تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 12 از 18 اولاول ... 28910111213141516 ... آخرآخر
نمايش نتايج 111 به 120 از 179

نام تاپيک: بازيهاي دوران كودكيتون چي بوده ؟

  1. #111
    آخر فروم باز elendil's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    مشاوره، طراحی سازه ، تاسیسات ، تهویه مطبوع
    پست ها
    2,281

    پيش فرض

    خب دیگه 5 سالمون بود توی مهدکودک وبودیم صبح ها و موقع بیکاری یه دو سهتا چا قو ( با اجازه ور میداشتیم ) در واقع بدون اجازه هم ور می داشتیم

    بعدشم دارت بازی نکشون تیز بود ولی به درد بریدن خیار نمی خورد

  2. #112
    Banned
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    مشهد
    پست ها
    1,835

    پيش فرض

    منم بچه بود عادت اشتم يه قمه ور ميداشتم ميزدم سروصورت بچه ها رو خوني ميكردم كلي ميخنديديم و خوش ميگذشت .

  3. #113
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    خب دیگه 5 سالمون بود توی مهدکودک وبودیم صبح ها و موقع بیکاری یه دو سهتا چا قو ( با اجازه ور میداشتیم ) در واقع بدون اجازه هم ور می داشتیم

    بعدشم دارت بازی نکشون تیز بود ولی به درد بریدن خیار نمی خورد
    پس تو قاچاقی زنده ای

  4. #114
    آخر فروم باز elendil's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    مشاوره، طراحی سازه ، تاسیسات ، تهویه مطبوع
    پست ها
    2,281

    5

    منم بچه بود عادت اشتم يه قمه ور ميداشتم ميزدم سروصورت بچه ها رو خوني ميكردم كلي ميخنديديم و خوش ميگذشت .
    قاتل بودی و ما نمی دونستیم

    حاج مهدی باهاتم بریم دخلشون رو بیاریم

  5. #115
    آخر فروم باز diana_1989's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    1,078

    پيش فرض

    من با این که دختر بودم اصلا از عروسک بازی و خاله بازی خوشم نمیومد
    ! فقط عروسک رو واسه دکور اتاقم استفاده میکردم
    ! بیشتر عاشق نقاشی کشیدن بودم . بهترین همدمم همون یه دفتر نقاشی و یه بسته مداد رنگیم بود !
    در ضمن خیلی بازیای پسرونه رو دوست داشتم !
    بیشتر با پسرای محل هم بازی بودم تا با دختراش . فوتبال میکردیم ، دوچرخه بازی ، وسطی ، کارت بازی هم باهاشون میکردم ! ! !
    راستی اسم فامیل و لی لی و به خاطر باد اینجا باد بادک بازی هم بود !!

  6. #116
    اگه نباشه جاش خالی می مونه kingweb's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    در خانه دوست
    پست ها
    308

    پيش فرض

    اون قدیم قدیما یه قول 2 قول

    هفت سنگ قلعه زندان

    یادش بخیر

    شب های هم از جن ارواح حرف می زدیم

    سپاس

  7. #117
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    بادبادک بازی. داشت یادم میرفت. آخ که چقدر با سریش و ...بادبادک درست کردیم. چقدر به شوق پیدا کردن نی مناسب تلاش میکریم. چقدر دنبال نخ خوب بودیم و.....
    واااای. یادش بخیر

  8. #118
    Banned
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    مشهد
    پست ها
    1,835

    پيش فرض

    واقعا بازيهاي شيرين ما جاشو داده به بازيهاي كامپيوتري ........

  9. #119
    اگه نباشه جاش خالی می مونه kingweb's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    در خانه دوست
    پست ها
    308

    پيش فرض

    کاملا درسته حاج مهدی عزیز

    کجایند آنان که در شب قلعه زندان و هفت سنگ و یه قول 2 قول بازی می کردند کجایند آن صفای و دوستی !

    ولی این بازی های کامیپوتری نمی گویم بد است ولی دیگر بیش از حد زیاد شد

    یاد قدیم ایام بخر که برای خریدن توپ پلاستیکی نفری 10 تومان میزاشتیم میرفتیم می خریدیم بازی می کردیم !

    سپاس

  10. #120
    داره خودمونی میشه Lovely Michael's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    ایران - شیراز
    پست ها
    54

    پيش فرض

    بازی

    یادمه ما گنج قایم می کردیم شرط می بستیم رستوران بازی می کردیم مامان بازی ... چون همیشه هم بازی من پسر خالم بود و اون 4 سال از من بزرگ تر بود همیشه باز ی هامون یه نظم خاصی داشت مثلآ توی ظرفای کوچیک آهنی سیب زمینی سرخ می کردیم که اجاقمون یه چراغ الکلی یا نفتی دست ساز بود که پسر خالم درستش می کرد میرفت شیشه جوهر خود نویس باباش رو که مدیر مدرسه بود توی باقچه خالی می کرد و میشسشتش و میزاشتش در برابر نور آفتاب تا کاملآ خشک شه سرشو سوراخ می کرد یه تیکه باند گاز برمیداشت با دقت با نخ و سوزن کوک می زد و به زحمت و بد بختی از توی اون سوراخه ردش میکرد توش نفت یا الکل صنعتی از این قرمزا می ریخت بعد یه سپایه کوچولو میزاشت روش و ما توی این ظرفای کوچولو سیب زمینی و گوجه فرنگی سرخ می کردیم و چند تا قوره از درخت میچیدیم و میشستیم و مینداختیم توش و بعد می خوردیم یادش بخیر ما بازی های خیلی قشنگی می کردیم ... نقشه می کشیدیم که پسر داییمونو بزاریم سر کار می نشستیم با دقت یه کاغذ رو مچاله می گردیم و بازش می کردیم تا مثل دستمال کاغذی نرم میشد بعد دور و ورشو می سوزوندیم و بعد با آب لیمو روش می نوشتیم عمدآ میزاشتیمش یه جایی که اون ببینه بعد گنجه رو یه جای حسابی قایم می کردیم و اونم دنبالش می گشت تا پیداش کنه و کلی بهش می خندیدیم ...

    اگه زیادی حرف زدم ببخشید

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •