(( خواجه هامبارسوم )) وارد کننده ماهوت انگلیسی بود و گاهگاه علاوه بر شغلی که داشت کارهای ارجاع شده از موسسات تجاری انگلستان را نیز انجام میداد .... و کمپانی «هیز ماسترزویس» به خواجه ماموریت داده بود که در تهران با موسیقیدانان مشهور برای پر کردن صفحه مذاکره کند و گروهی را با خود به لندن بیاورد تا صفحههایی از موسیقی ایران و موسیقی ایشان تهیه شود.
هامبارسوم به ملاقات آ قا میرزاحسینقلی میرود و میگوید :
برای این که نام شما و موسیقی شما از میان نرود خوب است به اتفاق چند نفر دیگر به انگلستان برویم و صفحاتی تهیه کنیم. خرج سفر را هم من میپردازم اگر موافق هستید 2 یا 3 نفر دیگر را هم انتخاب کنید تا هر چه زودتر حرکت کنیم.
آقا میرزا حسیقلی بیدرنگ پیشنهاد را میپذیرد و پس از دو سه روز به خواجه هامبارسوم اطلاع میدهد که: سید احمدخان ( خواننده ) / باقرخان ( کمانچه ) / و آقاباشی ( ضرب گیر ) یاران سفر ما خواهند بود.
معامله داشت جوش میخورد که درویشخان با خبر میشود و بی تامل به ملاقات استاد میرود و میگوید :
آقا میرزا حسینقلی شما با این کار اعتبار موسیقی و موسیقیدان را در ایران پائین میآورید. وقتی که شما استادی مسلم هستید هنر خود را به هیچ به فروش میگذارید فردا شاگردان شما چه اعتباری خواهند داشت. آقا میرزا حسینقلی متوجه اهمیت مطلب میشود و به خواجه هامبارسوم اعتراض میکند. ولی نماینده کمپانی ذهن استاد را مشوب میسازد و وانمود میکند که درویش از راه حقد و حسد این مطالب را عنوان کرده است. با این حال آقا میزرا بر اثر سخنان درویش از هامبارسوم مطالبه دستمزد میکند. خواجه ابتدا زیر بار نمیرود ولی سرانجام حاضر میشود به جای دستمزد 42 متر ماهوت انگلیسی به ایشان بدهد. درویش وقتی از شرط حقارتآمیز معامله آگاه میشود تصمیم به مبارزه با استاد میگیرد و شروع به ساختن قطعاتی به نام «پیش درآمد» میکند .
استقبال عموم از پیش در آمدهای درویش طوری بود که وقتی صفحات به تهران رسید مواجه با شکست شد، زیرا مردم صفحه پیش درآمد درویش را میخواستند و کمپانی جز آواز و برخی تصانیف چیز دیگر نداشت که عرضه بدارد.
شکیات:
اگر این داستان درست است پس چرا در سفرهایی که خود به لندن و تفلیس کرد از پیش درآمدهایش صفحهای ضبط نکرد؟
زیرا بیشتر این صفحات ساز و آواز و تصنیف است. شاید هم بوده و بدست ما نرسیده. چه صفحات زیادی پر کردهاند که بیش از چند تای آنها امروز موجود نیست.
از ساختههای درویشخان آنچه تا کنون به چاپ رسیده از این قرار است:
مارش درویش و رنگ اصفهان / رنگ شوشتری و رنگ پریچهر و پریزاد / رنگ قهر و آشتی و پیش در آمد افشاری / پیش رد آمد ابو عطا و تصنیف «باد خزان» و رنگ افشاری / پیش درآمد سه گاه ورنک ماهور/
لازم به ذکر است در آن ایام موسیقی ایران :
از نظر ردیف دستگاهها واجد اهمیت بود. خوانندگان و نوازندگان همین ردیفها را اجرا میکردند و چون این قسمت بیوزن بود خواننده به تنهائی میسرائید و نوازنده سروده او را عینا جواب میداد . «بعضی از خوانندگان یعنی آنها که ضرب میگرفتند و به آهنگهای ضربی آشنائی داشتند یکنوع آوازی میخواندند که وزن داشت و آن را آواز ضربی مینامیدند.»
قطعات ضربی که چند نفر با هم میتوانستند آنها را بنوازند به تصنیف و رنگ منحصر میگشت و معمولا تصنیفها از شیدا بود و رنگها هم محدود میشد به رنگ هر دستگاه .
بنا براین صرفنظر از ساقینامه و صوفینامه یا چهار مضرابهائی خاص موسیقی ایرانی قطعات ضربی مشخصی نداشت که گروهی بتواند آنها را به صورت ارکستر بنوازد .
به همین مناسبت برنامه یک ارکستر چند نفری تشکیل میشد از : چهارمضراب ( همراه ضرب ) آواز (همراه با یک ساز ) و رنگ.
پس از مشروطیت و آزاد شدن اجتماعات و به وجود آمدن انجمن ارکسترهائی نیز تشکیل گردید که افراد بیشتری در آن نوازندگی میکردند.
نخستین کنسرتها به تشویق ظهیرالدوله در مجالس بزرگی که گروه زیادی شنونده داشت برگزار شد،
لیکن اداره کنندگان این ارکسترها به زودی متوجه شدند که فرم برنامههای کنسرت متناسب با جمعیت نیست از این رو برای اینکه پیش از اجرای برنامه اصلی بتوانند توجه مردم را جلب کنند نیازمند قطعهای ضربی که لااقل چند دقیقهای به طول انجامد گشتند.
پرکردن صفحه:
درویش همراه با سید حسین طاهرزاده ( خواننده ) حسینخان هنگآفرین ( نوازنده ویلن )مشیر همایون ( نوازنده پیانو ) اکبرخان فلوتی ( برادر هنگآفرین ) عبدالله دوامی ( ضربگیر )باقرخان / رامشگر و اسد اللهخان برای پر کردن صفحه از طریق روسیه سفری به انگلستان کرد.
این صفحات شامل:
تصنیف / رنگ / پیش درآمد / آواز و ساز تنها بود. بعضی از آنها موجود است که از جمله صفحه تار تنهای درویش میباشد که «بیداد همایون» را نواخته است و به خوبی میتواند معرف تکنیک نوازندگی او باشد.
درویش مسافرت دیگری هم در سال 1911 میلادی (1291 خورشیدی ) به روسیه کرد .همراهان او این بار : باقرخان / طاهرزاده / اقبالالسطان ( خواننده ) و عبدالله دوامی ( معروف به دودانگ )بودند...
صفحاتی که در این سفر پر کردند بر اثر وقوع جنگ جهانی اول ( 1914 ) به ایران نیامد، فقط نمونههائی از آنها به تهران رسید که فعلا دوتای آنها در کتابخانه هنرستان موسیقی ملی موجود است. یکی از آن دو آواز دشتی است که طاهرزاده همراه با درویش خوانده است و دیگری تصنیف «کار و عمل» در مایه ماهور میباشد که میرزا سید احمدخان خوانده است.
این عده به هنگام اقامت در تفلیس / دو شب / سالن تاتر گرجی را اجاره کردند و کنسرت دادند که سخت مورد نوجه ایرانیان مقیم گرجستان واقع شد. درویش پس از مراجعت از روسیه قطعهای ساخت به نام «پلکای درویش» در مایه «فای بزرگ» به وزن 4/2 (این قطعه نظیر رقصهای روسیه است و تغییر مقام یا «مدولاسیونی» که در آن ملاحظه میشود، یعنی رفتن از مایه ماهور به مایه چهارگاه تا آن وقت معمول نبوده و از نظر علم نواسازی کاملابدیع و شایسته است .
لازم به ذکر است که:
این اثر در فهرست کارهای درویش خان نیامده، زیرا مدرکی جز همین صفحه که اشاره شد یافت نگردید.
سرگذشت موسیقی ایران نوشته : روح الله خالقی
زندگینامه غلامحسین درویش : حسین علی ملاح