امشب ز غمت، ميان خون خواهم خفت / وز بستر عافيت، برون خواهم خفت
باور نكني، خيال خود را بفرست / تا در نگرد كه بي تو چون خواهم خفت
امشب ز غمت، ميان خون خواهم خفت / وز بستر عافيت، برون خواهم خفت
باور نكني، خيال خود را بفرست / تا در نگرد كه بي تو چون خواهم خفت
قدیمی و طلا چاپی تو ای دل
میان عاشقان تاپی تو ای دل
صدایت رونق تالار عشق است
مگر موسیقی پاپی تو ای دل
به دريا شكوه بردم از شب دشت
وزين عمري كه تلخ تلخ بگذشت
به هر موجي كه مي گفتم غم خويش
سري ميزد به سنگ و باز مي گشت !
گر بوسه می خواهی بیا یک نه دو صد بستان برو
اینجا تن بی جان بیا ،زین جا سراپا جان برو
صد بوسه تر بخشمت از بوسه بهتر بخشمت
اما ز چشم دشمنان پنهان بیا پنهان برو
اي رفته زدل رفته ز بر رفته ز خاطر
بر من منگر تاب نگاه تو ندارم
بر من منگر زانكه بجز تلخي اندوه
در خاطر از آن چشم سياه تو ندارم
گفته بودي كه چرا محو تماشاي مني
آنچنان مات كه يكدم مژه بر هم نزني
مژه بر هم نزنم تا كه ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدني
ماهي كه بر بام شكوه آمده است
آئينه ز دست تو ستوه آمده است
خورشيد اگر گرم تماشاي تو نيست
دلگير نشو ز پشت كوه آمده است !!!
ای برادر قصه چون پیمانه است
معنی اندر وی به سان دانه است
دانه معنی بگیرد مرد عقل
ننگرد پیمانه را گر گشت نقل
persian365 دمت گرم که داری به تاپیک جون میدی![]()
magmagf تو هم که دیگه همشهریه خودمونی کارت درسته![]()
با دیو سیاه شب در اویخته ایم
در کام فلق باده ی خون ریخته ایم
از باد سحر نشان ما را جویید
ما با نفس صبح در امیخته ایم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)