تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 12 از 29 اولاول ... 2891011121314151622 ... آخرآخر
نمايش نتايج 111 به 120 از 281

نام تاپيک: همه چیز درباره موسیقی راک و آلترناتیو

  1. #111
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض برای اولین سال‌مرگ بنیانگذار گروه پینك‌فلوید: سیدبرت

    فقط چند روز مانده به روزی كه برت از دنیا رفت و میان این همه شایعه، داستان، نقل‌قول و حدس و گمان، من سرگردان مانده‌ام كه چه بنویسم. درباره گروهی كه كمتر كسی ممكن است آنها را نشناسد. در همین پانزده تا بیست سال گذشته هر بار با مناسبت یا بی‌مناسبت، كسی در جایی چیزی از آنها نوشته است و ظرف یك‌سال گذشته هم كوچك‌ترین خبر یا اطلاعات درباره برت دهان به دهان گشته است. پینك فلوید دقیقاً چهل سال پیش تشكیل شد و مجموعه‌ای عظیم، خلاقانه و بی‌نظیر از موسیقی را به جهان هدیه داد.

    سید برت یكی از چهار مردی بود كه گروه را ایجاد كردند. جوانی با خلاقیتی در حد نبوغ كه می‌توان گفت یك‌تنه آلبوم اول گروه را به وجود آورد اما در نیمه‌های تهیه آلبوم دوم به علت مشكلات ذهنی گروه را ترك كرد و هرگز باز‌نگشت. اصلاً مهم نیست به چه دلیلی یا بر اثر چه مشكلی او دنیای موسیقی را برای همیشه ترك كرد زیرا همان یكی دو سالی كه به عنوان مغز متفكر پینك فلوید كار كرد، برای او كافی بود تا صاحب جریانی عظیم در موسیقی راك شود. جریانی كه خیلی‌ها را تحت‌تاثیر قرار داد.

    «نی‌زن در آستانه سپیده‌دم» آلبوم اول پینك فلوید، تحت‌تاثیر موسیقی غریب و تازه برت و همراه با اشعار ساده او تبدیل به اثری تاثیرگذار شد. البته باید بگویم كه به جز برت، ریك رایت نیز سهمی قابل توجه در موفقیت آلبوم داشت. ارگ‌نوازی‌های بداهه او آنچنان واضح، تاثیرگذار و به‌یادماندنی هستند كه نمی‌توان از آنها نامی نبرد. «نی‌زن...» پر است از داستان‌های پریان و افكت‌های صوتی به‌یادماندنی از صدای پرندگان، باد، صدای پا، زنگوله‌ها، اسباب‌بازی‌ها و بسیاری چیزهای دیگر. اما بیش از هر چیز ما را به سفری از جنس سفر آلیس در سرزمین عجایب می‌برد. سفری كودك‌وار و رمزآلود كه در آن از پیچیده‌گویی‌های بزرگسالانه اثری نیست اما مكث در برابر هرچیز و تامل در آن را برایمان تداعی می‌كند.

    با این همه، این آلبوم به هیچ‌ وجه اثری درباره كودكان یا برای كودكان نیست بلكه تصاویری از دنیای كودكی است كه این بار از زبان كسی نقل می‌شود كه چندان كودكی‌اش را فراموش نكرده است. به جز این، آهنگ‌ها، سرشار از ترسی غریب هستند. گویی دلهره‌ای ازلی در پس پشت هر كدامشان جا خوش كرده است و همه كودكانه‌ها را تبدیل به ترس كودكی می‌كند كه چراغ اتاقش را خاموش كرده‌اند، اما هیچ‌كس نمی‌داند كه این كودك دقیقاً از چه می‌ترسد.
    «نی‌زن در آستانه سپیده‌دم» آلبومی به‌شدت قابل تاویل است. می‌شود خیلی چیزها درباره‌اش گفت یا از آن برداشت كرد اما پیش از آن باید آلبوم را شنید و آن‌وقت همه این صداهای خوش را تعبیر كرد.
    به دور از همه حرف و حدیث‌هایی كه در مورد گذشته بحث‌برانگیز سید برت وجود دارد، مصاحبه‌ای از او پیدا كردم كه حیفم آمد برایتان به این هتل شلوغ نیاورم.

    ● نی‌زن در آستانه سپیده‌دم؟(۱)
    ▪ چیزی است مثل باد در نی‌زاران.(۲) این آلبوم از خیلی جهات كار دشواری بود. مثل اجرا در استودیو و همه‌چیز. اما كار واقعاً مفرحی بود. ما وسواس زیادی روی آن به خرج دادیم و من شخصاً سخت روی آن كار كردم.

    ● بعضی از آهنگ های شما مثل Chapter۲۴ (فصل ۴۲) كمی مبهم به نظر می‌رسند.
    ▪ Chapter۲۴... آن آهنگ از «ئی چینگ» گرفته شده است و كلمات در آن خیلی ساده و روشن به كار رفته‌اند. لوسیفر سام آهنگ مبهم دیگری است كه تا مدت‌ها برای خودم معنای چندانی نداشت. اما با گذشت سه یا چهار ماه توانستم چیزهای بیشتری از آن بفهمم.

    ● چقدر اشعار برایتان در كار مهم‌اند؟
    ▪ خیلی زیاد. فكر می‌كنم خیلی بهتر است كه یك آهنگ به جای یك معنی، دارای معانی متعدد باشد. اصلاً چنین آهنگی مخاطب بیشتری به خود جلب می‌كند. از طرف دیگر، من آهنگ‌های ساده را بیشتر دوست دارم. آهنگ‌هایی مثل آرنولد لین، چون آهنگی صریح و روشن است.
    بعضی از شعرهای شما خیلی واضح و مفهوم نیستند مثلاً این جمله در octopus (۳): «مینی كان كوچولو سرفه می‌كند و گلوش رو صاف می‌كند». راجع به شعرهای بعدی چه نظری دارید؟
    می‌خواستم كه خیلی قشنگ باشد (می‌خندد) مثل لحظه‌هایی از صدای یك ناقوس.

    ● درباره octopus چی؟
    ▪ حدود شش ماه طرحش را در ذهنم داشتم و در نهایت آن را نوشتم. شاید دلیل موفقیتش همین باشد. این ایده مثل بعضی از آهنگ‌های دیگر بود.

    ● در بسیاری از آهنگ‌های شما حس كودكانه شگفت‌انگیزی همراه با انبوهی از قصه‌های پریان و عناصر شعرهای كودكان وجود دارد. هیچ‌ فكر كرده‌اید برای كودكان بنویسید؟

    ▪ قصه‌های پریان خیلی زیبا هستند... فكر می‌كنم بخش زیادی از این موضوع به زندگی در كمبریج و بودن در طبیعت برمی‌گردد. آنجا خیلی روشن و پاك است و من هنوز هم خیلی به آنجا می‌روم. شاید اگر می‌خواستم در كالج بمانم، معلم می‌شوم.

    ● در كارهای ابتدایی پینك فلوید، داستان‌های علمی تخیلی عجیبی هست. هیچ خودتان را در چنین داستان‌هایی حس كرده‌اید؟

    ▪ نه واقعاً. به غیر از «سفر در فضا» و «Quatermass» كه مال وقتی است كه حدوداً پانزده سالم بود. آنها می‌توانستند از هرجایی آمده باشند.

    ● شعرهای شما می‌توانند كولاژهایی سوررئالیستی به نظر بیایند. نقاشی روی نوشتن تان تاثیر داشته است؟
    ▪ تنها شیوه كار، آموختن، برای سخت كار كردن. من مایلم سطوحی از سایر چیزها بگیرم. چیزهایی كه دوست دارم و اغلب درباره آنها می‌نویسم. اما عمداً نقاشی را در كارم تاثیر نمی‌دهم زیرا حقیقتاً این فقط خوب نوشتن آهنگ‌هاست كه اهمیت دارد.


    ● هنوز نقاشی می‌كنید؟
    ▪ خیلی نه، كسی كه در خانه كناری زندگی می‌كند، برای من نقاشی می‌كشد و كارش را خیلی خوب انجام می‌دهد. بنابراین فكر نكنم دیگر به انجام آن نیازی داشته باشم.

    ● قصد ندارید كارهای دیگری را تجربه كنید؟
    ▪ خیلی از مردم می‌خواهند فیلم بسازند، عكاسی كنند و خیلی كارهای دیگر، اما من كاملاً از كاری كه مشغول انجام آنم، خوشحالم.

    ● به موسیقی گروه‌های دیگر گوش می‌كنید؟
    ▪ من خیلی اهل خریدن آلبوم‌های موسیقی نیستم. دور و بر شما چیزهای زیادی برای گوش كردن هست كه نمی‌شناسید. همه چیزی كه من در خانه دارم، كارهای Bo Diddley بعضی آثار «استونز» و «بیتلز» و تعدادی آلبوم جاز قدیمی است. Family را هم دوست دارم. كارهای زیبایی انجام می‌دهند.

    ● چقدر شعر می‌خوانید؟
    ▪ گاهی شكسپیر و چوسر. زیاد شعر نمی‌خوانم. شاید باید بیشتر این كار را انجام دهم.

    ● از Madcap Laughs (۴) (خنده‌های یك دیوانه) راضی هستید؟
    ▪ بله. كارهایی كه در آن هست را دوست دارم. این آلبوم مدت‌ها پس از تهیه‌اش منتشر شد. من می‌خواستم كه این آلبوم مجموعه كاملی از چیزهایی باشد كه مردم دوست دارند بشنوند.

    ● Madcap نسبتاً با كارهای دیگر شما در پینك‌فلوید هماهنگ است. درباره آلبوم جدید چه خبری دارید؟
    ▪ در آن هر چیزی ممكن است وجود داشته باشد. این بستگی دارد به اینكه حس كنم چه كاری را دوست دارم انجام دهم. نكته مهم دیگر این است كه باید نسبت به كار قبلی اثر بهتری باشد.

    ● چقدر گیتار می‌زنید؟
    ▪ من همیشه آهنگ‌ها را با گیتار می‌نوشتم. این اتاق بزرگ را داشتم و در آن كار می‌كردم. دوست داشتم كه موسیقی و كلمات هماهنگ با هم كار كنند. خوب، زمانی به استودیو رفتم در حالی كه كلمات در سویی و موسیقی در سوی دیگری قرار گرفته بود. فكر كردم كه می‌شود همین شیوه را هم ادامه داد.

    ● اكنون مشغول چه كاری هستید؟
    ▪ روی آلبوم جدید كار می‌كنم. چهار آهنگ را قبلاً آماده كرده‌ایم و كل كار باید حدوداً بعد از سپتامبر تمام شود. آنجا موسیقیدانانی هست كه فقط مردم می‌توانند به آنها كمك كنند مثل Madcap كه به من اختیار عمل فراوانی برای آنچه می‌خواهم انجام بدهم داد. حس می‌كنم گرچه چیزهای بسیاری دارم اما هنوز كارهای بهتری برای انجام دادن هست و من فقط می‌خواهم كارم را به بهترین شكل ممكن انجام دهم.


    پی‌نوشت‌ها:
    ۱-Piper at the Gates of Dawn . اولین آلبوم پینك فلوید و نام فصل هفتم كتاب باد در نی‌زاران.
    ۲‌-wind in the willow كتابی از كنت گراهام برای كودكان
    ۳-آهنگی از آلبوم Madcap
    ۴-آلبوم سولوی سیدبرت
    حمیده پازوكی



    روزنامه شرق

  2. #112
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض راك با آواي عود



    استينگ، ستاره دنياي موسيقي در تازه‌ترين آلبومش به سراغ موسيقي قرون وسطايي رفته موسيقي‌اي همراه با يك ساز ويژه. گزارشي در اين باره بخوانيم:
    مي‌گويند استعداد بي‌نظير زرياب در ساز و آواز، باعث تحريك حسادت خاندان اسحاق موصلي شد. زرياب شاگرد برجستة موصلي بود، اما از آن‌جا كه هيچ استادي نمي‌تواند شاگردش را فراتر از خود ببيند، نسبت به او كينه به دل گرفت. دشمني خاندان او باعث شد زرياب از بغداد كوچ كند و به اندلس برود. او در اندلس، مدرسه‌‌اي ساخت و به شاگردانش نواختن ساز عود را آموزش داد.

    «العود» را اروپايي‌ها به «لوت» تبديل كردند و همين لوت بود كه به گيتار تبديل شد و اسپانيا را مبدأ گيتار كرد.

    اين يكي از روايات اساسي دربارة پيدايش ساز گيتار است. سازي كه اينك به عقب مانده‌‌ترين كشورهاي آفريقايي هم راه پيدا كرده است.

    شواهدي هم وجود دارد كه مي‌گويد 8 قرن پيش از ميلاد در ايران، عودي با دستة كوتاه وجود داشته و اين ساز، يك ساز كاملا ايراني است.

    يكي دو هفته بيشتر از انتشار آلبوم جديد «استينگ» نمي‌گذرد. آلبومي با موسيقي قرن شانزدهم و برپاية ساز «عود» كه ستارة موجهي به نام استينگ به سراغش رفته است. او ستاره‌اي است كه به ريسك كردن مشهور است.

    آلبوم «ترانه‌هاي لابيرنت» كمتر از دو هفته است كه به بازار آمده و در اين مدت توانسته به صدر جدول‌هاي كلاسيك در ايالات متحده، انگلستان، فرانسه و آلمان راه پيدا كند.

    همچنين در وب‌سايت‌هاي «آمازون» و «بارنز نابلز» بالاترين آمار فروش را به خود اختصاص داده است.

    اين آلبوم در جدول كلي انگلستان در رده 24 قرار دارد و در بيلبورد آمريكا در رده 37 كه آمار بسيار خوبي براي يك آلبوم مخالف جريان موسيقي روز است.

    يك سال پيش، وقتي خبر كار استينگ بر روي طرحي بر مبناي ساز عود و مربوط به عصر اليزابت منتشر شد، خيلي‌ها شگفت‌زده شدند. قرار بود استينگ براساس نوشته‌هاي «جان داولند» در قرن شانزدهم، آلبومش را تهيه كند. جان برد دوست كمدين استينگ، اولين كسي بود كه او را با داولند آشنا كرد. كِي؟ سال1982 وقتي اين دو هنرمند در كنسرت گروه «پليس» با عنوان «راز سوت» شركت كرده بودند.

    موضوع كار بر روي آثار داولند از 24 سال پيش در ذهن استينگ جرقه خورده بود، وقتي كه او از گروه پرآوازة «پليس» جدا شده بود و قصد داشت به تنهايي كار كند.

    «ترانه‌هاي لابيرنت» از پنج آهنگ بي‌كلام، يازده ترانه با صداي استينگ و هفت گفتار متن (نريشن) از نامه‌هاي جان داولند به سر رابرت سيسل تشكيل شده است و آثار موتزارت و ريمسكي كورساكوف را با گيتار و سطل شير هم نواخته است.

    كارامازوف مي‌گويد: «فكر مي‌كردم او ديوانه است. در يكي از اجراهايش پيغامي به پشت صحنه فرستادم كه به جشن تولد همسرم بيايد و برايمان ساز بزند. جواب رسيد كه: «نه، ما آهنگساز‌هاي جدي‌اي هستيم.» اين موضوع را فراموش كرده بودم. بعد از چند سال، او براي آهنگ‌هاي من ساز زد. يك بار به من گفت: «بيا سراغ كارهاي جان داولند برويم» و من گفتم كه بايد فكر كنم.»

    كارامازوف معتقد است صداي استينگ كاملا با صداي عود هماهنگ است: «وقتي استينگ مي‌خواند و من عود مي‌زنم، احساس خوبي در قلبم دارم.» و اين‌گونه است كه استينگ و كارامازوف، يك آلبوم كاملا متفاوت در قرن بيست و يكم توليد مي‌كنند.

    آلبوم با يك قطعة كوتاه به نام «همين كه به والسينگام رفتم» آغاز مي‌شود. آهنگي كه با نواي گيتار آغاز مي‌شود و براساس يك بالاد بسيار معروف قديمي است.

    پس از آن، يك قطعه با تك‌نوازي عود آغاز مي‌شود. ترانه‌ها معمولا شمرده خوانده مي‌‌شوند و فضا كاملا شنونده را به گذشته‌ها مي‌برد. استينگ فضاي آن دوران را به خوبي درك كرده و به سبك جان داولند، عود مي‌نوازد.

    جان داولند نوازندة عود در دربار ملكة اليزابت و يكي از ياران صادق و وفادار ملكه بريتانيا بوده است.استينگ دربارة آلبومش مي‌گويد: «من هميشه به متن ترانه‌هايم توجه ويژه‌اي دارم. ترانه‌ها بايد با فضاي راك همخوان باشند.

    داولند، اولين خواننده و ترانه‌سرايي است كه مي‌شناسيم. او دربارة عشق، از دست دادن عشق، ماليخوليا و بازتاب‌هايش در روح ترانه نوشته بود.»

    او دربارة آغاز كار بر روي چنين آلبومي مي‌گويد: «بله، من سرم خيلي شلوغ است. مدت زماني طولاني به چنين طرحي فكر كردم، اما هرگز قانع نمي‌شدم. يك روز با خودم به توافق رسيدم. آن هم وقتي كه اين مرد را ديدم؛ ادين كارامازوف.» كارامازوف نوازندة برجستة عود است. با شنيدن اين آلبوم، احساس مي‌كنيم استينگ واقعا از دوران رنسانس است. آلبومي با موسيقي قرن شانزدهمي و براساس اشعاري از «جان داولند».

    از نگاه كارشناسان بازار موسيقي، اين كار استينگ، يك ريسك بزرگ براي يك فوق ستارة موسيقي پاپ راك است. استينگ براي تهية اين آلبوم، از راهنمايي‌هاي عود نواز برجستة بوسنيايي «ادين كارامازوف» بهره‌منده شده است.

    كارامازوف به استينگ ياد داده كه چگونه با كمك ساز عود، آهنگ‌‌هاي اين آلبوم را بسازد. استينگ براي ساخت اين آلبوم، عود نوازي را فراگرفته، اما واقعا انگشتان او در قياس با انگشتان بي‌نظير كارامازوف سنگين‌تر به نظر مي‌رسند. كارامازوف، آهنگ‌هاي داولند را بسيار عالي، شفاف و موزون مي‌نوازد.

    استينگ با اين آلبوم در واقع شنونده را به موزه‌اي از هنر قرن شانزدهم مي‌برد؛ به قرون وسطا. براي رسيدن به همين ايده هم بوده كه سراغ كارامازوف رفته؛ هنرمندي كه اغلب كارهاي «جان داولند» را بازنوازي كرده است.

    استينگ اشعار اين آهنگ‌ها را از ميان نامه‌هاي داولند خطاب به سررابرت سيسل و ملكه اليزابت در سال 1595 انتخاب كرده است.

    خوانندة سرشناس انگليسي دربارة فضاي اين ترانه‌هاي باستاني مي‌گويد: «داولند به عنوان نوازندة عود ملكه اليزابت، از او طلب يك قايق كرده بود. وقتي اين خواستة او اجابت نشد، او شروع به نوشتن اين نامه‌ها كرد. او واقعا زمان نوشتن اين نامه‌ها، افسرده بوده است.»

    در واقع، آلبوم استينگ كه مي‌توان آن را آلبوم «داولند در قرن 21» ناميد، يك موسيقي شخصي است با متوني كمي ماليخوليايي؛ در حالي كه موسيقي آن، فوق‌العاده زيبا و پر از احساس است.

    انگار روح داولند در استينگ حلول كرده است. او غرق در ترانه‌‌ها و موسيقي است. به سبك قديم آواز مي‌خواند، گفتار متن مي‌گويد و عود مي‌نوازد.

    اين البته اولين باري نيست كه استينگ به سراغ اين مفاهيم و اين نوع موسيقي مي‌رود. او سال 2000 در زمان اجراي نمايش «رومئو و ژوليت» در لندن، شعري از داولند را اجرا كرده بود.

    اين كار را آنچنان كه بايد، خوب از كار درنياورده بود و پس از اجرا هم چند روزي مريض شد. اما آلبوم جديد او، چيز ديگري است. استينگ براي خواندن گفتار متن آلبوم، استادي استخدام كرد تا نوع نفس كشيدن و تلفظ كلمات را به او آموزش دهد.

    البته نبايد از تشويق دوستان نزديك استينگ گذشت كه به او تأكيد مي‌كردند صدايش كاملا در حال و هواي چهارصد سال پيش است و مي‌تواند چنان فضايي بسازد. دوستاني مثل جان برد كمدين و كايتا لابك پيانيست معروف.



    استينگ درهزار توي خويش
    در اسطوره‌شناسي يوناني، لابيرنت (كه در زبان فارسي به آن «هزارتو» مي‌گويند) يك ساختمان پيچيده بود كه مخصوص پادشاه كرت (در يونان) به نام «مينوس» بود. اين ساختمان را هنرمند اسطوره‌هاي يونان، ددالوس ساخته بود تا پادشاه، در آن، جانوري به نام مينوتور را نگهداري كند. اين جانور، نيمي انسان و نيم ديگر گاو نر بود و سرانجام قهرمان آتني، «تزويا تيسوس» آن را كشت.

    تزويا تيسوس براي غلبه بر اين جانور، از كمك آريادنه بهره‌مند شد. آريادنه نشان داد كه چگونه بايد از راه‌هاي پرپيچ و خم لابيرنت عبور كند تا به مينوتور برسد. امروزه از كلمة پازل به جاي لابيرنت هم استفاده مي‌شود و در دنياي قديم، از لابيرنت‌هاي مصري، يوناني و ايتاليايي نيز نام برده شده است.

    آقاي عود
    جان داولند، در سال 1563 احتمالا در دوبلين به دنيا آمد، اما همه او را به عنوان آهنگساز انگليسي، خواننده و نوازندة عود مي‌شناسند. او را در عصر حاضر، بيشتر به خاطر آهنگ «اشك‌هايم جاري شو» مي‌شناسند.

    از دورة زندگي‌اش، اطلاعات چنداني در دست نيست، اما همه مي‌دانند كه نوازندة عود دربار ملكه اليزابت بوده است. او در سال1580 به پاريس كوچ كرد و با تعاليم كاتوليك‌ها آشنا شد، اما در سال1606 به انگلستان برگشت.

    از او آثاري با عناوين آهنگ‌هايي براي ساز عود و ترانه‌هايي با عود (تك‌نوازي عود و آوازخواني) بر جاي مانده است. الويس كاستلو از معروف‌ترين خواننده‌ها و نوازندگاني است كه آثار جان داولند را بازخواني كرده است.

    او را جان هارل، نوازندة مشهور ساكسيفون همراهي كرده است. گروه «بچه‌هاي رانده شدة حوا» نيز آلبومي بر مبناي ترانه‌هاي جان داولند ساخته‌اند كه نوامبر2006 به بازار مي‌آيد. ظاهرا سال2006 را بايد سال جان داولند ناميد.

    آقاي نيش

    نام اصلي استينگ «گوردون ماتيو توماس سامر» است. او دوم اكتبر سال1951 در نيوكاسل انگلستان به دنيا آمد. در سال 1974 به گروه جاز «فونيكس جَزمن» پيوست و لقب «استينگ» را براي خود انتخاب كرد و كم‌كم حتي مدارك رسمي را نيز با نام استينگ امضا كرد.

    او در كنسرت‌هايش بلوزهاي راه‌راه سياه و زرد بر تن مي‌كرد و شبيه مار مي‌شد. به همين دليل، «استينگ» به معناي «نيش» لقب گرفت.

    در ژانويه 1977 به لندن رفت و به همراه استيوارت كاپلند و هنري پادوواني، گروه پليس را تشكيل داد.

    پادوواني خيلي سريع از گروه جدا شد و اندي سامرز جاي او را گرفت. آلبوم‌‌هاي آن‌ها در صدر جداول موسيقي قرار مي‌گرفت و در سال 1980، گروه پليس، شش جايزة گرمي به دست آورد.

    آخرين آلبوم پليس به نام «هر نفسي كه مي‌كشي» در سال 1983 منتشر شد و بسيار موفق بود. او يك سال قبل از انتشار آلبوم، از گروه جدا شد و تصميم گرفت برخلاف سبك‌هاي پاپ راك پليس، ريسك كند و سراغ موسيقي جامائيكايي موسوم به رگه برود. او همچنين ابايي نداشت كه تم‌هاي كلاسيك و فالك و جاز را وارد ترانه‌هايش كند.

    در سال 1985 آلبومي به نام «رؤياهاي لاك‌پشت آبي» را منتشر كرد كه بازسازي آهنگ‌هاي كلاسيك جاز بود. او از اين سال تا همين لحظه، هفده آلبوم منتشر كرده كه 9تاي آن‌ها، فروش مولتي پلاتينوم (بالاي يك ميليون نسخه) داشته‌اند.

    استينگ همچنين تجربة بازي در 10 فيلم سينمايي را در كارنامه دارد. مهم‌ترين اين فيلم‌ها، «Dune» ساختة ديويد لينچ است.

    از رز صحرا تا لئون

    استينگ در ايران با آهنگ «Desert Rose» معروف شد. آهنگي كه سامان مقدم در فيلم پارتي از آن استفاده كرد.

    نواي شرقي سازهاي خاورميانه‌اي به همراه آواز عربي «چب مامي» و تلفيق آن با صداي بي‌نظير استينگ و سازهاي غربي، باعث شد صحنة پارتي در فيلم پارتي به برگ برندة اين فيلم تبديل شود.

    تدوين عالي و ويديو‌كليپ گونة محمدرضا مؤييني هم به جذابيت اين آهنگ افزود و استينگ به يك چهرة آشنا براي ايراني‌ها تبديل شد. ويديو كليپ فيلم «لئون (حرفه‌اي)» ساختة لوك بسون هم باعث شد تا استينگ بيش از پيش به جوانان ايراني معرفي شود.

    آهنگ بي‌نظير و ماندگار «Shape of my heart» بر روي تصاوير ژان رنو و ناتالي پورتمن بسيار عالي نشسته بود. آهنگي كه واقعا آدم را به فضاي مديتيشن مي‌برد. آهنگي كه مي‌شود هزار بار به آن گوش كرد و خسته نشد.

    مجید رئوفی
    همشهری

  3. #113
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Isthmus
    پست ها
    688

    پيش فرض

    متن خودکشی کورت کوباین
    Kurt_Cobain
    برای بودا از زبان یک ساده دل با تجربه که آشکارا به یک اخته و بچه غرغرو تبدیل شده صحبت میکنم.این یادداشت باید کاملا"راحت فهمیده شود. همه اخطارهایPunk-rock 101 طی این سالها از اولین آشنایی ام با اخلاقیاتی که همراه استقلال می آید و تحقیرهای جامعهء شما ثابت شده است که صحیح است. مثلا"وقتی بشت صحنه هستیم و چراغ ها خاموش می شود و فریاد دیوانه وار جمعیت شروع می شود آن گونه که فردی مرکوری را تحت تاثیر قرار می داد بر من اثر نداشت به نظر می رسید که او از عشق و تحسین جمعیت لذت میبرد لذتی که من کاملا" اجر می گذارم و به آن حسادت می کنم.حقیقت این است که من نمی توانم شما را تحمیق کنم هیچ کدام از شما را.این اصلا"برای شما یا خود من منصفانه نیست.بد ترین جنایتی که فکرش را می توانم بکنم این است که مردم را با جعل و وانمود کردن این که من صد در صد حال می کنم بچابم.گاهی اوقات احساس می کنم باید بیش از اینکه از روی سن بایین بروم کارت خروج بزنم.من با تمام قوا سعی کردم که قدر بدانم(و خدایا این کار را کردم باور کنید کردم اما کافی نیست).به این واقعیت که من و ما بسیاری از مردم را تحت تاثیر قرار دادیم و سر گرم کردیم اجر می گذارم.من باید از آن دسته آدم های خود شیفته ای باشم که وقتی چیزی گذشته تازه قدرش را می دانند.بسیار حساس هستم و احتیاج دارم تقریبا"بی حس باشم تا دوباره آن اشتیاق را که در دوران کودکی داشتم باز یابم. در طول سه تور اخیر نسبت به مردمی که می شناختم و هواداران موسیقی مان قدردانی بهتری داشتم.اما هنوز نمی توانم از احساس یاس گناه و همدلی ای که نسبت به همه دارم عبور کنم.در همه ما جنبه های خوب وجود دارد و من فکر می کنم مردم را بسیار دوست دارم آنقدر زیاد که من را وحشتناک غمگین می کند.هی مرد!متولد برج حوت غمگین کوچولو حساس قدر نشناس!چرا لذت نمی بری؟؟نمی دانم..!! همسری بسیار خوب دارم که از او بلند بروازی و همدلی تراوش میشود دختری که مرا بسیار به یاد آنچه خودم بودم ما اندازد.سرشار از عشق و لذت.هر کسی را که می بیند می بوسد چون همه خوبند و هیچ اسیبی به او نمی رسانند.و این مرا به هراس می اندازد تا جایی که کنترل خود را از دست می دهم.نمی توانم این خیال را تحمل کنم که فرانسیس هم بینوا و خودویرانگر و مرگ غلطانکی شبیه به انچه من شدم بشود. دوران خوبی داشتم و من بسیار خوب و من خوشحال و مفتخرم.اما از سن هفت سالگی به کلی از تمام انسان ها متنفر شدم.تنها به این دلیل که به نظر می رسید برای مردم بسیار آسان است که ادامه بدهند و همدلی داشته باشند.فکر می کنم تنها به این دلیل که من مردم را دوست دارم و برای آنها احساس تاسف می کنم! برای نامه ها و توجه تان در طی این سالها از ته چاله سوزان و بیچان شکو خود تشکر می کنم.من دمدمی و ویری هستم دلبندم!دیگر هیچ شور و سودایی ندارم.بیاد داشته باشید که بهتر است به یکباره خاموش شد تا ذره ذره محو شد.! صلح-عشق-همدلی کرت کوبین فرانسیس و کرتنی من در محراب شما خواهم بود. کرتنی خواهش می کنم ادامه بده!به خاطر فرانسیس. برای زندگی اش که بدون من بسیار شادتر خواهد بود. دوستت دارم!دوستت دارم
    Last edited by Rock Magic; 26-07-2007 at 11:31.

  4. #114
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Isthmus
    پست ها
    688

    پيش فرض

    تو سفر کردی به سلامت
    تو منو کشتی ز خجالت
    دیگه حرف آشتی نباشه ..................................
    بابا یکی بیاد اینجاارو راه بندازه

  5. #115
    آخر فروم باز Greatone's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    In My Mind
    پست ها
    1,780

    پيش فرض

    تصميم گرفتم راش بندازم..........( اه چه خاكي شده )

    فقط خواستم بيارمش بالا فعلا.........تا بدن بيام يه اهنگ معرفي كنم و اگه شد يه بيو هم بزارم

  6. #116
    داره خودمونی میشه wild_wolf_72's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    در جنگل
    پست ها
    30

    پيش فرض

    هر كي آهنگي از ( کورت کوباین) Kurt_Cobain داره بده

  7. #117
    آخر فروم باز Doyenfery's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    1,890

    پيش فرض

    چه آهنگی می خوای از نیروانا ؟
    در خواست بده فی الفور انجام میشه ؟
    البته اینجا :
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  8. #118
    پروفشنال SPIRIT PALST III's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    پست ها
    598

    پيش فرض کرت کوبین_ نیروانا 1

    در مورد کرت و نیروانا تایپیده بودم ..................دیدم کسی جواب نمی ده پاک کردم

    بدرود برای همیشه.............برم پی کارم بهتره



    پاک شد

    Last edited by SPIRIT PALST III; 22-10-2007 at 16:55.

  9. #119
    پروفشنال SPIRIT PALST III's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    پست ها
    598

    پيش فرض

    اگه نیروانا طرف داری نداره و بحث پیرامونش جالب نیست ما بریم پی کارمون......
    نمی دونم چرا خودم و نیروانا رو ضایع کردم و تایپیک گذاشتم......
    جالبه که تو سایت p30world با این همه کاربر درباره گروه های بزرگ راک پستی نیست که بشه مجزا در موردش صحبت کرد.....................این پست هم که به طور کلی درباره راک هست وضعش اینجوریه.....
    یه مقدار صبر می کنم اگه خدانکرده علاقه مندی به نیروانا بود نظرش رو در مورد بحث بالا بگه اگه هم نبود تایپیک بالا رو پاک می کنم می رم پی کارم......

