رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس
تا به خاک در آصف نرسد فریادم
حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
من از آن روز که دربند توام آزادم
از حافظ باید ممنون بود!
نمیدونم. داره حوصله ام سر میره. حالم هم گرفته...
رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس
تا به خاک در آصف نرسد فریادم
حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
من از آن روز که دربند توام آزادم
از حافظ باید ممنون بود!
نمیدونم. داره حوصله ام سر میره. حالم هم گرفته...
مدامم مست ميدارد نسيم جعد گيسويت
خرابم ميكند هر دم فريب چشم جادويت
حالتون چرا گرفته؟![]()
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
می خورد خون دلم مردمک دیده سزاست
که چرا دل به جگرگوشه مردم دادم
آدمیزاده دیگه. یه روز برا خودش خوشه یه روزم ناراحت
مستان سلامت ميكنند
جان را غلامت مي كنند
مستي ز جامت مي كنند
مستان سلامت ميكنند
اي شادي جانان بيا
اي شاه تقواران بيا
مستان سلامت ميكنند
مستان سلامت مييكنند
مولانا
خوب اميدوارم هميشه سرخوش و سر حال باشيد
شب خوش
در آن بحری که خضرانند ماهی
در او جاوید ماهی جاودان آب
از آن دیدار آمد نور دیده
از آن بامست اندر ناودان آب
از آن باغست این گلهای رخسار
از آن دولاب یابد گلستان آب
از آن نخلست خرماهای مریم
نه ز اسبابست و زین ابواب آن آب
روان و جانت آنگه شاد گردد
کز این جا سوی تو آید روان آب
مزن چوبک دگر چون پاسبانان
که هست این ماهیان را پاسبان آب
-----------
سلام
به سرشك همچو باران ز برت چه برخورم من ؟
كه چو سنگ تيره ماندي همه عمر بر مزاري
چو به زندگان نبخشي تو گناه زندگاني
بگذار تا بميرد به بر تو زنده واري
نه چنان شكست پشتم كه دوباره سر بر آرم
منم آن درخت پيري كه نداشت برگ و باري
شب خوش پایان
سلام مژگان خانوم. دیر کردین؟
یا مخجل البدر اشرقنا بلالا
یا ساقی الروح اسکرنا بصهبا
لا تبخلن و اوفر راحنا مددا
حتی تنادم فی اخذ و اعطا
دعنا ینافس فی الصهباء من سکر
بالسکر یذهل عن وصف و اسما
خوابی الغیب قد املاتها مددا
راحا یطهر عن شح و شحنا
----------
سلام شب بخیر.. خوب هستید؟
ببخشید شعر عربیه..
منم داشتم یه متن ترجمه می کردم واسه همین دیر اومدم
اهل كاشانم
روزگارم بد نيست
تكه ناني دارم، خرده هوشي، سر سوزن ذوقي
مادري دارم، بهتر از برگ درخت
دوستاني، بهتر از آب روان
و خدايي كه در اين نزديكي است
لاي اين شب بوها، پاي آن كاج بلند
روي آگاهي آب، روي قانون گياه
دیشب یکی رو آوردین خودتون جیم زدین؟!
همرهان آب حیوان خضریان آسمان
زندگی هر عمارت گنجهای هر خراب
آب یار نور آمد این لطیف و آن ظریف
هر دو غمازند لیکن نی ز کین بل ز احتساب
آب اندر طشت و یا جو چون ز کف جنبان شود
نور بر دیوار هم آغاز گیرد اضطراب
عرق جنسیت برادر جون قیامت میکند
خود تو بنگر من خموشم و هوا علم بالصواب
---------
نه بودم.. دیدم سرتون گرم شد.. دیگه رفتم
به سامانم نمیپرسی نمیدانم چه سر داری
به درمانم نمیکوشی نمیدانی مگر دردم
نه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم
امشب کلا خلوته.
هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)