تو چه طو ر دلت میاد خاطره ها رو بشکنی
تو که هر لحظه تو هر جا توی خاطر منی
بیا و بازم دوباره گل ناز رازقی باش
بیا باز تو قلب خستم عاشق دلدادگی باش
تو چه طو ر دلت میاد خاطره ها رو بشکنی
تو که هر لحظه تو هر جا توی خاطر منی
بیا و بازم دوباره گل ناز رازقی باش
بیا باز تو قلب خستم عاشق دلدادگی باش
شمع دل دمسازم بنشست چو او برخاست
و افغان ز نظربازان برخاست چو او بنشست
گر غالیه خوش بو شد در گیسوی او پیچید
ور وسمه کمانکش گشت در ابروی او پیوست
تا به کنار من بودي ، بود به جا قرار دل
رفتي و رفت راحت از خاطر آرميده ام
چون به بهار سرکنم ناله زخاک من برون
اي گل تازه ياد کن از دل داغ ديده ام
تا تو مراد من دهي ، کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسي ، من به خدا رسيده ام
سلام صبح بخیر
مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست
که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست
چجوري صندلي نشين!!
ظهر بخير
تو نیستی
اما من برایت چای می ریزم
دیروز هم
نبودی که برایت بلیت سینما گرفتم
دوست داری بخند
دوست داری گریه کن
و یا دوست داری
مثل آینه مبهوت باش
مبهوت من و دنیای کوچکم
دیگر چه فرقی میکند
باشی یا نباشی
من با تو زندگی میکنم.
مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
نخفتهام ز خیالی که میپزد دل من
خمار صدشبه دارم شرابخانه کجاست
تو بسا کاراسته باشی به ایینی که دلخواه ست
دانم این که بایدم سوی تو آمد ، لیک
کاش این را نیز می دانستم ، ای نشناخته منزل
که از این بیغوله تا آنجا کدامین راه
یا کدام است آن که بیراه ست
ترا كه حسن خدا داده است وحجله بخت
چه حاجت است كه مشاطه بيارايد
دريغا عيش شبگيري که در خواب سحر بگذشت
نداني قدر وقت اي دل مگر وقتي که درماني
ملول از همرهان بودن طريق کارداني نيست
بکش دشواري منزل به ياد عهد آساني
يكي روبهي ديد بي دست و پاي
فروماند در لطف و صنع خداي
سعدي
سلام به همه
پسر جان برو سوالاتو جواب بده اومدي اينجا شعر ميگي؟
هم اکنون 5 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 5 مهمان)