  10. #120
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Isthmus
    پست ها
    688

    پيش فرض اپرای راک 1

    راک اپرا یا راک موزیکال، به یک محصول موزیکال در فرم اپرا یا فیلم موزیکال گفته میشود که در آن به جای استفاده از انواع موسیقی سنتی و کلاسیک، از موسیقی راک استفاده شده باشد.

    راک اپرا با موسیقی معمولی راک نیز تفاوت میکند زیرا ترانه های راک معمولا دارای موضوعی مستقل بوده و داستان موجود در آنها در ترانه های دیگر پی گیری نمیشود، از طرفی این شیوه موسیقی نسبت نزدیک تری به آلبومهای مفهومی (Conceptual Albums) و مجموعه ترانه ها (Song Cycles) دارد.

    یک Conceptual Album، آلبومی که ترانه های آن توسط یک تم یا موضوع مشترک به هم مربوط شده باشند. این اشتراک میتواند در سازبندی، اشعار یا کمپوزیسیون آن باشد.

    همچنین یک مجموعه ترانه Song Cycle، مجموعه قطعاتی که برای اجرای پشت سرهم طراحی شده اند به طوری که دارای هویت واحدی میشوند. معمولا آهنگساز همه این قطعات یک نفر است و اگر شعری هم داشته باشند، اشعار متعلق به یک شاعر خواهد بود.

    تازه ترین اشکال موسیقی در این گروه شامل متال اپرا، رپ اپرا و هیپ هاپرا نیز میشود.

    در هر یک از این دسته ها، آثاری هست که میتواند در دسته دیگر هم قرار بگیرد اما درواقع سازنده این موسیقی کسی است که با دقیق ترین تعریف و اشاره به ریزه کاریها، اثر خود را در یکی از گروههای ذکر شده قرار میدهد.

    وجه تمایز قراردادی بین موارد فوق این است که یک راک اپرا داستانی منسجم (و گاهی عاری از جزئیات) را تعریف میکند که معمولا اشعار آن از زبان اول شخص بوده و توسط شخصیتهای داستان اجرا میشوند، در حالی که یک آلبوم مفهومی یا مجموعه ترانه، تنها یک حال و هوای خاص ایجاد کرده یا یک تم خاص را دنبال میکنند، و البته آلبومهایی هستند که جنبه هایی از هر گروه را در خود دارند.

    راک موزیکال اثری است که معمولا به عنوان یک کار نمایشی اجرا میشود تا اینکه به شکل آلبوم عرضه شود، اجرای آن توسط یک گروه به خصوص انجام نمیشود و از گروه خاصی پیروی نمیکند و بیشتر جنبه نمایشی دارد.

    مثال خوب راک موزیکال دو اثر موزیکال Rent به کارگردانی مایکل گریف (Michael Greif) و Hair به کارگردانی میلوس فورمن (Milos Forman) هستند. البته همانطور که گفته شد، این سبک موسیقی دارای انعطاف زیادی است و گاهی جنبه های نمایشی به درجه دوم اهمیت سقوط میکند.

    تاریخچه
    اولین تجربه واقعی راک اپرا- که به طور رسمی پذیرفته شد و توسط نشریات مهم موسیقی در ایتالیا به این نام خوانده شد - اثر ی بود به نام "سپس یک کوچه" (Then an Alley) که به نام Beat Opera نیز شهرت دارد، که ایده و اجرای آن به تیتو شیپا پسر (Jr. Tito Schipa)، آهنگساز و کارگردان تعلق دارد.

    تیتو، فرزند تیتو شیپای پدر، خواننده تنور بود که اثر راک اپرای تجربی خود را در سال 1967 در پایپر کلاب Piper Club رم به روی صحنه برد.

    اثر بعدی شیپای پسر، بر مبنای 18 ترانه باب دیلان (Bob Dylan) قرار داشت. او این ترانه ها در یک زمینه تصویری مشترک قرار داد و در نهایت اثری به نام اورفه 9، (Orfeo 9) را به وجود آورد و آنرا در سال 1970، در تئاتر سیستینا (Sistina) بر روی صحنه برد.

    این اثر اولین راک اپرای اوریژینال ایتالیایی به شمار می آید و شاید اولین راک اپرایی بود که به روی صحنه تئاتر میرفت. اورفه 9 به صورت یک آلبوم دوتایی منتشر شد و سپس تحت کارگردانی بیل کونتی (Bill Conti متولد 1943، آهنگساز و کارگردان فیلمهای موزیکال و برنده اسکار 1983 برای موسیقی فیلم The Right Stuff) به فیلم تبدیل شد.
    منبع :هارمونی تالک

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •