگو خوابشو اینجور تعبیر می کنه که یا پرینس یا پسرش تا یک سال بعد میمیرن.
    پرینس باز هم آشفته میشه و این بار کایلینا خودشو به شکل یه پیرزن در میاره و یه معجون به فرح میده و بهش میگه که اونو تو غذای پرینس بریزه تا از این آشفتگی نجات پیدا کنه.
    فرح هم این کارو می کنه و می بینه که پرینس در حالی که خون از همه جاش بیرون میاد به حال مرگ روی زمین افتاده.فرح هم که متوجه میشه که گول خورده شیشه ی سم رو سر میکشه و در کنار پرینس روی زمین می افته و هردو در کنار هم می میرند.... .
    پس از مدتی که عزاداری مردم برای پرینس و فرح تموم میشه پرینس کوچک(پسر پرینس) تصمیم می گیره که به جزیره ی زمان برسه و انتقام پدر و مادرشو از کایلینا بگیره...این در حالیه که با شکافی که توی خط زمان افتاده پرینس دوباره خطر حمله ی داهاکا رو دنبال خودش احساس می کنه... .
    پرینس کوچک در این داستان به یک باره با یک دختر که اتفاقا قصد انتقام گرفتن از پرینس بزرگو داشته(احتمالا دختر وزیر) آشنا میشه و بدون اینکه اسمشو به اون بگه تیروکمان مادرشو به اون میده و اونو با خودش همراه می کنه... .

  10. #120
    داره خودمونی میشه princeofthegamers's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    28

    پيش فرض assassin creed

    .شروع:

    بازیهایی مثل جی تی ای5، اسکار فیس، جاس کاز بازیهایی که شما می توانید وجود مردم را در آن بازی ببینید، وجود مردم به اینکه قسمتی از بازی به مردم و حرکات آنها بستگی داره ولی همون طور که می دونید مردم در این نوع بازیها حداکثر 200 قیافه را دارا هستند یعنی در کل بازی می توانید همان 200 قیافه را در جای جای مختلف بازی با لباسهای مختلف می بینید ... معنی این جمله این است که مردم تکراری و کسل کننده هستند چیز دیگری که مشهود است این است که تمام مردم مانند مترسکهایی در خیابان راه می روند و کار دیگری ازشان بر نمی آید ...؟!

    2.مقدمه:

    خیابانها آرام هستند و مردم مشغول کارهای روزانه خودهستند کسی در گوشه ای فرش کهنه ای زیر خود انداخته و مشغول گدایی کردن است در گوشه ای صدای پچ پچ زنان هم همه ای را به پا کرده است،شخصی مشغول خرید میوه ای برای خانه است همه چیز نوید یک روز زیبا را می دهد و هیچ سر و صدایی نیست،پیرمرد در حال درست کردن نان در نانوایی است ... نگهبانان شهر با زیرکی همه چیز را درنظر دارند و هیچ سر و صدایی به گوش نمی رسد همه چیز آرام است ...... صدای شیهۀ اسبی از دور به گوش می رسد ..... اسبی در حال نزدیک شدن است ،ولی در یک آن اثری از آن دیده نمی شود.... چند دقیقه بعد مردی غریبه با لباسی سفید در حال جلو آمدن است .پیرمرد که مدتهای زیادی در این شهر زندگی می کند زیر لب می گوید :این فرد آشنا نمی تونه باشه؟؟ مرد سفید پوش نزدیک تر میشه ، پیرمرد دقت می کنه هیچ چیز دقیقی از صورت آن مرد معلوم نیست و با کلاهی بلند پوشیده شده است تنها چیز قابل رویت بخشی از بینی و لب آن فرد است... حتما غریبه ای که راه خود را گم کرده است؟؟؟پیرمرد دست از وضولی بر می داره و به خونش می ره.....گدای گوشه خیابون که خودشو به شلی زده بود بعد از دیدن این مرد انگار جن دیده ،فرار رو به برقرار ترجیه می ده... تمام مردم با تعجب به او نگاه می کنن آخه او چه کسی می تونه باشه و برای چه کاری به این شهر اومده؟؟

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •